تاریخ سند: 3 خرداد 1357
موضوع : مسافرت هماهنگ کننده جناح سازنده حزب رستاخیز ملت ایران1 پیرو : 5903/10 ه ـ 14/2/37
متن سند:
به : 241
از : 10 ه 3 شماره : 7317 / 10ه 3
ساعت 0900 روز فوق آقای دکتر هوشنگ انصاری به اتفاق گروهی از
اعضای جناح سازنده رستاخیز ملت ایران به اصفهان وارد و در اجتماع طبقات
مختلف مردم شرکت نمودند.
در آغاز جلسه مهندس
رسائی سرپرست حزب در
استان اصفهان خیر مقدم گفته
و سپس آقای انصاری
بیانات مفصلی ایراد که در آن
خط و مشی اساسی جناح
سازنده حزب رستاخیز
تشریح گردید سپس گفته شد
هر کس آزادانه هر سؤالی
می خواهد بکند.
در این
جلسه دو نفر از کارمندان
شرکت ملی گاز بنامهای
پاینده و کاویانی سخن گفتند.
محتوای سخن عباسقلی
پاینده بیشتر معرفی خود و
خدماتی که کرده است بود.
ایشان به حزب سخت اعتراض داشت که چرا از وی
که جزو اولین کسانی است که به حزب رستاخیز ملت ایران پیوسته است و از
دسته فدائیان شاهنشاه آریامهر در آبادان بوده در حزب رستاخیز دعوت نشده
است.
مشارالیه به عدم تحرک حزب و عدم تشکیل کانونها معترض گردیده است.
کاویانی سخنران دیگر به وجود اطاق اصناف اعتراض نموده و این اطاق را اطاق
بی انصافی نامیده است و اصولاً از گرانی ارزاق عمومی و عدم کنترل نرخها
شکایت می نمود.
سپس مسعود جوانبخت به عنوان نماینده سازمان دانش آموزان
حزب رستاخیز ملت ایران سخت گفت و درخواست کرد جاده اردوگاه شاهکوه
آسفالت و مرمت شود و برای اصفهان باشگاه پرورشی احداث گردد.
بعد از آن
صنعتی زاده مسئول کانون سپاهیان انقلاب استان اصفهان راجع به خط مشی کلی
جناح سازنده صحبت کرد.
عزت اللّه کریمی فر نماینده کارگران کارخانه وطن در
بیانات خود اعلام کرد که صنعت نساجی رو به اضمحلال است.
مردم از خدمات
درمانی کمال نارضایتی را دارند.
علت کم کاری، مدیریت نادرست کارخانجات
است.
آقای دبیری نژاد استاد دانشگاه در آغاز به آقای انصاری اشاره کرد که
اصفهان را آنگونه که هست
نمی شناسد و در این زمینه
مطالعه ندارد، بعد به وجود
دو جناح سازنده و پیشرو
ایراد گرفت که سازندگی
بدون پیشروی و پیشروی
بدون سازندگی معنی ندارد
و از آقای انصاری خواست
اختلاف این دو جناح را
تشریح کند.
پس از آن
منصور قاینی سخن گفت و
اعلام کرد ما باید خودمان
مشکلات خودمان را رفع
کنیم و مملکت از نظر
تولیدات کشاورزی خودکفا
باشد نه اینکه متکی به سایر
کشورها باشیم.
خانم الهه موحد دانش آموز در سخنان خود به شلوغ بودن کلاسهای درسی و
نبودن سالن اجتماعات در مدارس اعتراض کرد و در خواست رسیدگی نمود.
آقای جورابچی عضو هیئت مدیره کاخ جوانان اصفهان به اینکه حزب رستاخیز
ملت ایران در برگیرنده عموم مردم نیست و به هیچ وجه نتوانسته است رسالت
خود را به انجام برساند ایراد داشت.
ایشان اعلام کرد جوانان در اصفهان
پناهگاهی ندارند اگر بتوان برای آنان محلهای سالمی ایجاد کرد از خیلی مفاسد
جلوگیری شده است.
سخنران بعدی خانم دکتر قاضی استاد دانشگاه اصفهان بود
که به شکل آکادمیک در مورد مبانی فکری انقلاب ایران و حزب رستاخیز ملت
ایران و جناحهای آن سخن گفت.
سپس کریمی نماینده کارگران در مورد حزب و
جناحها صحبت کرد و رمضان شیرنشان در سخنان خود اظهار امیدواری کرد که
تشکیل جناح سازنده مثل سایر امور حزبی نباشد که پس از این به دست
فراموشی سپرده شود.
آخرین سخنران اشرافی نیا بود ایشان بر سه مسئله اشاره
کرد اول اینکه حزب در صورتی توفیق پیدا می کند که بر ایمان و مبانی ایمانی
مردم تاکید داشته باشد.
دوم
از سیاست کشاورزی و
بی برنامه بودن کشاورزی
انتقاد کرد1 و اعلام کرد
کشور ایران باید از این نظر
خودکفا باشد تا اگر روزی
سیاست ایجاد کرد که
درهای دروازه های
کشورهای خارج بر روی ما
بسته شود از گرسنگی تلف
نشویم سوم به تبعیض
درآمدها انتقاد کرد و اعلام
نمود امروز یک سبزی
فروش چندین برابر یک
وزیر درآمد دارد و این خود
یکی از عوامل نارضایتی
است.
پس از آن آقای انصاری به پاسخگوئی پرداخته است.
