تاریخ سند: 19 بهمن 1346
گزارش خبر
متن سند:
از: 315
به: 810 شماره: 71982 /315
در تاریخ 3 /10 /46 ایرج کیانوری و عبدالصمد کامبخش به حسن نظری تلفن واز وی درخواست میکند برای آوردن عباس سغایی از لایپزیک به هامبورگ برود.
حسن نظری تلفناً با کامبخش صحبت و معلوم می شود که در تاریخ 2 /10 /46 از بیمارستان هامبورگ تلگرافی به خانم سغایی (پروین) شده که حال مزاجی شوهرش بحرانی بوده و آمدن وی ضروری است و خانم سغایی نیز جریان را به کامبخش گفته و تقاضا می کند شخصی را به هامبورگ بفرستند تا چنانچه حال مزاجی شوهرش اجازه داد و با صلاحدید پزشکان او را به لایپزیک بیاورد.
کامبخش به نظری میگوید چون سازمانهای آلمانی به علت عید میلاد تعطیل است تو می توانی بدون ویزا از برلین غربی به هامبورگ پرواز کنی و وضع سغایی را از نزدیک ببینی و تصمیم بگیری نظری اظهار میکند مقامات آلمان شرقی که سابقاً به سغایی ویزای اقامت و حتی ورود نداده اند حالا به چه صورتی وی را خواهند پذیرفت وانگهی شما هم که او را از حزب بیرون کرده اید کامبخش می گوید مقامات آلمان شرقی مشکل قبولش کنند شاید بتوانیم در یکی از کشورهای سوسیالیستی برایش کاری پیدا کنیم به علاوه چندی پیش از بیمارستان نامه ای به ما نوشته و اظهار پشیمانی کرده و همکاری خود را با قاسمی و فروتن نادرست دانسته و تقاضای رسیدگی کرده ما هم نامه اش را در بوروی کمیته مرکزی مطرح و تصمیم گرفتیم حالا چون وضع مزاجیش خراب است کمکی به وی بکنیم.
نظری سوال می کند سغایی که در فرانکفورت زندگی می کرد چطور شد از هامبورگ سردرآورد کامبخش می گوید چون وضع مادیش در فرانکفورت خوب نبود نزد یکی از فامیلهای زنش رفت و آنها از وی نگهداری می کردند.
کامبخش در ساعت 21:30 به حسن نظری تلفن و اظهار می دارد ما فعلاً خانم سغایی را فرستادیم تا از برلن غربی به هامبورگ برود و قرار است اگر به هامبورگ برسد به ما تلفن بکند و تا فردا صبح به تو خبر خواهم داد که رفتنت به هامبورگ ضروری است یا خیر.
صبح روز بعد کامبخش به نظری تلفن و می گوید خانم سغایی برنگشته و معلوم است که به کمک فوری احتیاجی نیست.
نظری سوال می کند سغایی از دولت آلمان فدرال تقاضای پناهندگی سیاسی کرده؟ کامبخش می گوید تقاضا کرده بود ولی تقاضایش رد شد و او دوباره تقاضای تجدید نظر کرده اما گمان نمی رود با تقاضایش موافقت شود.
اصل در پرونده عباس سغایی س ـ ق پرونده عبدالصمد کامبخش ضمیمه و بایگانی گردد.
منبع:
کتاب
چپ در ایران - حزب توده در آلمان شرقی به روایت اسناد ساواک صفحه 201