صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

گزارش

گزارش


متن سند:

گزارش

مقام عالی را آگاه می‌سازم در ساعت 133روز 4 /6 /37 سرکار ستوان دوم احمد حسین‌زاده به اتفاق پرسنل تحت امر خود ضمن معرفی دو نفر به نامان 1- حسین کفشگر، فرزند اسماعیل 2- محمدحسن غلام‌پور، فرزند سلیمان گزارش داد که در مسجد کاظم بیک استقرار یافته مشاهده می‌نماید جمعیتی در حدود سیصد نفر اجتماع و به دادن شعارهای ضد ملّی و میهنی مبادرت ورزیده که با دیدن مأمورین متواری و دو نفر مذکور که جزو شعاردهندگان بوده دستگیر و به شهربانی دلالت شدند. از حسین یدی کفشگر، فرزند اسماعیل 3 ساله کشاورز اهل گتاب مقیم گتاب جزو حومه بابل بازجوئی به عمل آمده و ضمن تفهیم مفاد اتهام به شرح گزارش موجود موارد اتهام را تکذیب نموده و در مقام دفاع چنین عنوان نموده است. من در حدود هفت روز پیش به علّت بریدگی انگشتم را بخیه زدم و دیروز جهت پانسمان به شهر آمده‌ام که با تعطیل بودن درمانگاه گفتم در مسجد کاظم بیک نماز بخوانم یعنی می‌خواستم بروم مسجد که مرا مأمورین بازداشت کرده‌اند، به خدا من هیچ کاری نکرده‌ام جهت نماز به مسجد رفتم که مأمورین مرا به شهربانی آورده‌اند. از محمدحسن غلام‌پور، فرزند سلیمان 23 ساله نقّاش ساختمان اهل شهاب‌الدین‌کلا مقیم شهاب‌الدین‌کلا جزو حومه امیرکلای بابل بازجوئی معمول و موارد اتهام به شرح گزارش به وی تفهیم لیکن یاد شده ضمن تکذیب مفاد اتهام، چنین بیان داشت من دیروز تقریباً در حدود ظهر از منزل به قصد اقامه نماز بیرون آمده‌ام و پس از ادای نماز در مسجد کاظم‌بیک بابل می‌خواستم با دوچرخه به منزل برگردم که هنوز قفل دوچرخه را باز نکرده‌ام مأمورین مرا دستگیر و به شهربانی دلالت نموده‌اند و اضافه نمود به علی قسم من چیزی نگفتم، من یک طبقه کارگر هستم، پانزده هزار تومان بدهی دارم، ماهی هزار تومان قسط می‌دهم، من چه دارم بگویم. همچنین در ساعت 13:4 روز 4 /6 / 37 سرکار ستوان سوم ولی رحیمی به اتفاق مأمورین تحت امر خود ضمن معرفی 2 نفر به نامان: 1- حمید شعشعانی، فرزند علی‌اکبر 2- محمد‌صدقی،1 فرزند علی گزارش داد که در حدود سیصد نفر از تظاهرکنندگان در داخل مسجد با شعار و سینه زدن (مرگ بر 66 خائن و زنده باد خمینی) مشغول شعار دادن بوده‌اند که به محض مشاهده مأمورین متواری و دو نفر فوق که از شعاردهندگان و در حال فرار بوده‌اند دستگیر و به شهربانی دلالت شدند. از حمید شعشعانی، فرزند علی‌اکبر 15 ساله شغل سیم‌کشی ساختمان به طور متفرقه و آزاد، اهل بابل، مقیم بابل بی‌سر تکیه منزل شخصی پدرش بازجوئی به عمل آمده و موارد اتهام به شرح گزارش موجود به وی تفهیم که ضمن تکذیب اتهام وارده در مقام دفاع چنین عنوان نمود چون دیروز روز قتل بود، من رفتم مسجد نماز بخوانم منتظر آقای فاضل بوده‌ام که تشریف نیآورده‌اند، نماز را در فرادی خوانده‌ام و سپس با موتور سیکلت گازی بیرون آمده‌ام که مرا در بیرون مسجد مأمورین دستگیر کرده‌اند و من اصلاً در اجتماع نبوده‌ام و این شعارها را نداده‌ام و این اتهام را قبول ندارم. از محمد صدقی، فرزند علی 18 ساله محصّل اهل بابل، مقیم بابل گله‌محله، خیابان ضرابپوری منزل شخصی بازجوئی به عمل آمده و پس از تفهیم مفاد اتهام به شرح گزارش موجود ضمن تکذیب موارد اتهام در دفاع اظهار داشت که من به قصد مطالعه تجدیدی بیرون آمده‌ام سپس به داخل شهر آمده و چون ظهر بود برای کسب فضیلت نماز به مسجد رفتم، پس از نماز ظهر مشاهده کرده‌ام که شلوغ شده، خواستم بیرون بروم و نماز عصر را در جای دیگر بخوانم به خیال اینکه مأمورین جلوگیری کرده‌اند داخل جمعیت شده که یک مأمور به من افترا بسته و گفته که شعار ضد ملّی داده‌ای و مرا به شهربانی آورده‌اند و حاضرم من و مأمور مذکور دست روی قرآن گذاشته و دروغ‌گو را نفرین کنیم. البته با تذکر قبلی به علّت ترس از مأمورین گفته‌ام که در اجتماع رفته‌ام، ممکن است که آن مأمور اشتباه کرده باشد. ضمناً بررسیهای معموله چنین نشان می‌دهد که شیخ هادی روحانی که اخیراً دستگیر و به کمیته‌ مشترک ضد خرابکاری تحویل شد، دائی مادر محمد صدقی، فرزند علی می‌باشد. علیهذا با عنایت به موارد فوق پرونده امر که حاوی 8 برگ است از عرض می‌گذرد تا هرگونه امر و مقرر فرمایند اطاعت شود.
متصدی تنظیم پرونده پاسبان یکم سلیمان خوشروان
پرونده امر ضمن اعزام نامبردگان جهت تعیین تکلیف به سازمان اطلاعات و امنیت بابل ارسال می‌گردد. رئیس شهربانی بابل سرهنگ جلیل‌زاده

توضیحات سند:

1. محمّد صدقی، فرزند علی در سال 1338ﻫ ش در بابل به دنیا آمد. در سال‌های 55 – 1354 دانش‌آموز دبیرستان انصاریه بابل بود. با اوج‌گیری انقلاب اسلامی در فعالیت‌ها شرکت داشت و در شهریور 1357به اتهام شرکت در تظاهرات خیابانی دستگیر شد، که به علت فقد دلیل به زودی آزاد گردید. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به تحصیلات دبیرستانی ادامه داد و در سال 1358ش پس از اخذ دیپلم در کمیته آب و عمران جهاد سازندگی استان مازندران مشغول به فعالیت شد و همچنین در انجمن اسلامی و بسیج گله‌محله بابل نیز فعالیت داشت و در مناطق جنگی نیز حضور یافت. (اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان مازندران، کتاب 06 صفحه 169


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.