تاریخ سند: 21 مرداد 1357
آقاى صدوقى از یزد تلفن کرد و با آقاى خادمى صحبت کرد
متن سند:
عصر روز 21 /5 /37
آقاى صدوقى از یزد تلفن کرد و با آقاى خادمى صحبت کرد 13570521
پس از احوالپرسى
صدوقى: تسلیت عرض مىکنم خیلى سانحه دلخراشى بوده است بىنهایت متأثرم خداوند انشاءاللّه وجودتان را بىبلا نگهدارد و سالم باشید انشاءاللّه از بلاها دور باشید.
خادمى: آنجا خبرى نبوده؟
صدوقى: هنوز که اینجا خبرى نشده من امروز صبح تلفن کردم به آقاى شریعتمدارى و با ایشان صحبت کردم و ایشان گفتند جمعى هم از تهران آمدهاند و اینجا هستند و داریم شور مىکنیم تو نظرت چیه؟ گفتم نظر من این است که اعلام تعطیل عمومى کنید در همه شهرها تا نتیجه بگیریم ایشان گفتند شاید گوش به حرفمان نکنند. گفتم شما امر بفرمایید ما گوش مىکنیم.
حالا آنجا بعد از این قضایا حضرتعالى را در فشارى چیزى نگذاشتند که مثلاً نامهاى چیزى بنویسید و پخش کنید که مردم درها را باز کنند؟
خادمى: نخیر و امروز بازار بسته بود.
صدوقى: امروز یک کسى خبر داد به من که به حضرت مستطاب عالى فشار آوردهاند که شما مرقوم بفرمایید مردم مغازهها را باز کنند.
خادمى: نه فقط راضى شدند که من بنویسم به امر من نبوده.
صدوقى: بله بله ولى خداى ناکرده اگر سراغتان آمدند جواب نفى باید بدهید اگر جواب مثبت بدهید، خون مردم پامال مىشود، به علاوه بازاریها هم ناراحت مىشوند اگر خداى ناخواسته آمدن سراغت خبر بدهید به قم. به هر حال اگر اوامرى داشته باشید در خدمتم.
خادمى: خیر التماس دعا دارم. آقازادهها حالشان خوب است؟ خیلى از زیارتشان خوشوقت شدم سالهاى سال بود مىخواستم نمیرم ببینم آقازادههاى شما چىچى مىشند.
صدوقى: مخلص و مرید شما است. مرحمت زیاد.
فرمهینى
منبع:
کتاب
آیتالله حاج آقاحسین خادمی به روایت اسناد ساواک صفحه 407