تاریخ سند: 8 بهمن 1343
موضوع: شایعات درباره جناب آقای نخستوزیر و اظهارات سید محمدعلی میلانی
متن سند:
شماره: 13727 /9ﻫ تاریخ:8 /11 /1343
موضوع: شایعات درباره جناب آقای نخستوزیر و اظهارات سید محمدعلی میلانی
روز پنجشنبه 8 /11 /43 ناگهان شایع شد که در تهران مردم بهعنوان اینکه آقای هویدا1 بهایی هستند و معتقدند تمام صدماتی که تاکنون به ملت ایران در سنوات اخیر رسیده است از این دسته میباشد و با نخستوزیر شدن رسمی ایشان [از] افراد این دسته صدمات بیشتری متوجه دین اسلام خواهد شد، اعتصاب نمودهاند و بازارهای تهران و قم تعطیل است. برای صحتوسقم این موضوع ابتدا با آیتاللهزاده میلانی پسر آقای میلانی در جلسهای که بهعنوان یادبود برای آیتالله آقاسید علی موسوی نجفی که در نجف فوت نمودهاند و در شب جمعه در شبستان آقای نهاوندی در مسجد گوهرشاد تشکیل شد، تماس حاصل ایشان تأیید کرده که ناراحتیهایی بهواسطه این موضوع در مردم مشاهده میشود ولی ما هنوز نامهای رسماً دریافت ننمودهایم؛ تا اینکه شب شنبه که مجدداً ایشان را ملاقات نموده، رسماً تأیید نمودند و گفتند طبق نامهای که آقای شیخ علی مروی از طلبههای مشهد که در اوایل ماه رمضان به تهران و قم رفتهاند برای ما به دست یکی از مسافرین فرستادهاند، تعطیل تهران و قم و حتی شایعه تعطیل بازارهای اصفهان و شیراز را از روز پنجشنبه تأیید نمودهاند ولی متأسفانه اعتصاب مزبور یکپارچه و همگانی نیست و معتقد بودند که ممکن است به نتیجه قطعی نرسد و اولین عکسالعمل در مقابل دولت آقای هویدا با شدت سرکوب شود زیرا انتظار چنین شدت عملی هم میرود و همچنین نامبرده اظهار میداشتند که آقای نجفی مرعشی اعلامیهای در مورد مخالفت با آقای هویدا دادهاند که در تهران منتشر شده است اما هنوز به مشهد نیامده و بهزودی خواهد رسید.
از وی راجع به اینکه آیا در مشهد هم همکاری خواهد شد سؤال شد، ایشان گفتند در مشهدیها نوری دیده نمیشود و ما تا ده سال دیگر هم از این مردم مثل مردم تهران انتظاری نداریم و نباید هم داشته باشیم ولی اوضاعواحوال طوری شده است که در سایر نقاط، مردم خودبهخود بهسوی اعتصاب و مخالفت با دولت بدون آنکه کار منظمی روی آنها بشود، کشانیده میشوند و این باعث خوشوقتی است.
ضمناً در مقابل سؤال از ایشان که آیا آقای میلانی هم کاری خواهند کرد یا نه، ایشان اظهار داشتند که بهزودی یک اعلامیه مفصل و مستند از طرف ایشان در تهران منتشر خواهد شد و مردم را در جریان کارهایی که به ضرر مملکت در شرف تکوین است، خواهند گذارد و به مردم هشدار خواهند داد ولی در مشهد این اعلامیهها پخش نخواهد شد زیرا آقای میلانی حاضر نیستند در مشهد کاری صورت گیرد و احتمال دارد اعلامیه مزبور روز عید فطر در تهران توزیع شود.
