تاریخ سند: 19 اردیبهشت 1340
گزارش
متن سند:
در روزنامه مورخه 19 /2 /40 بامشاد دو مطلب وجود دارد که به شرح زیر
به عرض می رساند.
1ـ دکتر اقبال1 سفیر دولت دکتر امینی در لندن خواهد بود.
2ـ در سرمقاله همین شماره تحت عنوان (نه مردم راضیند و نه طبقه حاکمه)
نوشته است.
الف.
رئیس کلانتری آدم
می کشد ولی به روزنامه
اجازه نشر خبر نمی دهد.
ب.
جبهه ملی2 تظاهرات
می کند و شعار می دهد ولی
[به] روزنامه ها اجازه نشر
خبر نمی دهند.
پ.
آقای لیپمن3 مطالبی
درباره ایران می نویسد ولی
به روزنامه ها می گویند لب از
لب نگشایند.
ت.
در مجلس وکلای
بی موکل نطق می کنند اما به
ما می گویند خفقان بگیر
ث.
بارگیری نفت در آبادان
تعطیل می شود اما روزنامه ها مجاز به نوشتن اخبار نمی گردند.
ج.
گند و افتضاح انتخابات همه جا را پر می کند به ما اشاره می شود که به روی
خودتان نیاورید.
توضیح آنچه در فوق به عرض رسید.
1ـ برابر حقوق بین الملل سفیر همیشه فرستاده شخص اول مملکت است نه
نخست وزیر.
2ـ راجع به سایر موادی که به آن اشاره شده بدون استثناء در تمام روزنامه ها و
حتی در خود روزنامه بامشاد مقالات انتقادی بسیاری انتشار یافته مخصوصا در
مورد انتخابات مجلس شورای ملی روزنامه مزبور [به] نقل از مطبوعات دیگر
نیز تاریخچه انتخاباتی تهیه نموده بود که روزانه بدرج آن مبادرت می ورزید و
سایر سرمقالاتش حتی زبانزد مردم بود (مانند سرمقاله از کجا آورده ای.) علیهذا
باید مدیر روزنامه مزبور را متوجه نمود که شایسته نیست برای کسب وجهه
مبادرت به نگارش سرمقاله ای نماید که سراپا کذب محض و دروغ باشد.
رئیس بخش 335
19 /2 /40
توضیحات سند:
1ـ منوچهر اقبال در 20 مهر
1288 در مشهد به دنیا آمد.
پدرش مقبل السلطنه از ملاکین
و متمولین آن دیار بود.
تحصیلات ابتدایی خود را در
مشهد و تحصیلات متوسطه را
در مدارس ثروت و دارالفنون
تهران به پایان برد و در
دارالفنون با دکتر رضا رادمنش ؛
دکتر فریدون کشاورز و دکتر
محمد شاهکار همکلاسی بود.
او
در سال 1305 عازم اروپا شد و
در سال 1312 به عنوان
متخصص امراض عفونی از
دانشکده پزشکی پاریس
فارغ التحصیل گردید.
وی در
همین سال با یک دختر فرانسوی
ازدواج کرد.
ورود منوچهر اقبال
به صحنه سیاست با شهریور
1320 و سقوط دیکتاتوری
رضاخان مقارن بود وی
سمتهایی منجمله، معاون
وزارت بهداری، کفیل وزارت
بهداری، وزیر بهداری، پست و
تلگراف، فرهنگ، راه، کشور،
سناتور مجلس سنا، استاندار
آذربایجان، ریاست دانشگاه
تهران و دانشکده پزشکی آن،
نخست وزیر و مدیر عامل
شرکت ملی نفت ایران و...
.
را
عهده دار بود.
بنابر اطلاعات
مزبور در پرونده های ساواک
دکتر اقبال در جریان انتخابات
سال 1333 با وساطت دکتر
هادی طاهری (وزیر مشاور)
مبلغ 500 هزار تومان رشوه
دریافت داشت و در این دوران
شهرت اقبال به عنوان یک چهره
وابسته به استعمار بریتانیا
ودربار شهرت بیشتری یافت.
منوچهر اقبال در سال 1331 به
همراه دکتر عبدالحسین راجی،
در فرانسه به عضویت
فراماسونری درآمد و در
سالهای بعد، به همراه دکتر سعید
مالک در رأس لژهای تابع
تشکیلات فراماسونری فرانسه
قرار گرفت.
وی در زمره
مؤسسین لژ خورشید تابان (تابع
گراند ناسیونال دوفرانس) بود.
بنابر ادعای فردوست وی بسیار
جاه طلب بود.
او کارش را از
شرکت نفت شروع کرد و به
وزارت نفت رسید و با
مساعدت اشرف خواهر شاه
نخست وزیر شد، او مطیع اوامر
انگلیسی ها بود.
وی که مدیر
عامل و رئیس هیئت مدیره
ملی نفت ایران بود به طور اسمی
این سمت را داشت و صرفا عامل
اجرای دستورات شخص
محمدرضا شاه بود.
او در آبان ماه
1355 به طرز مشکوکی جان
سپرد.
امیر اسداللّه علم وزیر
دربار شاهنشاهی در کتاب من و
شاه (خاطرات اسداللّه علم) از
دکتر اقبال به عنوان مهره ای
بیکاره در شرکت نفت یاد کرده
است.
2ـ در زمان انتخابات دوره
شانزدهم مجلس شکایاتی راجع
به طرز انتخابات می شد
دکترمحمد مصدق با عده ای از
مردم تهران به عنوان اعتراض به
جریان انتخابات در جلو کاخ شاه
اجتماع کردند و قرار شد بیست
نفر به نمایندگی از مردم کار
اعتراض به انتخابات را دنبال
کنند و همین گروه پایه گذار جبهه
ملی شدند و بدون هیچ برنامه
مشخصی یکی از جنبشهای
لائیک و ضداستعماری انگلیس
را ایجاد کردند.
مؤسسین جبهه ملی اول عبارت
بودند از : دکتر مصدق، احمد
ملکی، دکتر کاویانی، ابوالحسن
حائری زاده، ابوالحسن عمید
نوری، عباس خلیلی، کریم
سنجابی، احمد زیرک زاده،
حسین فاطمی، حسین ملکی،
مظفر بقایی، امیر علایی، آیت الله
غروی، ارسلان خلعتبری و چند
تن دیگر که در روز اول آبان
1328 منتخبین متحصن دربار در
منزل دکتر مصدق جلسه ای
تشکیل دادند و جبهه ملی را
تأسیس کردند.
و از همین سال
کار ملی کردن نفت را از مجلس
شروع کردند تا به نخست وزیری
دکتر مصدق رسید.
«اسناد احزاب سیاسی ایران،
بهروز طهرانی، سازمان اسناد
ملی»
منبع:
کتاب
مطبوعات عصر پهلوی - مجله بامشاد به روایت اسناد ساواک صفحه 70