تاریخ سند: 29 آذر 1357
موضوع : مذاکرات دکتر نراقى با دکتر منتصرى
متن سند:
تاریخ: 29 /9 /1357
موضوع : مذاکرات دکتر نراقى با دکتر منتصرى
آقاى نراقى پس از تعارفات معموله به دکتر منتصرى اظهار نمود: آقا من دیشب اصلاً خوابم نبرد، باید یک فکر اساسى کنیم اگر این بابا با نظر ما کارها را انجام مىداد، امید صددرصد به موفقیت بود ولى این آدمهایی که این در نظر گرفته به نظر من وضع خیلى بدى پیش خواهد آمد و صحبتهایى که دیشب مىکرد من کاملاً ناامید شدم و براى اول بابا بدتر میشه. دیروز با خبرنگار فیگارو ملاقات داشتم و اون مىگفت به نظر من دولتى که روى کار مىآید باید مثل مسلسل آس روکنه، یعنى یک کارهاى ضربتى ولى سریع در صورتى که من در این بابا با این انتخاب یک چنان موقعیتى نمىبینم و من مىخواهم بروم پیش اون بابا و جریان را بگویم که با این انتخاب موفقیتى نخواهد بود و به ایشان عرض خواهم کرد که فردا براى ما مسئولیتى نباشد. اکبر منتصرى اظهار نمود: این آدمهایی که صدیقى در نظر گرفته، هویدا و نهاوندى هم مىتوانستند به کار بگیرند. این به نظر من تا چند نفر از جبهه ملى مثلاً بازرگان، حسیبى و یا حتى صالح استفاده نکند امکان ندارد موفق بشه. آقاى نراقى در تأیید اظهارات منتصرى پاسخ داد: خاصیت این آدم این بود که اون آدمها را بیاره، یعنى از نفوذى که در جبهه ملى دارد از نفرات اونها هم استفاده بکنه، در صورتى که کسانى را نام مىبره که نه تنها نفوذى ندارند بلکه آدمهای گمنامى هم هستند و صدیقى الان احتیاج داره حداقل چهار پنج وزیر که مردم آنها را قبول داشته باشند از جبهه ملى انتخاب بکنه و متأسفانه ایشان هیچ توجهاى به این مسایل نداره و به نظر من شکست او حتمى است و دیشب هم او به من گفت اونها هیچکدام حاضر نیستند در دولت صدیقى شرکت کنند و به نظر من اجازه بدهید آقاى صدیقى خودش فعالیت خودش را انجام بدهد و مطمئن باش با زور خودش مىافتد و شما آن روز جلو من به اعلیحضرت و علیاحضرت صحبت کردید و این بابا را لانسه کردید و حالا اگر بگویم که نمىتواند این براى شما بد خواهد بود و مطمئن باش اون کسانى که ایشان تعیین کردهاند حاضر به همکارى نخواهند بود و این بابا هم خودش آنقدر سیاست نداره که برود با سنجابى و یا بازرگان صحبت بکند چون آدم یک دندهاى است. یعنى هنوز مثل برخورد معلم و شاگرد روى مسائل فکر مىکنه و انتظار داره که بدون مذاکره اونها بیایند سراغ این که این هم از محالات است. به هر حال من معتقدم که فعلاً موضوع را با کسى در میان نگذاریم تا با دکتر امینى صحبت کنیم ببینیم نتیجه چه میشه... به عرض تیمسار ریاست ساواک رسید 27 /10 /57
منبع:
کتاب
بدون شرح به روایت اسناد ساواک - کتاب دوم صفحه 356