توضیحات سند:
1. امیرعباس هویدا فرزند حبیبالله (عین الملک)، در سال 1298ش. متولد شد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مدرسه فرانسوی بیروت به پایان رساند و سپس به بلژیک رفت و در دانشگاه آزاد بروکسل در رشته علوم سیاسی و اقتصاد درس خواند. در سال 1321 به ایران برگشت و به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. در سال 1324 در اولین مأموریت سیاسی خارج از کشور، به پاریس رفت و با حسنعلی منصور آشنا شد. در سال 1329 عبدالله انتظام به وزارت خارجه رسید و هویدا را به ریاست دفتر خود انتخاب کرد. در مهر ماه 1330 هویدا به پیشنهاد کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد به مدت 5 سال مأمور خدمت در این سازمان شد. در سال 1335 با درخواست منصور که سفیر ایران در آنکارا بود، بهعنوان رایزن سفارت ایران در ترکیه انتخاب شد. در سال 1336 عبدالله انتظام، از اعضای لژ انجمن اخوت، مدیر عامل شرکت ملی نفت شد و هویدا را به عضویت هیئت مدیره شرکت نفت انتخاب کرد. هویدا در اوایل سال 1340 در زمرۀ مؤسسان کانون مترقی به ریاست یار دیرین خود حسنعلی منصور با مدیریت امریکاییها، درآمد. هویدا در سال 1342 در کابینه حسنعلی منصور به سمت وزارت دارایی برگزیده شد و به مدت پانزده ماه در این مقام بود تا اینکه منصور به قتل رسید. شاه برای جلب رضایت امریکاییان، امیر عباس هویدا از همکاران نزدیک منصور، را به جانشینی او انتخاب کرد و هویدا همان اعضای کابینه منصور را در کابینه خود ابقا کرد. در فروردین سال 1346 امام خمینی (ره) از نجف نامه مفصلی به هویدا نوشت و وضعیت کشور و حضور بیگانگان به ویژه امریکا را گوشزد نمود. اما نامه امام بیجواب ماند ولی مسائلی را که امام بیان کرده بودند دهان به دهان در میان مردم پخش شد و زمینه حرکتهایی که در سالهای دهۀ 50 شکل گرفت را فراهم کرد. هویدا در سه بخش مهم سیاست خارجی، امور اقتصادی و مسائل نظامی مسلوب الاختیار بود و فقط در صحنه سیاست داخلی حضور داشت. هویدا رهبری حزب ایران نوین را به عهده داشت و دکتر کلالی را به مقام دبیر کلی حزب تعیین کرد. دکتر کلالی حزب را بهصورت احزاب چپ سازماندهی کرد و آن را گسترش داد و به کانون قدرت مستقلی تبدیل کرد. پس از قدرت گرفتن این حزب، شایع است که علم نزد شاه رفت و تشکیل حزب واحد رستاخیز را به شاه تلقین کرد و شاه در سال 1353 تشکیل آن را اعلام و هویدا را به دبیر کلی حزب معرفی کرد. مدتی بعد پس از افول قدرت هویدا، شاه او را از نخستوزیری برکنار و وزیر دربار کرد. ازهاری نخستوزیر وقت، هویدا را مقصر همۀ فجایع کشور معرفی کرد و به ظاهر او را بازداشت کرد تا اینکه در روز 22 بهمن هویدا به دست نیروهای انقلاب افتاد و پس از یک محاکمه، در روز شنبه 18 فروردین 1358 اعدام شد. او در یک خانواده بهایی به دنیا آمده و پدرش از مبلغان و داعیان این تشکیلات به شمار میرفت. او در مدتی که به کمیساریای عالی پناهندگان مأمور بود، با سازمانهای فراماسونری ارتباط برقرار کرد و یکی از اعضای برجستۀ فراماسونری در اروپا و استاد اعظم لژ بزرگ ملی فرانسه بود. (رجال عصر پهلوی، امیرعباس هویدا به روایت اسناد ساواک، 2 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی) (همچنین رجوع کنید به کتاب «قصد هویدا»، ابراهیم ذوالفقاری، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 04 صفحه 466