صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

از ساعت 18:30 روز جمعه 19/7/42 محله عیدگاه منزل اخوان فاطمی مجلس روضه‌خوانی در دو حیاط بزرگ که با قالی مفروش شده بود

تاریخ سند: 19 مهر 1342


از ساعت 18:30 روز جمعه 19/7/42 محله عیدگاه منزل اخوان فاطمی مجلس روضه‌خوانی در دو حیاط بزرگ که با قالی مفروش شده بود


متن سند:

تاریخ:19 /7 /1342
اطلاعیه

از ساعت 18:30 روز جمعه 19 /7 /42 محله عیدگاه منزل اخوان فاطمی مجلس روضه‌خوانی در دو حیاط بزرگ که با قالی مفروش شده بود و با ایجاد سه دستگاه بلندگو صدا را تا مسافت زیاد پخش می‌نمود، [به] ترتیب واعظ اول آقای مدقق بود که در اطراف ظلم و ستم دستگاه حاکمه در ادوار گذشته و ساکت بودن مردم و عواقب آن اظهاراتی نمود که به‌طورکلی منظورش تشویق مردم در برابر دستگاه حاکمه فعلی بود که ساکت نباشند و از علما و مراجع تقلید پشتیبانی نمایند.
واعظ دوم آقای هاشمی‌نژاد بود که در ساعت 19:30 به منبر رفت. نامبرده اظهار داشت در شب گذشته یک نفر روزنامه‌ای را به دستم داد که مقاله تحت عنوان روحانیت و سیاست در آن نوشته شده بود. نویسنده مقاله بعد از آنکه خود را یک نفر مسلمان معرفی نموده، نوشته است یک نفر مسلمان بایستی به همان تکالیفی که برایش معلوم شده عمل نماید و اگر به منزل یک روحانی برویم، در آنجا فقط باید چشم‌مان به کتب دینی و تألیفات مربوط به امور مذهب باید بخورد نه اینکه روزنامه‌های سیاسی و نوشته‌ها و کتاب‌های مربوط به سیاست. بله! این نویسنده می‌خواهد بگوید که دین از سیاست جداست ولی این بدبخت نمی‌داند که نوشته او کاملاً برخلاف قانون است. اگر روزی برسد که من بتوانم او را در پیشگاه ملت در دادگاه محاکمه نمایم، به او ثابت خواهم کرد که: آقای مدیر روزنامه! تو منظوری جز خدمت به اربابانت1 نداشته‌ای و تو می‌خواهی این مردم همیشه در گمراهی بمانند و به امور اجتماعی خود توجهی نکنند. دیگر آن موقع گذشته است که هیئت‌های حاکمه ما مردم را گوسفندانی آرام و سربه‌راه بدانند. این همه سنگ به سینه زدن، این همه دورویی و خوش‌خدمتی تو مدیر روزنامه برای این است که در دوره آینده از طرف دستگاه، کاندیدای وکالت شوی. مگر درزمانی‌که ساختمان مجلس سنا را می‌ساختند و سنگ‌های آن را از کشور ایتالیا با طیاره حمل می‌کردند و میلیون‌ها پول این ملت را به هدر می‌دادند و در هر گوشه از این کشور چقدر سوءاستفاده می‌نمودند، تو خفه شده بودی که مقاله انتقادی بنویسی ولی حالا که ما در چهارچوبِ قانون، انتقاد قانونی خود را می‌گوییم برای منحرف نمودن اذهان عمومی چنین مقاله سراپا خلاف انتشار می‌دهی؟
هاشمی‌نژاد سپس در مورد فرج امام زمان مطالبی اظهار نمود و نتیجه گرفت که اصولاً اگر شخصی یا ملتی در اموری تلاش نکند و دسترسی به موقعیت نداشته باشد، آن‌وقت است که بگویند بایستی فرجی بشود، ولی ما مردم در امور خود تلاشی نکرده‌ایم. اول باید تلاش و فداکاری نمود و بعد اگر موفق نشدیم فرج بخواهیم. اگر به امید این هستید که فساد و فجایع و ظلم و ستم هیئت حاکمه به منتهای درجه خود برسد و شما دست‌روی‌دست بگذارید تا امام زمان فرج نماید، اشتباه است. البته ما مردم شیعه در آرزوی این هستیم که چشمان گناه‌کارمان به رخسار امام زمان روشن شود، ولی شما زنده باشید، آزاد مرد باشید، در حق خود تلاش نمایید، در راه حق و حقیقت جان‌فشانی و فداکاری کنید، اگر کشته شوید مسلماً شهید هستید.