پس از جلسه
عمومی جلسه خصوصی با نمایندگان جوانان که چهل نفر از دانش آموزان دختر
و پسر عضو سازمان دانش آموزان حزب رستاخیز ملت ایران، اعضای کاخ
جوانان و اعضای کانون سپاهیان انقلاب بودند تشکیل شد در این جلسه آقای
صمدانی رئیس سازمان دانش آموزان حزب ضمن عرض خیرمقدم از مشکلات
جوانان سخن گفت و برای جوانان درخواست ایجاد باشگاه پرورشی کرد و از
گسترش سازمان دانش آموزان در سطح استان سخن گفت سپس چند تن از
دانش آموزان به نظام جدید آموزشی و بلاتکلیفی تحصیل کرده های این نظام و
محتویات کتب درسی انتقاد کردند.
پس از خاتمه جلسه گفت و شنود با جوانان،
جلسه گفت و شنود با فرهنگیان تشکیل شد.
در این جلسه آقایان بزرگزاد، امام
جمعه، خانم ربانی و چندتن دیگر از فرهنگیان راجع به مسائل اختصاصی
خودشان در کلیات سخن گفتند.
این جلسه تا ساعت 1400 ادامه داشت.
در
ساعت سه بعد از ظهر جلسه گفت و شنود با کشاورزان آغاز شد.
در این جلسه
آقای جلال آبادی به تفصیل راجع به مشکلات کشاورزی، گرانی مزد کارگران،
ارزانی محصولات
کشاورزی، عدم حمایت
دولت از کشاورزی سخن
گفت.
وی مدتی شد به دلایل
فوق در حال حاضر بیش از
40 درصد اراضی
کشاورزی بایر افتاده و
کشت نمی شود به ویژه به
دلیل نداشتن صرفه،
کشاورزان از کشت
چغندرقند خودداری
می کنند.
نامبرده اعلام کرد
اگر ما به التفاوتی را که دولت
در راه خرید گندم از خارج و
فروش به خبازان از طریق
سیلوها می پردازند به
کشاورزان ایرانی از راه خرید گندم داخلی با قیمت مناسب بپردازند از وارد کردن
خارجی بی نیاز خواهد شد وی اظهار داشت کشاورزی در مملکت ما سیاست
درستی ندارد.
آقای امامی که دارای مجتمع مرغداری است نیز از مرغداری و
بهره کلانی که بایستی به وامهای دولتی بپردازد، گرانی مرغدانه مشکل تهیه تخم
مرغ و امثال اینها سخن گفت.
در این جلسه مدیر کل کشاورزی تقریبا از سیاست کشاورزی دفاع می کرد ولی
تنی چند از کشاورزان نسبت به آتیه کشاورزی کشور اظهار نگرانی می کردند و
سیاست کشاورزی دولت را به باد انتقاد گرفته بودند.
1
آقای انصاری در پاسخ آقایان اظهار داشتند مراتب را منعکس خواهند نمود.
جلسه بعدی جلسه گفت و شنود با اصناف بود.
در این جلسه سرپرست اطاق
اصناف ملی سخنان اظهار داشت، اصناف مشکلی ندارند و از وضع خود راضی
هستند.
آقای دیانی از مشکلات کارگری صحبت کرد و اظهار داشت دولت
بایستی برای این وضع چاره ای بیاندیشند.
در این جلسه چند تن از افراد صنفی
راجع به مشکلاتی که بیمه برای آنان به وجود آورده است صحبت کردند.
جلسه بعد گفت و شنود با
زنان بود در این جلسه
حدود پنجاه تن از زنان
شرکت داشتند.
در آغاز
خانم مهرابی رئیس سازمان
زنان مطالبی را که در تحلیل
بیانیه جناح سازنده نوشته
بود قرائت کرد و سپس خانم
علانظری و چند تن دیگر از
خانمها در این زمینه و صرفا
در جهت تحلیل بیانیه های
جناح سازنده سخن گفتند.
آقای انصاری از این بحث و
گفتگو اظهار رضایت
فرمودند.
جلسه بعدی جلسه مشترک
کارمندان دولت و نمایندگان انجمنهای ملی بود در این جلسه نمایندگان
انجمنهای شهر و شهرستان، شورای منطقه ای آموزش و پرورش و شوراهای
داوری و مدیران کل و معاونان آنان شرکت داشتند.
در این جلسه ابتدا آقای
انواری مدیر کل بازرگانی به کثرت ماشین و تبعیض بین حقوق کارمندان و فاصله
حقوق کارمندان با بخش خصوصی و گرانی مسکن سخن گفت.
سپس آقای
خانبابائی و تنی چند از کارمندان در این زمینه سخن گفتند.
پس از آن آقایان
کازرونیان رئیس انجمن شهرستان و عزیز مجلسی نماینده انجمن شهر راجع به
کمی اختیارات انجمنها سخن گفتند و آقای انصاری در هر مورد توضیحاتی
دادند.
این جلسه در ساعت 2045 پایان یافت.
در ساعت 2200 جلسه گفت و شنود با دانشگاهیان در هتل شاه عباس آغاز شد.
در ابتدای این جلسه آقای دکتر طوسی رئیس دانشگاه اصفهان خیرمقدم گفت.
سپس آقای هرمز انصاری استاد دانشگاه و نماینده انجمن شهر سئوال کرد رابطه
حزب رستاخیز ملت ایران با قدرت چیست؟ آیا حزب برای به دست آوردن
قدرت دولت تلاش می کند یا نه؟
طاهری نیز به این سئوال
پاسخ داد که حزب کوششی
است برای جواب دادن به
این مسئله که زندگی سیاسی
خود را چگونه اداره کنیم.
