تاریخ سند: 8 آبان 1339
موضوع : آقای دکتر محمد نصیری
متن سند:
گیرنده : 3 ـ الف 3
فرستنده بخش 2 ـ 3 شماره : 4039
عطف به یادداشت اداری مورخ 5 /8 /39 در مورد دکتر محمد نصیری مدیر
کل بانک ملی در زمان دکتر مصدق به استحضار می رساند.
مشارالیه دکتر در
رشته اقتصاد می باشد و در زمان وزارت دارائی سناتور گلشائیان[،] مدیر کل
وزارت دارائی بوده و در زمان حکومت دکتر مصدق هم بدوا مدیر عامل شرکت
بیمه و سپس مدیر کل بانک شد و مردیست مطلع به امور اقتصادی و درست و
صحیح العمل و خود رأی و مستقل چه در امور سیاسی و چه در کارهای
اقتصادی و در هیچ یک از احزاب و دستجات سیاسی عضویت و بستگی نداشته
و سعی می نماید که حتی المقدور از کورانهای سیاسی به دور باشد و دارای افکار
سوسیالیستی تند است و با اینکه با دکتر مصدق از نظر مدیریت عامل بانک ملی و
شرکت بیمه همکاری داشت و به طرفداری از مصدق معروف بود و بعد از 28
مرداد هم به علت خودداری از همکاری و انجام دستورات تیمسار زاهدی در
امور بانک چند روزی بازداشت و سپس با وساطت سناتور نیک پور و آقای
حسین علاء آزاد شد معهذا شخصا دارای روش سیاسی و اقتصادی مخصوص به
خود است و به هیچوجه به دستورات مقامات مافوق خود که مخالف و مغایر
افکار و نظریات وی باشد توجه نمی کند کما اینکه در زمان حکومت مصدق هم
که به او دستور
داده شد اعتبارات بانکی عبدالحسین نیکپور را به علت دخالت و شرکت در فعالیتهای ضد دولت وقت قطع
کند ترتیب اثر نداد و همچنین از انجام این دستور درباره غلامحسین فروهر در آن زمان نیز خودداری کرد
و اخیرا هم که از مدیریت بانک پارس به علت اختلاف سلیقه ای [که] با نیکپور داشت استعفا داد.
مشارالیه
طرفدار رژیم سلطنتی و نسبت به شاهنشاه علاقمند می باشد.
دکتر نصیری دارای همسر فرانسوی است و
وضع مالی او هم چندان رضایت بخش نیست و با درآمد و حقوق خود امرار معاش می کند و چند بار برای
تحصیل و مطالعه به خارجه مسافرت کرده است و به زبان انگلیسی آشنائی دارد.
با اینکه در جریان تجدید فعالیت جبهه ملی از دکتر نصیری هم برای همکاری دعوت به عمل آمد معهذا
نامبرده قبول ننمود و به علت داشتن اطلاعات وسیع اقتصادی و صحت عمل و درستی مورد احترام طبقه
تحصیل کرده و روشنفکر کشور به خصوص سران جبهه ملی است و هم از نظر سیاسی و هم از نظر
اقتصادی و مالی و درستی و صحت عمل به روی او حساب می کنند.
ضمیمه پرونده کلاسه ن ـ ص و ارائه شود.
9 /8 ثابتی
منبع:
کتاب
کابینه حسنعلی منصور به روایت اسناد ساواک - جلد سوم صفحه 345