صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

متن سند:

روز پنجشنبه دوم محرم وارد مشهد شدم بدو امر از بعضی آشنایان وضع احوال شهر و چگونگی اوضاع روحانیت و مشاهیر استفسار به عمل آمد سه نفر آقایان کفائی ـ سبط آشتیانی ـ شاهرودی به خارج ایران مسافرت نموده اند و آقای سبزواری1 روز اول محرم وارد مشهد شده دو نفر از آقایان که بیشتر می توان احتمال ناراحتی را از ناحیه آنها دانست آقای قمی و دیگری میلانی البته وجهه و شخصیت آقای میلانی نزد مردم مشهد از تمام علماء آن جا برتری دارد و آقای قمی در ردیف بعد از آقای میلانی است و هر دو آقایان روضه خوانی مفصلی دارند که هر یک در حدود ده هزار نفر جمعیت آمد و رفت دارند.
در روضه آقای میلانی که از غروب شروع می شود و از روز ششم محرم دو وقته عصر و شب مجلس روضه ایشان دائر است مقتضی این دیدم که بعضی مطالب را از آقای سید محمد علی میلانی فتح باب نمایم لذا پس از تعارفات معموله و این که تازه از نجف آمده ام گرم صحبت شدیم از نحوه کلام و بیان بعضی مطالب کاشف به عمل آمد که مناسبات سرّی و علاقه معنوی خیلی قوی با علماء نجف برقرار است و این طور فهمیده شد که این مناسبات و انتشارات غالبا وسیله اشخاص مخصوصی که به طور قاچاق به عراق می روند مبادله می شود و مطلب مهمی که اطلاع حاصل نمودم نواری است در حدود مدت یک ساعت بیشتر صوت و بیانات آقای خمینی حاوی مطالب ضاره بر علیه دولت و شاهنشاه ایران که برای اذهان مردمان ساده لوح بی نهایت مضر و زیان آور است و تعداد زیادی از نوار به خارج فرستاده شده و هم چنین در شهرستانها توزیع می شود حال معلوم نیست نوارها کلاً حاوی یک نوع مطلب است یا مطالب متعددی است.
موضوع دوم پیغامی است که آقای سید محمد علی میلانی داده است که به آقای خوئی در نجف بگویم و آن پیغام مشتمل یک کلمه معمائی است که مفهوم نشد و آن این است به آقای خوئی بعد از عرض سلام و احوال پرسی بگوئید (عراقین را دیدیم) مطالب دیگری که گفته شد حاوی مسائل مهمی نبود ولی این طور استنباط شد که این دو آقایان ذکر شده برخلاف بعضی آقایان علماء که باطنا دشمنی و رقابت دیرینه1 دارند خیلی صمیمی و غالبا همدیگر را ملاقات نموده و از تمام مکنونات و اقدامات محرمانه چه با خارج از ایران و چه با سایر علماء شهرستانها در تماس و با خبر هستند در مدتی که در حول و حوش علماء مشهد کنجکاوی و بصیرت پیدا نمودم می توان به این نتیجه رسید که اصولاً به واسطه مراقبت و هوشیاری شدیدی که از طرف مأمورین مشهد به عمل می آید خطر زیان بخشی که حائز اهمیت فوق العاده باشد متصور نیست فقط از ناحیه این دو شخصیت مرموز که احتمال دسیسه بندی و ایجاد روابط با خارج و داخل ایران داده می شود.

توضیحات سند:

1ـ آیت الله حسین سبزواری معروف به فقیه سبزواری در سال 1309 (ه ق) در سامره دیده به جهان گشوده و در بیت علم و عزت پرورش یافته و در سال 1318 (ه ق) به نجف اشرف رهسپار شد و مدت چهار سال در آن جا تحت نظر والدش مقدمات و ادبیات را خوانده و در سال 1322 (ه ق) در معیت پدرش به سبزوار آمده و به مدت چهار سال در آن جا به تحصیل پرداخته و در سن 17 سالگی با اجازه و امر پدر به مشهد آمده و از محضر مرحوم ادیب بزرگ نیشابور و مرحوم آقا شیخ یزدی و حجت الاسلام آقای حاج سید محمد باقر مدرس استفاده نموده و در همان اوان، صحنه دلخراش به توپ بستن آستان قدس رضوی توسط روسها را شاهد بوده و بعد از چندی بر حسب اوامر والدش به سبزوار آمده و در سال 1337 (ه ق) به نجف اشرف مراجعت نمود و از محضر علماء نجف همچون آیت الله العظمی میرزا محمد تقی شیرازی، مرحوم آیت الله شریعت اصفهانی، آیت الله آقا ضیاءالدین عراقی و آیت الله العظمی اصفهانی استفاده نموده و به مدارج عالیه فقه و اجتهاد رسیده و مجددا در سال 1347 (ه ق) به ایران مراجعت نمود و در مشهد به تدریس خارج فقه و اصول و امامت در مسجد گوهرشاد پرداخت و منشأ خدمات ارزنده ای در مشهد گردیدند نهایتا در شب شنبه 24 شوال 1386 در سن 77 سالگی از دنیا رحلت نموده و در مقبره باغ رضوان به خاک سپرده شدند (ر.ک: محمد شریف رازی، گنجینه دانشمندان، ج 5، صص 3 ـ 321) 1ـ مقتضی سجایای اخلاقی و تربیت روحی و روانی ایادی طاغوت و خصوصا عناصر ساواکی رژیم شاه، جز بدبینی و بداندیشی و خصایل غیر انسانی نبوده است که البته لازمه چنان خصلت اخلاقی، این قبیل موضعگیریها و برداشتها از موقعیت دیگران است که گفته اند از کوزه همان تراود که در او است، و کافر همه را به کیش خود پندارد.

منبع:

کتاب آیت‌الله العظمی سید محمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 34

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.