آقای دکتر حسین نوری
استاد دانشکده علوم تربیتی
در آغاز سخن به آقای امیر
طاهری حمله کرد سپس
گفت آیا در مملکت فضای
آزاد برای بحث وجود دارد؟
به دانشجو می گوئیم آزاد
حرف بزن می گوید اگر آزاد
حرف بزنیم مرا می گیرند.
آنان به وجود این آزادی
ایمان ندارند متأسفانه
بزرگترها ایمان نداند.
برای به وجود آوردن ایمان باید خودمان ایمان داشته
باشیم.
همه جا تملق است و چاپلوسی، حقیقت را نمی شود گفت.
در دانشگاه دو
دسته بود، گروهی طرفدار معتمدی، گروهی مخالف او و من جزو طرفداران
معتمدی بودم، حالا دکتر طوسی با من مخالف است.
دکتر عبدالحسین زاهدی چنین گفت چرا مردم بی تفاوتند.
حزب و دولت چه
قدمی در راه بی تفاوتی برداشته است.
چه قدمی در راه ایجاد غرور ملی در
جوانان برداشته اند.
آیا بی تفاوتی در اثر بی اطلاعی از پیشرفتهای مملکت
نیست.
دولت چه اقدامی برای جلوگیری از خرید خانه در خارج از کشور کرده
است.
در حال حاضر 35 هزار ایرانی در لندن و 80 هزار ایرانی در آمریکا خانه
خریده اند.
در حال حاضر هیچ کانون حزبی تشکیل نمی شود اگر هم بشود حکیم
فرموده است.
آقای انصاری : همه گرفتاریهای مملکت در اثر دسته بندی ها است اما در مورد
بی تفاوتی، من که بی تفاوتی ندیده ام، از پانزده سال قبل به این طرف هر ایرانی را
می بینم می گویم کشور من، قبلاً از ایرانی بودن خجالت می کشیدند ولی من سفیر
ایران در واشنگتن بودم به
دلیل اهمیتی که مملکت من
داشته حتی در دعوتهای
اختصاصی کاخ سفید من
دعوت می شدم مگر ملت بی
تفاوت ممکن است به اینجا
برسد.
من سالها آرزو
می کردم یک روز ایرانی ها
در خارج از کشور خانه
بخرند آنچه اینگونه ثروت
در خارج ایران است ثروت
ایران است.
آقای دکتر تسلیمی : ما باید
برای شناخت دوران پهلوی،
تاریخ سلسله قاجار را
بدانیم.
ده بیست سال قبل
هیچ یک از این وسایل رفاهی دانشگاهی نبود ولی دانشجویان آرام بودند یک
جائی باید لوس کردن دانشجویان متوقف گردد.
دکتر ظفری : من به ایرانی بودنم مفتخرم، در هر حال اگر ایران گلستان باشد
خوشحالم که بلبل آن گلستان باشم و اگر خرابه است خوشحالم که جغد آن باشم
ولی سعی می کنم خرابه را به گلستان تبدیل کنم.
دکتر نقیبان به وجود اعضای غیر دانشگاهی در اطاق اعتراض کرد و دستور داد ضبط
صوت را خاموش کنند.
مسائل جوانان را به طرز آکادمیک تحلیل کرد.
وی افزود
دانشجو در دوران بلوغ و بحران وارد دانشگاه می شود، فاصله طبقاتی بین پدر و
فرزند زیاد است.
عوامل تحریک کننده مثل تلویزیون و سینما هم به او کمک می کند.
در گذشته مذهب یک پناهگاه بود ولی متأسفانه امروز ابزار سیاسی شده است.
دکتر شریفی آل آقا : از لحاظ تکنولوژی در دانشگاه خیلی عقب هستیم.
از لحاظ
پژوهشی، پژوهشگر به معنی واقعی نداریم، از لحاظ فوق برنامه آنگونه که باید و
شاید وسایل نداریم، از لحاظ مدیریت هم ضعیف هستیم.
یکی از مسائل عقده
برانگیز این است که دو نفر با هم در ایران کنکور می دهند یکی بی استعداد و
بی سواد است رد می شود
دیگری در کنکور قبول
می شود، آنکه بی استعداد
است می رود خارج درس
می خواند ولی وقتی آمد با
حقوق چند برابر آنکه در
ایران قبول شده است
استخدام می شود.
به اندازه
کافی کتاب فارسی نداریم،
کتابخانه ها ناقص است،
استادان تأمین کافی ندارند
پس صمیمانه به فکر کار
نیستند.
دکتر وحیدا : در دانشگاه
اصفهان امسال هر روز 16
آذر بود اگر صبر و بردباری
رئیس دانشگاه نبود وقایع ناگواری اتفاق می افتاد.
از روزهای بعد از عید این
وضع بدتر شده است.
دیروز چهار صد نفر مقابل سمپوزیوم پزشکی صف کشیدند
که می خواهیم گفتگو کنیم.
در این گفتگوها سئوالاتی که مطرح می شد به شرح
زیر است :
1ـ اعتراض به حضور گارد در دانشگاه.
2ـ اعتراض به عدم همراهی استادان با دانشجویان در تظاهرات.
3ـ اعتراض به وجود افراد ناشناس در کلاسها.
4ـ اعتراض به خشونت مأموران با دانشجویان.
وی افزود یکی از اشتباهاتی که دولت می کند اینکه اتفاقات را آنگونه که هست
منعکس نمی کند.
