صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

دیگر پیامدهای تفکر آرمانگرایی

دیگر پیامدهای تفکر آرمانگرایی


متن سند:

دیگر پیامدهای تفکر آرمانگرایی
می‌توان موضعگیری‌ها و عملکردهای مهدی‌ هاشمی را در قهدریجان - قبل و بعد از انقلاب - از پیامدهای تفکر پندارگرایی وی برشمرد. هر یک از برنامه‌ها، موضعگیری‌ها، قتل و تهدیدهای مهدی ‌هاشمی برای رسیدن به اهدافش، همواره نتیجه‌ای عکس داشته است. بی‌شک سرنوشت به بن بست رسیدن مهدی‌ هاشمی را بایستی در عملی نشدن ‌ایده‌های ذهنی و شعارهای جذابش جستجو کرد. مهدی‌ هاشمی در‌ این خصوص می‌گوید:
«همین که ما منطقه قهدریجان را به عنوان یک پایگاه مبارزاتی1 در شرایط خفقان انتخاب کردیم یک سلسله انتظارات ‌ایده‌آلی از آن منطقه داشتیم که ما را کشاند به یک سلسله عوارض بعدی.‌ اینها همه‌اش نمودهای عینی و عملی است که در‌ این روند، کشیده شدیم به یک تفکر ‌ایده‌آلیستی. و نمی‌توانستیم واقعیات را دقیقاً ببینیم و بشناسیم. حالت واقع بین در ما تحلیل رفته بود.»2
طرحها و برنامه‌های ‌ایده‌آل و غیرقابل اجرای مهدی ‌هاشمی، حتی در محیط سپاه پاسداران نیز همواره اعتراض نزدیکترین دوستان را در پی‌داشت. وی در نوشته‌ای برای یکی از مسئولین وقت لنجان سفلی که در کلاس‌های درس او - قبل و بعد از انقلاب - شرکت می‌کرد، بدین نکته ‌اشاره می‌کند و می‌گوید:
«در جلسات کلاس‌های ما شرکت می‌کرد در داخل سپاه ولی همان زمان با صراحت می‌گفت: آن ‌ایده‌آل‌های شما در‌ این سپاه و‌ این افراد یافت نمی‌شود الا ‌اینکه روی جوانان تحصیلکرده یک فعالیت فکری سازند شروع کنید و آنان جایگزین ما شوند.»3
مطلق کردن ‌اندیشه‌ها و برنامه‌های شخصیت‌ها، دولت‌ها، انقلاب‌ها و نظام‌هایی که با استفاده از شعارهای جذاب و‌ایده‌آل پایه‌های قدرت خود را مستحکم کرده و با بهره‌گیری از رسانه‌های بین‌المللی و نظام پلیسی مخفی و یا‌ آشکار خود به تزویر و حیله دست می‌زنند، از دیگر انحرافات فکری گروه مهدی‌ هاشمی است.
پیش از‌این ‌اشاره کردیم که‌ این جریان، انقلاب را به دوره جنون و دوره قانونمندی تقسیم می‌کند و‌ این خود یکی از دلایل انشعاب بشمار می‌رود. طیف مهدی‌ هاشمی قایل به دوران جنون انقلابی ‌و حذف جناح چپ و راست در نظام بود و طیف انشعابی‌ قایل به فرا رسیدن دوران قانونمندی و استفاده از جناح چپ و راست برای نیل به اهداف خود بود. از‌ این رو می‌توان گفت به همان‌اندازه که دولت‌ها و نظام‌های غربی ‌و حکومتهای به ظاهر دمکراتیک و آزاد، برای جناح انشعابی، حکومتهای‌ ایده‌آل به شمار می‌رفت. برای طیف مهدی‌ هاشمی نیز حکومتهای انقلابی‌که بدون ارائه برنامه‌های سازنده و بدون توجه به زیرساخت‌های مذهبی، فرهنگی و اقتصادی و تنها با شعارهای به ظاهر انقلابی‌ ولی غیر عملی، موجودیت خود را تثبیت می‌کنند، حکومت‌ ایده‌آل به شمار می‌رفت. مهدی‌ هاشمی در‌ این باره می‌گوید:
«... دولت لیبی ‌و حکومت قذافی برای ما خیلی گل کرده بود در انقلاب. همین بود دقیقاً که ما در میان همه دولت‌های آن زمان، دولت‌های اسلامی می‌بینیم هم شعارهای داغی می‌دهد و هم که تو برخوردهای نظامی ، سیاسی و اجتماعیش دست و دل باز است و مثلاً در..... دو سفر رفتیم و‌ اینها دیدیم که یک سری شعارهای همچین به ظاهر براق و جذاب و انقلابی‌ هنوز در دیوارهاست و مثلاً کمیته‌های مردمی و نمی‌دانم مسایل مالکیت و مسایل کذا پس روی هم رفته می‌گفتیم که خُب‌ این یک دولت نسبتاً ‌ایده‌آل است برای ما. نه ‌ایده‌آل. یعنی نسبت به جامعه اسلامی ‌ایده‌آل نبود. اما نسبت به بقیه دولت‌ها مثلاً سوریه و الجزایر می‌گفتیم مثلاً دولت خوبی ‌است و‌ این بود که ما بیشتر به رابطه با لیبی ‌و ‌اینها جذب می‌شدیم.»4

توضیحات سند:

1. اصل: مبارزات.
2. نوار شماره یک.
3. پرونده مهدی هاشمی، ج ، ص.
4. نوار شماره چهار.

منبع:

کتاب بن‌بست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشه‌های انحراف صفحه 189
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.