صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: ادیب برومند اللهیار صالح

تاریخ سند: 2 اسفند 1340


موضوع: ادیب برومند اللهیار صالح


متن سند:

تاریخ:2 /12 /1340
موضوع: ادیب برومند اللهیار صالح


به قرار اطلاع، در گفتگویی که در روز 2 /12 /40 بین اللهیار صالح و ادیب برومند شده، برومند به صالح گفته، آن نامه دکتر سنجابی را روزنامۀ واشنگتن پست در تاریخ 13 فوریه چاپ کرده.
صالح ضمن تأیید این مطلب گفته، موقعی که مخبر مجله منزل من آمده بود، کلیه آقایان به او اعتراض کردند و او هم قول داده بود که حتماً چاپ کنند.
برومند سپس گفته، از کمیته دانشجویان دانشگاه خبری ندارید؟ چون یکی از آن آقایان آمده و این اوراق که پیش من است می‌خواهد بگیرد.
صالح پاسخ داده، همۀ آنها را گرفته‌اند، یکی مانده بود که آن هم بنی‌‌صدر1 بود که دیروز او را هم گرفتند و کس دیگری را سراغ ندارم. سپس صالح به برومند گفته، شما آن کاغذها را نزد من بیاورید، یکی هست به او می‌دهم. بهره‌برداری ‌شد، فعلاً اقدامی ندارد. 24 /12

توضیحات سند:

1. سید ابوالحسن بنی صدر فرزند نصرالله در سال 1312 ش در یکى از روستاهاى همدان به دنیا آمد. پس از پایان تحصیلات ابتدایى و متوسطه وارد دانشکده الهیات دانشگاه تهران شد و بعد از آن در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد. فعالیت سیاسى او از اواخر دهه سى آغاز و در اوایل دهه چهل دوبار بازداشت شد. ابوالحسن بنى صدر با سفر به فرانسه و اقامت در این کشور، هم تحصیلات عالى خود را در دانشگاه سوربن ادامه داد و هم با مخالفین رژیم شاه مستقر در خارج از کشور (عموماً طرفداران جبهه ملى) ارتباط برقرار کرد. با پیروزى انقلاب اسلامى به ایران برگشت و با طرح نظریه‌هاى اقتصادى خود در سطح جامعه مطرح شد. وى در اولین دوره انتخابات ریاست جمهورى بعد از پیروزى انقلاب به این سمت رسید. وى عضو مجلس خبرگان شد و به هنگام آغاز جنگ، کفالت فرماندهى نیروهاى مسلح را از امام خمینى دریافت کرد. رویارویى بنى صدر با نیروهاى اصیل انقلاب اسلامى خیلى زود آشکار شد و با تمایل به نیروهاى هرج و و مرج طلب که عمدتاً منافقین (سازمان مجاهدین خلق) آن‌ها را رهبرى مى‌کردند، شکاف عمیقى بین خود و عامه مردم ایران انداخت. کارشکنى بنى صدر نسبت به مصوبات قوه مقننه، اهمال او در فرماندهى قواى مسلح، ضدیت با نهادهاى انقلاب و تخریب افکار عمومى به وسیله نشریه خود (روزنامه انقلاب اسلامى) او را به جایى رساند که مجلس شوراى اسلامى عدم کفایت او را براى احراز مقام ریاست جمهورى تصویب کرد. به دنبال این تصمیم، وى متوارى شد و پس از انفجار دفتر مرکزى حزب جمهورى اسلامى به همراه مسعود رجوى، رهبر سازمان منافقین و عامل اصلى این انفجار در سال 1360 از ایران گریخت و به فرانسه رفت. در فرانسه به همراه مسعود رجوی «شورای ملی مقاومت» را تأسیس نمود و به توطئه علیه انقلاب اسلامی پرداختند.
باوجود ازدواج دخترش با مسعود رجوی عمر او در «شورای ملی مقاومت» دوام چندانی نداشت و پس از مدتی اخراج شد. از آن پس زندگی در انزوا را در پیش گرفت و بعضاً آلت‌دست غربی‌ها شده و به مصاحبه علیه نظام اسلامی می‌پردازد.

منبع:

کتاب اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 341

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.