دولت باید سعی کند انگیزه این نوع اتفاقات را از بین ببرد.
موضوع از مسئله قم آغاز شده است ولی متأسفانه اقدامات بعدی در جهت آرام
کردن مردم نیست.
خرمن را در کنار جرقه نباید گذاشت جرقه های کوچک را
باید از بین برد.
امروز دو هزار نفر دانشجو در دانشگاه راه پیمائی کرده اند.
تقاضا
دارم اقداماتی در جهت دوستی و توافق بشود.
دکتر احمدی گزی : در ایران
به دنیا آمده ام همینجا هم
باید بمیرم.
ایرانی وقتی
حزب می شنود یعنی جائی
که کاری باید برایش انجام
بشود.
ضمانت اجرای
بیشتری می خواهد.
متأسفانه گفت و شنودهای
کانونها بی تأثیر بود از این رو
کانونها دیگر تشکیل
نمی شود.
مردم دلسرد
شده اند این دلسردی پدران
در فرزندان آنان اثر
می گذارد.
جوانان بی
پناهنده.
به هیچ وجه اقدامی
در جهت آرام کردن جوانان
نشده است.
باید سازمانهائی به وجود بیاید که علل را پیدا کنند نه اینکه آمار غلط
و خبرهای غلط به مردم تحویل بدهند.
دکتر راسخ : متأسفانه سطح مدیریت دانشگاه پائین آمده است.
دولتها منویات
اعلیحضرت را درک نکرده اند و در اجرای اوامر معظم له تعلل می ورزند.
در امور
لشکری محکومیتهای شدید و حتی خلع درجه وجود دارد و در این نظام تنها با
داشتن لیاقت می توان طی مدارج کرد در حالیکه در نظام کشوری تبعیض هست،
خائن مجازات نمی شود، مجازات متناسب با جرم وجود ندارد.
دانشجو معتقد
است در این نظام تبعیض وجود دارد.
درست می گوید تبعیض ها را به حداقل
برسانید.
خدمات رفاهی برای دانشجو و حتی خانواده اش باید ایجاد کرد.
برای
گرفتن تصدیق رانندگی یکسال باید دوندگی بکنند، برای گرفتن تلفن ده سال باید
بدوند.
دولت خود را در همه کارها وارد کرده پس مقصر است.
مسئله سوم :
اجرای مقررات با این ترتیب همه اصلاح می شوند.
ده درصدی هم که با بند به راه
راست هدایت شوند، مفسدین هم مجازات خواهند شد.
دکتر کریمی : بی سامانی های دانشگاهها بیشتر مربوط به امور خارج از دانشگاه
است.
من به شاه مملکتم علاقه دارم.
آیا واقعا ماجرای تبریز در همین بعدی است
که منتشر شده است؟ تعدادی در جواب گفتند خیر.
وی افزود امیدوارم موجبات
یک آشتی ملی فراهم گردد.
درست نیست بگوئیم واقعه تبریز از خارج سرچشمه
می گیرد.
درست نیست که در خانه دو وکیل دادگستری که از دو دانشجو دفاع
کرده اند بمب بگذارند.
آقای هویدا1 حتی اجازه نمی داد در جراید با او شوخی
کنند.
به خاطر یک شوخی توفیق با ایشان این روزنامه وزین توقیف شد.
پوشانیدن حقایق راه چاره نیست.
جوابها بدبین شده اند.
مقداری از کارهای آنان
عکس العمل بدبینی به دولت است.
بیائید به شاه مملکت دروغ نگوئیم.
دکتر هرمز انصاری : آنچه خواندنیها2 در مورد دولت هویدا می نویسد مردم را
دل چرکین کرده است.
قربانی نسب : چرا دانش آموزان در دوران دبیرستان آرامند ولی به محض اینکه
وارد دانشگاه شدند ناآرام می شوند.
آقای هوشنگ انصاری : آقای دکتر نقیبان گفتند راه حل مسائل اجتماعی را
تئوریسین های اجتماعی باید پیدا کنند پیشنهاد بسیار جالبی است.
آنچه بدست
آورده ایم باید حفظش کنیم.
برای من ثابت نشده است که جنگ ملی آغاز شده
است که آشتی ملی را درخواست کنیم.
در زمان دولت هویدا برای توفیق
درخواست نشان شد.
آقای هویدا به هیچ وجه از شوخی نمی رنجید بلکه بسیار
سعه صدر داشت.
من علت توقیف را نمی دانم ولی می دانم که ایشان تحمل زیادی
داشت.
این جلسه در ساعت دوونیم بعد از نیمه شب پایان پذیرفت.
ساعت 9 صبح روز پنجشنبه 7 /2 /37 جلسه گفت و شنود با بازرگانان و
صاحبان صنایع در سالن کنفرانس شیروخورشید سرخ آغاز شد.
در ابتدا آقای
محمدعلی معین امین رئیس اطاق بازرگانی اعلام داشت توقعّات و رفاه مردم
بالا رفته است در نتیجه احتیاجات مردم زیاد شده است، این احتیاجات را از دو
طریق می شود تأمین کرد تولیدات، واردات.
اخیرا دولت اساس برنامه خود را بر
واردات گذاشته است در حالی که نباید سیاست کلی مملکت بر واردات باشد.
وارد
کردن آسان است ولی صحیح نیست، نباید واردات جنبه دائمی پیدا کند.
واردات
تولیدات داخلی را محدود کرده است.
ورود گندم نباید موجب کاهش تولید بشود.
در
چند ساله اخیر تولید گندم کم شده است.
