تاریخ سند: 15 مرداد 1342
موضوع: دستور آیتالله میلانی در مورد انتخابات مجلس شورای ملی
متن سند:
شماره: 5510/م الف11 تاریخ:15 /5 /1342
موضوع: دستور آیتالله میلانی در مورد انتخابات مجلس شورای ملی
تعدادی اعلامیه تحت عنوان «اعلامیه شماره 2 آیتالله میلانی»1 به مشهد رسیده و در روزهای دوشنبه 14 و سهشنبه 15 /5 /42 توزیع گردیده است که دو برگ به پیوست تقدیم میگردد. و در تماسی که با آقایان محسن محسنیان و حاج غلامرضا طوسی گرفته شد ضمن صحبت اظهار میداشتند که گویا دستوری از آیتالله میلانی رسیده که همه روحانیون صاحب فتوا متحد شدهاند که طی نامههایی که در ابتدا بهصورت مخفیانه خواهد بود به مردم اطلاع داده شود که همگی کارت الکترال اخذ و در موقع انتخابات این کارتها را به تهران به آدرس آقای میلانی و سایر علما بفرستند تا اینکه کارتها را علما به سازمانهای صلاحیتدار بینالمللی ارسال دارند، البته اگر ضرورت داشت در این کارتها کاندیداها نیز نوشته خواهند شد. وقتیکه از آقایان سؤال شد که این نامهای که از آقای میلانی رسیده برای چه شخصی واصل شده است زیرا مردم ممکن است شک و تردیدی در اصل نامه داشته باشند در جواب اظهار داشتند که فعلاً بایستی این کار مخفی باشد تا اینکه روش آینده جبهه نیز معلوم گردد و آنوقت این موضوع بهصورت یک اعلامیه رسمی در همهجا منتشر خواهد شد و آن طوری که استنباط میشود گویا پس از یک سنجش و مقیاس که ازنظر مردم گرفته خواهد شد جریان به اطلاع آقای میلانی خواهد رسید و بعد ایشان و سایر علما و حتی علماء نجف با یک فتوای عمومی مردم را حکم به شرکت در انتخابات خواهند داد و در مشهد بهطوریکه آقای محسنیان میگفت در کاندیدا بودن آقایان شریعتی و طبسی شکی نیست.
ضمناً بهطوریکه آقای اخلاقی اظهار میداشت آقای محمود دلآسایی2 طی نامهای فوری از تهران خواستهاند تا تکلیف اعضاء جبهه ملی را در مشهد تعیین کنند که آیا در فعالیتهای انتخاباتی به نفع جامعه روحانیت شرکت کنند یا خیر؟
گیرندگان: مدیریت کل اداره سوم
آیتالله میلانی
اعلامیه پیوست در پرونده انتخابات بانوان بایگانی گردد ـ 19 /5
دستور بگیرید.
توضیحات سند:
1. اعلامیه شماره 2 آیتالله میلانی به ضمیمه نامه شماره 1672 – د – 2، تاریخ 5 /5 /1342 گذشت.
2. محمود دلآسایی در سال 1312ش. در مشهد به دنیا آمد. وی که از دوستان دوران مدرسه دکتر علی شریعتی بود، در سالهای دبیرستان همزمان با ایام پرالتهاب نهضت ملی شدن صنعت نفت، به فعالیتهای اجتماعی و سیاسی روی آورد و با کانون نشر حقایق اسلامی و جبهه ملی آشنا شد و گاهی نیز در برنامههای آنان شرکت میکرد. پس از دبیرستان، به علت علاقه زیاد به طبابت، به آموزشگاه عالی بهداشت یا بهداری رفت و در سال 1336 موفق شد مدرک لیسانس بهداری خود را دریافت کند. در سال 39 باوجود موانع زیاد، به دانشکده پزشکی مشهد راه یافت و از سال 40، با آغاز انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی و ازسرگیری فعالیتهای جبهه ملی، مجدداً به فعالیتهای تشکلی و سیاسی بازگشت و پس از انتخاب شدن به سمت نماینده صنفی دانشجویان دانشکده پزشکی، ارتباط خود را با جبهه ملی بهعنوان نماینده دانشجویان گسترش داد و جلساتی را در مشهد برای افتتاح و اعلام رسمیت کمیته جبهه ملی ترتیب دادند که به نتیجه نرسید. وی در آن سالها، در آرام کردن دانشجویان و پرهیز از خشونت و جهتدهی آنان در مسیر اعتراضات نقش مؤثری داشته است. دلآسایی در اواخر سال 41 دستگیر میشود و سه ماه را در زندان سپری میکند. پس از آزادی و به پایان بردن درس خود، به دلیل ناملایمتها و نامهربانیهایی که از دانشگاه، وزارت بهداشت و دولت میبیند، از فعالیتهای سیاسی کنارهگیری میکند و تصمیم میگیرد تمرکز خود را روی فعالیتهای اجتماعی و حرفهای خود (پزشکی و طبابت) ادامه دهد. (اسناد ساواک، پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 03 صفحه 57