تاریخ سند: 18 فروردین 1347
موضوع : اظهارات ربانی شیرازی و شیخ حسین لنکرانی در منزل شیخ حسین کاشانی
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 12196 /20 ه 3
در ساعت 1200 روز 12 /1 جلسه ای با شرکت شیخ حسین لنکرانی،
عبدالرحیم ربانی شیرازی، سید محمدرضا سعیدی، مرتضی صالحی1، مجتبی
صالحی2 و مجید خراسانی و همچنین دو نفر دیگر که با ربانی آمده بودند بنام
حسین سعید پیشنماز مسجد جامع و شخص دیگری که او را استاد صدا میکردند
در منزل شیخ حسین کاشانی تشکیل گردید.
در این جلسه سعیدی کتابی بنام
فراموشخانه و فراماسونری تالیف اسمعیل رائین3 با خود آورده بود که درباره آن
مقدار بحث شده ربانی اظهار نمود باید نویسنده کتاب یهودی باشد و دولت آنرا
شیرین جلوه داده که همه بخرند و بازار سیاه داشته باشند.
4
سپس شیخ حسین لنکرانی گفت موقعی که من زندان بودم یکنفر سازمانی را بنام
ناصر زمانی با من زندان کرده بودند که او را بیرون کردم.
شیخ ربانی شیرازی
ادامه داد شخصی است اهل کردستان بنام عبداللّه کریمی که اخیرا عمامه بسر
گذاشته و در تهران سر چشمه مدرسه محمودیه سکونت دارد این شخص مامور
سازمان امنیت است و کاملاً باید از او پرهیز کرد، شیخ حسین لکنرانی اظهار
نموده مامور شناخته شده برای ما خیلی خوبست او را باید بمن نشان بدهید.
حسین سعید گفت این شخص بارها از من پول گرفته است اگر میدانستم که او
مأمور سازمان است هرگز با او حرف نمی زدم.
مستقیما ارسال شده شود.
تابش
توضیحات سند:
1ـ سید مرتضی صالحی
خوانساری از وعاظ مشهور
تهران و از بازداشت شدگان
حادثه 15 خرداد 42 می باشد.
در دوران انقلاب و بعد
ازانقلاب منشاء خدمات
فرهنگی و تبلیغی بوده و در
دوره پنجم انتخابات مجلس
شورای اسلامی به نمایندگی از
طرف مردم خوانسار و گلپایگان
انتخاب گردید.
2ـ شهید حجه الاسلام سید
مجتبی صالحی خوانساری در
خوانسار متولد شد، وی مدتی
به کار آزاد اشتغال سپس به
واسطه شهید سعیدی به سلک
روحانیت درآمد و در طول
مبارزات، همراه و همگام شهید
سعیدی بود.
وی در 29 بهمن
1362 در حالی که برای حمل
پوشاک و غذا به منطقه جوانرود
رفته بود به دست گروهک کومله
به شهادت رسید.
3ـ اسماعیل رائین : نامبرده
فرزند غلامحسین بوشهری
است.
پدرش از خدمه پلیس
جنوب و برادرش «پرویز»
رئیس خبرگزاری آسوشیتدپرس
بوده است.
نامبرده در سال
1314 در اداره پست و تلگراف
شهرستان بوشهر استخدام
می گردد.
آنگاه به شیراز،
اصفهان و اردبیل و سرانجام در
سال 1323 به تهران انتقال
می یابد و با حفظ سمت به شغل
خبرنگاری جراید نیز برگزیده
می شود.
اسماعیل رائین از
اعضای سازمان فراماسونری
در ایران و از سرسپردگان و
هواداران استعمار انگلیس و با
وجود این، دنباله رو سیاست
آمریکا در ایران و از ماموران
ساواک بوده است.
نامبرده همکاری خود با
ساواک را از تاریخ
12 /11 /42 با ماهیانه ده هزار
ریال و با نام مستعار «منوچهر»
و کد 111 آغاز کرده است.
اسماعیل رائین تا روز واژگونی
رژیم شاه وفاداری و پشتیبانی
خود را نسبت به شاه ادامه داده
است.
و در ماههای واپسین
سلطنت شاه، موضع خود را
درباره شاه این گونه آشکار
ساخته است : «...
اگر قرار باشد
در تمام دنیا نوکری کسی را
بکنم نوکری شاه را
می پذیرم...
.
کاری که شاه
درباره اصلاحات انجام داده
پیغمبر انجام نداده و به همین
دلیل او را قبول دارم...
»
دستخط نامبرده به امیر اسداله
علم نمایانگر وابستگی او به
مهره های انگلیسی رژیم و
وفاداری او به شاه است.
شاه نیز نسبت به نامبرده توجه
ویژه ای داشته و او را «از مراحم
ملوکانه» بر خوردار می کرده
است.
و در دوران زیست او در
انگلستان کلیه هزینه زندگی او و
زن و فرزندانش از سوی شاه
پرداخت می شده است.
رائین از
دوستان نزدیک و دیرینه
ماسونی معروف «فریدون
آدمیت» بوده است و بنا برسند
بدست آمده آدمیت هنگامی که
سفیر کبیر ایران در شوروی بوده
نامبرده را به سمت نماینده
مطبوعاتی ایران در مسکو
پیشنهاد کرده است.
ر.ک : نهضت امام خمینی، سید
حمید روحانی، ج 2، ص 84
4ـ بدنبال پخش کتاب «مجموعه
اسناد و مدارک چاپ نشده
درباره سید جمال» دیگر
ماسونها، ساواکیها، درباریها و
روشنفکران در خدمت
زورمداران و جهانخواران
یکی پس از دیگری به قلم
فرسایی بر ضد سید جمال
پرداختند و هر اندازه که نهضت
امام خمینی رو به گسترش
می رفت، قلمهای «روشنفکران»
بر ضد سید جمال آزار دهنده تر و
نابکارانه تر به کار گرفته می شد.
زیرا آنان از ترس مردم جرات
بدگویی و پیرایه بستن بر ضد
امام را نداشتند از این رو تازیانه
پیرایه را بر پیکر سید می نواختند
تا به شکل غیر مستقیم امام و
روحانیون انقلابی را به زیر
سئوال برند.
از این دست کتابها و
نوشته ها می توان به کتاب
«فراموشخانه و فراماسونری در
ایران» تالیف اسماعیل رائین
اشاره نمود.
او در این کتاب در
راستای اهداف استکبار جهانی
هدفهایی را دنبال می نمود که
بخشی از آن به این شرح
می باشد:
1ـ سید جمال الدین اسدآبادی و
نهضت توفان زای او را با
ناسزاگویی و دروغ پردازیها و
پیرایه هایی بدنام و آلوده سازد.
2ـ با به زیر سئوال بردن نهضت
سید جمال، نهضت امام خمینی
(ره) را نیز بکوبد و و توده ها را
نسبت به آن بدبین کند.
3ـ ماسونیزم را در راه آرمان
خلق و بدست آوردن آزادی،
برادری و برابری بنمایاند و با این
شگرد دلها و اندیشه ها را به سوی
ماسونها بکشاند.
رائین برای پیاده کردن هدفهای
مزبور، خود را ضد ماسونیزم
وانمود کرده است تا تبلیغات او
برای ماسونها در ذهن خوانندگان
به آسانی جای گیرد و ماسونها
بتوانند از نوشته های او برای خود
بهره برداریها کنند.
ر.ک : نهضت امام خمینی، سید
حمید روحانی، ج 2، ص 84
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک صفحه 173