3 امروز اگر کسی بخواهد در اصفهان
صنعتی به وجود بیاورد باید به 33 دستگاه رجوع کند و 23 دستگاه کار او را تأیید
کنند.
به این ترتیب در اصفهان ایجاد صنعت جدید غیر ممکن است.
صنعت نساجی
کارگر زیاد می خواهد در حالیکه در بازار کار کارگر وجود ندارد.
بررسی قیمتها،
نرخی برای نخ تعیین کرده است در آن روز پنبه 85 ریال بود ولی حال پنبه 130 ریال
شده در حالیکه قیمت تغییر نکرده است در متن مصوبه قید شده بود که با بالا رفتن
قیمت، قیمت پنبه نخ هم اضافه خواهد شد ولی بررسی قیمتها به هیچ وجه به مصوبه
خودش توجه نمی کند.
به این ترتیب برای تولید کننده صرف نمی کند در نتیجه تولید
به 40 تا 50 درصد ظرفیت رسیده است.
اگر برای تولید کننده صرف داشته باشد
مسلما تولید خود را بالا خواهد برد.
موضوع دیگر موضوع عدم تمرکز است، مطلقا در این راه گامی برداشته نشده
است.
در تهران 12000 کارت بازرگانی صادر شده در حالی که در اصفهان تعداد
کارت به 300 کارت هم نرسیده است علت این امر تمرکز امور در تهران است.
چرا اصفهانی زندگی خود را رها می کند و تهران می رود چون همه سرنخها در
تهران است.
اطاقهای بازرگانی دکور است و هیچ قدرت اختیاری ندارند.
کار
اطاق بازرگانی به دو وظیفه ختم می شود :
1ـ شرکت در کمیسیون مالیاتی.
2ـ تعیین ضریب مالیاتی.
مدیر کل دارائی سابق خیلی مردم را اذیت می کرد در حالی که از مدیر کل جدید
همه مردم راضی اند.
موضوع دیگر نارضایتی عمومی است از بیمه های
اجتماعی، بیمه پول از ما می گیرد ولی هیچ خدمتی نمی دهد چرا بیمه بیلان
نمی دهد.
من که در اصفهان نمی بینم این پولها مگر به مصرف حقیقی خود برسد
من خودم در مطب پزشکی گفتم دفترچه بیمه ندارم بلافاصله پزشک مرا پذیرفت
در حالی که به صاحبان دفترچه یکماه بعد وقت می داد.
موضوع دیگر وضع
بانکهاست که متأسفانه صاحب صنعت هم به حد خود قانع نیست، باید به دنبال
تولید بیشتر برویم.
وقتی بخش خصوصی بسود عادلانه قانع نیست دولت مجبور
است که خود بازرگانی کند تا قیمتها تعدیل گردد.
مهمترین مسأله لزوم کوشش برای
افزایش تولید است تنها با تولید و عرضه بیشتر می شود جواب تورم را داد.
محمد کسائیان مدیر کارخانه ناهید : کارخانجات ریسندگی و بافندگی مواجه با
زیانند تقاضا دارم هیئتی از وزارات صنایع و معادن و وزارت بازرگانی به اصفهان
بیایند و پس از بررسی قیمتها مشکل ها را حل کنند.
کارخانه ها ضرر می دهند به
همین علت با چهل درصد قدرت تولید خود کار می کنند.
قیمت تمام شده نخ 30%
بیشتر از قیمتی است که بررسی قیمتها تعیین کرده است.
این وضع قابل دوام نیست.
پیشنهاد من این است که مرکز بررسی قیمتها منحل شود.
کارخانجات هم به سود
عادلانه قانع هستند.
دارائی بدون توجه به وضع درآمد کارخانجات هر سال مالیات
بیشتری مطالبه می کند.
کارخانجات ریسندگی و بافندگی کارگر زیاد می خواهد در
حالی که با وضع بازار کار تأمین این همه کارگر ممکن نیست.
آقای انصاری : در مملکت ما پس از پنجاه سال که از تاریخ صنعت نساجی می گذرد
هنوز بهترین کارگر 48 ماشین را اداره می کند در حالی که در ژاپن یک دختر 14 ساله
120 ماشین را اداره می کند.
تنها راه جلوگیری از ضرر بالا بردن سود و حل سایر
مشکلات به نظر من بالا بردن سطح تولید و کارآئی کارگران است.
آقای معین امین : در گذشته به خاطر تشویق صادرات نرخ بهره در این راه بسیار نازل
بوده ولی اخیرا از نرخ رسمی هم بالاتر است یعنی بهره برای امور صادراتی به 14
درصد رسیده است.
به این ترتیب که اگر صادر کننده وام بگیرد برای امور صادراتی
14 درصد بهره می دهد و اگر دو برابر وام مأخوذه ارز آورد 5 /1 درصد تخفیف
می گیرد به این ترتیب نرخ بهره ای که برای صادرات پرداخته است 5 /12 درصد
خواهد بود که نیم درصد از نرخ بهره عادی زیادتر است، این درست در جهت عکس
منویات همایونی است.
باید صادرکننده را تشویق کنند نه با وضع اینگونه مقررات او
را از امور صادراتی منزجر سازند.
موضوع دیگر موضوع فرش است صادرات بسیار کاهش پیدا کرده است البته تا
حدی تقصیر صادر کننده است که فرش با رنگ نامرغوب و پشم نا مرغوب عرضه
کرده است ولی از طرف دیگر نباید بگذاریم فرش ماشینی وارد مملکت ما بشود.