در اسلام هرکس از ناموس خود دفاع کند و کشته شود شهید است. در این موقع که ساعت ۲۰ بود، آیت‌الله میلانی به مجلس وارد شدند. ورود نامبرده با صلوات‌های فراوان مردم که برای سلامتی او و آقایان خمینی و قمی می‌فرستادند، روبه‌رو گردید. آقای هاشمی‌نژاد پس‌ازآنکه چندین مرتبه برای سلامتی او دستور صلوات داد، روی کلام را به مشارالیه نمود و گفت: حضرت آیت‌الله‌العظمی میلانی، مرجع عالیقدر! بیشتر مردم می‌گویند ما جماعت شیعه کاری از دستمان ساخته نیست و به محض اینکه دو گلوله خارج شد، همه متفرق می‌شویم و فداکاری نمی‌کنیم، ولی به خدا این‌طور نیست. مردم شیعه احتیاج به یک دست باقدرت دارند. همان‌طوری که در زیر ذره‌بین، انوار متفرق آفتاب در یک نقطه متمرکز می‌شود سوزندگی بسیار دارد، همان‌طوری که اگر یک دست باقدرت، اتم را از یک ذره الکترون جدا نماید، کافی است که یک مملکت یا یک شهر یک میلیون نفری را زیر و رو کند، این مردم شیعه هم احتیاج به یک‌ دست پرقدرت، یعنی یک نفر رهبر دارند. مگر تاکنون از طرف مراجع عظام دستوری صادر شده که مردم حاضر به فداکاری، جانبازی و شهید شدن نشده باشند. شش ماه است که رهبران عالیقدر ما، مردم را به آرامش و سکوت دعوت می‌کنند. آقای هاشمی‌نژاد خطاب به آیت‌الله میلانی گفت: مردم همه سراپا گوش به فرمان شما هستند. همین کافی است که ببینید این اجتماع عظیم و زیاد که در اینجا جمع شده‌اند، روزی که از تهران می‌آمدید، اگر این مردم اطلاع داشتند به چشم می‌دیدید که چه استقبال پرشوری از شما می‌کردند. دستگاه از این مطلب باخبر بود و برای همین بود که حضرت آیت‌الله را بدون اطلاع قبلی به مشهد فرستادند. مردم سؤال می‌کنند نتیجه هجرت حضرت آیت‌الله به تهران چه بود؟ باید گفت نتیجه هجرت بسیار بسیار خوب بود، نتیجه هجرت ایشان برای ما پوشیده نیست. من که در آن‌موقع در گوشۀ زندان بودم، ولی خودتان ای مردم مگر از مصاحبه مطبوعاتی نخست‌وزیر بعد از ۱۵ خرداد خبر ندارید؟ مسلماً همه می‌دانید که شخص نخست‌وزیر گفت: ۱۵ نفر از علما دستگیر شده‌اند، شاید اعدام شوند. ما هم می‌گوییم اگر حضرت آیت‌الله میلانی به تهران مهاجرت نکرده بودند، شاید عده‌ای از علما و مراجع طراز اول شیعه اعدام می‌شدند. اگر حضرت آیت‌الله میلانی به تهران مهاجرت نمی‌کردند، شاید حالا حضرت آیت‌الله خمینی و حضرت آیت‌الله قمی در میان ما نبودند. در پس‌پرده نقشه‌های بسیار شومی پی‌ریزی شده بود که الحمدلله همه آن‌ها با هجرت حضرت آیت‌الله میلانی بی‌اثر شد. بله! این نتیجه مطلوب، همه از هجرت حضرت آیت‌الله‌العظمی میلانی بود. خداوند همیشه ایشان را موفق و منصور بدارد.
نامبرده سپس اظهار داشت من یک سؤال از دستگاه دارم. ایران ۲۰ میلیون جمعیت دارد که ۱۲ میلیون حداقل زن هستند، حداقل ۵ میلیون هم بچه‌های نابالغ؛ می‌ماند سه میلیون که از این سه میلیون؛ روحانیون، بازاری‌ها، اصناف و دانشجویان رأی ندادند. آن وقت می‌گویند ۵ میلیون و پانصد هزار نفر رأی داده‌اند. من نمی‌دانم اینها از کجا آمده‌اند؟ جواب این سؤال را از دستگاه می‌خواهم.
ساعت ۲۱ به سخنان خود خاتمه داد و روی منبر اعلام نمود که از فردا شب در مسجد فیل دنباله مطلب را خواهد گرفت.

20 /7 /42

توضیحات سند:

1. در اصل: اربانت

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 243



صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.