مسئله دیگر مسئله بازار داغ کار است.
متأسفانه دستگاههای دولتی هم رقیب بخش
خصوصی شده اند و کارگران این بخش را با حقوق بیشتر می برند.
آقای انصاری : نباید تصور کرد که فرش ماشینی می تواند رقیب فرش دستباف
ایران باشد.
برای بالا بردن سطح کارآئی کارگر باید کارگر آموزش ببیند و این
آموزش را نباید از دولت توقع داشت بلکه خودتان باید به کارگرانتان آموزش بدهید.
کارگران ما خیلی با استعدادتر از کارگران آلمان هستند.
بنابراین با دادن آموزش با
آنان می توان سطح کارآئی را از صنایع آلمان بالاتر برد.
در دوران اولیه صنعتی شدن
کشور ما کفاره مدیریت بد را داد ولی امروز دیگر این موضوع قابل تحمل نیست.
آقای استاندار : بازاری که از این همه افراد این مملکت مهم تر است پس چرا
تحت تأثیر فریب خوردگان دکان خود را می بندد.
کریم پوستی : بازاریان و صنفی ها همیشه شاهدوست و وطن پرست بوده اند.
یک
صنفی در این جریانات شرکت نداشته است.
ما خودمان افرادی که اعلامیه پخش
می کردند گرفتیم و تحویل مقامات انتظامی دادیم.
عطاءاللّه مجلسی : همه ساله به احترام وفات حضرت زهرا بازار تعطیل می شود این
تعطیل را نباید طور دیگری تفسیر کرد.
بازاریان اصفهان همیشه شاهدوست بوده اند.
افهام : باعث تأسف است که در بازار جریاناتی به وجود آمده است.
صنوف دارای
عقاید مذهبی هستند و با هر نوع خرابکاری مخالفند آنان معتقدند که سلطنت
پشتیبان مذهب تشیع است.
نمی توان فرض کرد که مسلمان شیعه اسباب دست
خرابکار بشود.
معتقدم در هر قسمت از بازار عده ای جوان تعلیم دیده گمارده
شود تا بازار را کنترل کنند.
آقای استاندار : آقای انصاری را تایید کردند.
افهام : منظورم همکاری با دستگاه انتظامی است.
کریم فر : کسی که نیتش وطن پرستی است تحریک نمی شود.
قربانی نسب : ایشان را تأیید کرد.
سپس آقای انصاری به اتفاق همراهان در جلسه عمومی شرکت فرمودند در این
جلسه که از گروههای مختلف شرکت داشتند اکثریت با کارگران بود و قریب
700 نفر جمعیت سالن را تشکیل می داد.
در آغاز آقای ایرانپور رئیس سازمان
کارگران از نظرات جناح سازنده تجلیل کرد و به کمی حقوق کارگران اشاره کرد،
از نیروی دریائی ایران تجلیل کرد و گفت کارگران مالیات می دهند و مانند کسبه
از پرداخت مالیات فرار نمی کنند.
سپس با حرارت به تلویزیون حمله کرد و گفت
تلویزیون ایمان مردم را تضعیف می کند1.
همین امر سبب شده که جوانان ما
شیشه بشکنند.
در ارتش دو سه جاسوس پیدا شده به سزای خود رسیدند2 اگر
در جامعه روحانیت هم خائن هست مجازات کنید نه همه جامعه روحانیت را به
لجن بکشید.
دستگاه تلویزیون به اعلیحضرت خیانت می کند.
کارخانه ها مدیریت
صحیح ندارند.
یک آقای بساز و فروش آمد کارخانه زاینده رود را خرید تنها به خاطر اینکه زمین آنرا
بفروشد آقای استاندار جلو آنرا گرفتند.
کارخانه شهناز ضرر می کند کارگرش از 4000 به 3000 نفر
رسیده است.
از دولت و شاهنشاه بخواهید که برای نجات صنعت نساجی اقدام کنند.
از بانک رفاه کارگران
درخواست شد.
که وام کارگری از 75 هزار تومان به صد هزار تومان افزایش یابد، این کار را کردند ولی
آئین نامه ای گذارده اند که به هیچ وجه کسی قادر نیست وام بگیرد.
قربانی نسب : آئین نامه اصلاح شد و مشکلی برای اخذ وام وجود ندارد اگر اصلاحیه آن به اصفهان نرسیده
است اقدام خواهد کرد تا برسد.
اگر ما جناح سازنده را انتخاب کرده ایم برای این است که اساس برنامه جناح
سازنده، تفاهم ملی و حفظ امنیت اجتماعی به عهده دولت است چرا ما باید برنامه ای پیاده کنیم که بین افراد ملت
زد و خورد به وجود بیاید.
سیاست سازمان کارگران تأمین رفاه اجتماعی طبقه کارگر است پارچه ای را که
پارسال متری 40 تومان می خریدند امسال 180 تومان عرضه می شود.
کارفرمایان مدیریت ندارند، کارخانه
داری و گاوداری با هم ممکن نیست.
کارخانه زاینده رود دو مرتبه به دست حمایت صنعتی افتاده است.
حداقل
دستمزد 211 ریال است ما بیشتر می گیریم ولی این رقم توهین به کارگر است.
آقای انصاری : از همگامی کارگران با جناح سازنده ممنونم هر ایرانی حق دارد در مورد مسائل مختلف
اظهار نظر کند آزادی در پناه قانون و همبستگی آزادگی و سازندگی شعار ماست.
از خاکستر عقب ماندگی
مثل سمندر دوباره برخاستم در برابر هم نباید صف آرائی بکنیم.
هیچ چیز بیشتر از تفاهم ملی و همبستگی
ملی مشکلات را حل نمی کند.
حسینی نماینده کارگران ذوب آهن : من در بین کارگران ذوب آهن که کاری نمی بینم.
حل مشکلات را
نباید از دولت بخواهیم ما خودمان باید مشکلات خود را حل کنیم.
کارگران ایران همگام با انقلاب شاه و
ملتند.
دیروز انقلاب، امروز رستاخیز و فردا شکوفائی تمدن بزرگ.
آقای رسائی تشکر کرد.
جلسه عمومی پایان پذیرفت و هیئت به حزب رفتند.
در حزب آقای انصاری از آقای استاندار و سایر
کسانی که همکاری کرده بودند تشکر کرده است.
نظریه شنبه : خبر صحت دارد.
نظریه چهارشنبه : خبر صحت دارد.
سادات
نظریه جمعه : خبر صحت دارد.
پژواک
نظریه 10 خ : خبر صحت دارد.
توضیحات سند:
1ـ این سفر در تاریخ
6 /2 /1357 انجام گرفته است
1ـ وضعیت کشاورزی : قبل از
انقلاب به اصطلاح سفید، 25
درصد از کل جمعیت ایران ساکن
شهرها بودند و ما بقی مردم در
روستاها و قصبات به کشاورزی
و دامپروری اشتغال داشتند.
اجرای اصول انقلاب سبب شد
که جمعیت تهران، که در سال 40
یک میلیون و سیصد هزار نفر
بود، در سال 50 به سه میلیون،
در 54 به چهار و نیم میلیون، و
در سال 57 به پنج میلیون برسد!
مهاجرت روستاییان بدین علت
بود که دولت زمینهای زراعی
را از آنان گرفته و با استفاده از
آن شرکتهای سهامی زراعی به
راه انداخته بود اما این شرکتها
از توان و کارایی افراد مجرب و
متخصص برخوردار نبود و
تأسیس شرکتهای کشت و صنعت
نیز از طریق مشارکت سرمایه
داران بزرگ داخلی و خارجی
مابقی زمینهای تقسیم شده بین
کشاورزان را نیز از چنگ آنان
بیرون آورد.
بدین ترتیب،
اوضاع کشاورزان رو به
وخامت نهاد و فقر و فلاکت آنان
را ناگزیر به سوی شهرهای
بزرگی کشاند.
جاذبه شهر نشینی
و منحصر شدن کار در
کارخانجات صنعتی وابسته و
وسوسه مشاغل کاذب سبب
گردید که روستاییان به سوی
شهرهای بزرگ هجوم آورند.
اما مهاجرت آنان نه فقط اساس
زندگی در شهرها را به هم
ریخت، بلکه ضربه مهلکی بر
کشاورزان ایران وارد ساخت و
چنان شد که در ظرف مدتی
کوتاه جامعه ایران به بازار
مصرف کالاهای خارجی مبدل
گردید.
ر.ک : ظهور و سقوط
سلطنت پهلوی، خاطرات حسین
فردوست، ج 1، ص 273.
1ـ نخستین آثار منفی
سیاستهای امریکا و روشهای
نسنجیده شاه در صنعتی کردن
ایران در بخش کشاورزی کشور
ظاهر شد.
با اینکه «انقلاب
سفید» با شعار اصلاحات ارضی
آغاز شد اما پس از گذشت 15
سال و در زمانی که شاه کشور را
در دیماه 57 ترک می کرد نه تنها
کشاورزی رونق و توسعه
نداشت، بلکه در مقایسه با سال
1338 سهم ارزش افزوده گروه
کشاورزی در درآمد ملی از
6 /33 درصد به 6 /8 درصد
کاهش یافته بود.
سیل مهاجرت
کشاورزان روستایی که خانه و
کاشانه خود را رها کرده و برای
یافتن کار به سوی شهرها سرازیر
شده بودند یک مشکل اساسی رخ
می نمود.
و ایران مناسب ترین
بازار برای مصرف مواد غذایی
کشورهای خارجی و عمدتا
آمریکا و اقمار آن درآمده بود.
در
سال 1356 بیش از 5 /38 میلیارد
ریال ناگزیر صرف خرید غلات از
خارج کشور گردید.
و در فاصله
سالهای 52 تا 55 تنها برای خرید
گندم بیش از 53 میلیارد ریال به
آمریکا پرداخت شده بود.
به
موجب آمار رسمی ارزش
کالاهای وارداتی ایران از
اسرائیل در سالهای 52 تا 56
بیش از 3 /7 میلیارد ریال بوده
است.
که آمار مبادلات تسلیحاتی
و خریدهای ویژه در آن نیامده
است.
تنها در سال 0001357/
000 /012 /1 ریال تخم مرغ و
در سالهای 54 ـ 56 مبلغ
000 /000 /571 ریال نارنگی!
از اسرائیل وارد کشور شد.
ر.ک
: ایران، تصویر آماری بازرگانی
خارجی، و حسابهای ملی ایران
38 ـ 56، بانک مرکزی ص 112،
120
1ـ امیر عباس هویدا در سال
1298 ه.
ش در یک خانواده
بهایی به دنیا آمد.
تحصیلات
متوسطه خود را در مراکز
آموزشی بیروت سپری کرد و
پس از عزیمت به لندن راهی
بروکسل شد و در رشته علوم
سیاسی فارغ التحصیل گشت.
وی در سن 24 سالگی به
استخدام وزارت امور خارجه
درآمد و مناصب متعددی در
داخل و خارج از کشور به عهده
گرفت.
یکبار به همراه حسنعلی
منصور به جرم قاچاق مواد
مخدر به وسیله پلیس فرانسه
دستگیر شد.
هویدا در سال
1327 عضو هیأت مدیره شرکت
ملی نفت شد و در کابینه
حسنعلی منصور عهده دار
وزارت دارایی بود و پس از
کشته شدن منصور به
نخست وزیری محمدرضا
پهلوی رسید و سیزده سال در
این منصب دوام آورد.
به
موجب اسناد ساواک، هویدا
یکی از عناصر کلیدی تشکیلات
فراماسونری در ایران و عضو
لژهای «تهران»، «مولوی»،
«لایت»، «کوروش» و «لژ
بزرگ ایران» بوده است.
در
دولت هویدا، فراماسونهایی
نظیر ناصر یگانه، جواد منصور،
حسن زاهدی و...
.
که هر یک
رسما عضو لژهای فراماسونری
وابسته به تشکیلات
فراماسونری و صهیونیسم
جهانی بودند حضور داشتند.
بی دلیل نیست که در زمان
صدارت هویدا، ایران به
صورت یکی از متحدان اسرائیل
درآمد.
وی در سال 1356 جای
خود را به جمشید آموزگار سپرد
و خود، وزارت دربار شاه را
عهده دار شد.
هویدا پس
از انقلاب اسلامی در دادگاه
انقلاب اسلامی محاکمه شد و در
18 فروردین 1358 اعدام
گردید.
2ـ مجله خواندنیها در سال
1319 توسط علی اصغر
امیرانی که از دوستان نزدیک
سپهبد زاهدی بود و در جهت
مخالفت با مصدق با وی
همکاری داشت منتشر گردید و
تا پیروزی انقلاب اسلامی به
فعالیت خود ادامه داد.
ارزیابی
ساواک در سال 39 از مجله
خواندنیها بدین شرح می باشد :
یک مجله حرفه ایست، تیراژ
قابل توجهی دارد.
با مصدق
مبارزه کرده، در سیاست داخلی
انتقادی ملایم، در سیاست
خارجی با دولت متابعت کرده،
طرفدار مقام شامخ سلطنت بوده
و با دولت سپهبد به علت دوستی
با وی همکاری نزدیک داشت.
در سال 57 رئیس ساواک نیز
طی نامه ای از امیرانی و مجله
خواندنیها بدلیل چاپ مقالات
میهن پرستانه و مفید تشکر کرده
است.
3ـ ایران از دیرباز نیازمندیهای
غذایی خود را در داخل کشور
تولید می کرد.
طبق گزارشها و
اسناد موجود، اولین صادرات
ایران محصولات کشاورزی و
دامپروری بود.
بدنبال انقلاب
فرمایشی «شاه و ملت» و اجرای
اولین اصل آن، یعنی اصلاحات
ارضی، کشاورزی ایران رو به
اضمحلال رفت و در مدت
کوتاهی نه فقط امتیاز صادرات
را از دست داد بلکه قادر به
تأمین مایحتاج خود نیز نبود، به
طوری که واردات غلات طی
سال 1351 ه ش تا 1356 از
8 /6 میلیارد ریال به 3805
میلیارد ریال رسید! اکثر
محصولاتی که با چنین رشد
وارداتی به کشور می شد در
زمره محصولاتی بود که امکان
تولید آن در داخل تا حد رفع
نیاز وجود داشت، لکن سیاستی
که درباره کشاورزی به اجرا
درآمده بود مانع تولید آنها در
داخل کشور می گردید پس از
چند سال، کمبود گندم ایران این
کشور را از ردیف کشورهای
صادرکننده گندم خارج ساخت و
نیازمند به وارد کردن گندم
گردانید.
در سال 1347 ه ش
صادرات گندم ایران با آنکه
تنزل یافته بود، به 254 هزار تن
می رسید لیکن در سال 1349 ه
ش نه تنها صادرات گندم وجود
نداشت، بلکه گندم به ایران وارد
می شد! در سال 1356 ه ش
میزان واردات گندم ایران به
بیش از یک میلیون و چهارصد
هزار تن رسید.
نگاه کنید به
دولت و حکومت در ایران، و
تاریخ اقتصادی ایران، کوثر ج 1
ص 56
1ـ راهی که رژیم برای دور
ساختن جوانان از اندیشه های
انقلابی و اسلامی انتخاب کرده
بود، سرگرم ساختن آنان به
موضوعات پوچ و خیالی بود.
مهّم آن بود که عموم مردم
مخصوصا قشر جوان به
اندازه ای سرگرم برنامه های
فریبنده و پر هیاهو شود که دیگر
وقتی و حالی برای مطالعه
نوشته های بیدار کننده و
برانگیزاننده باقی نماند.
فیلمهای سینماها، ترانه های
رادیو و برنامه های تلویزیونی
چنان مبتذل و محرّک بود که
بسیاری از جوانان را تخدیر
کرده بود و به بی فکری کشانده
بود و این همان چیزی بود که
رژیم می خواست.
یکی از
برنامه های دولت هویدا برای
سرگرم ساختن جوانان به فساد
ایجاد مراکزی به نام «کاخ
جوانان» در سراسر ایران بود که
با جدیت دنبال شد و عملی
گردید.
2ـ منظور سرلشگر مقربی
جاسوس کشور شوروی سابق
می باشد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان اصفهان، کتاب 2 صفحه 161