تاریخ سند: 27 فروردین 1357
موضوع: مذاکره سیدجوادی و نراقی
متن سند:
از: 381 تاریخ: 27 /1 /2537[1357] 13570127
به: عرض میرساند شماره: 780 /381
موضوع: مذاکره سیدجوادی و نراقی
نراقی: پریروز شایعهای بود که شما را ربودهاند.
سیدجوادی: سالها است که ربوده شدهایم.
نراقی: نه آنها تا آنجا نمیروند این سیاست موش و گربه بازی است و همان بازی گرگ و میش است، کتاب به شما رسید؟
سیدجوادی: بله ولی مال سخنرانیهات بود.
نراقی: بنده یک متد، طرح کتابی درست کردهام و یک موضوع را میگیرم و در حدود دو سال روی آن کار میکنم و آن یک الی دو سال که میخواهم کتاب بنویسم هر وقت که میگویند سخنرانی بکن یک اصل از آن جنبهای از آن مطلب را بیان میکنم مثلاً سخنرانی در دانشگاه لاهیجان همان جائی که این بچهها رفته بودند در موقع سخنرانی بچهها سئوالاتی میکنند اگر از اول تا آخر کتاب را نگاه کنید میبینید که خواستهام الگوها و مدلهای بیگانه را که وسیلهای شد در حقیقت برای تحقیر مردم، حبس انسان در جامعه و غروری که میدهد به صاحب قدرت که میتواند خودش را بینیاز از مردم بداند و در سراسر کتاب را نگاه بکنید دیدۀ قالب[غالب]همینه که این مدلها، الگوهای خارجی میباشد و همان طور که با رئیس آن موسسه صحبت کردم به عنوان دو الگوی باز که به تن ما نمیخورد گفتم و آن غروری که تکنوکراسی به آدم میدهد که مردم را بگذارد کنار آن را بگویم و آن سه دسته را که دیدی و یک جائی هست که خصوصیات آن چیه که فراماسیونها که حقیقت را فقط به برادرها میگویند و مارکسیستها حقیقت را فقط به حزب میگویند و تا موقع اغراق پنهان کاری میکنند و تکنوکراس هم مطلب را آنقدر غامض میداند که با مردم اینها را قابل طرح نمیداند و این سه دسته در حقیقت یک نوع پنهان کاری اجتماعی و سیاسی میکنند سیدجوادی: خدا پدر برادرها را بیامرزد چون اینها که به حزب میگویند، آخر اینها به حزب چیزی نمیگویند.
نراقی: میخواستم که بیشتر نفوذ این دودسته را یواش به صورت مختلف بگویم در دستگاه چون تودهایهای دستگاه خیلی مهمند و هر چه ما میگوئیم، ندیدیم خلاصه جز خودت کس دیگری به این مسئله حساسیت داشته باشد. چقدر تودهایهای دستگاه باعث انحراف دستگاه شدهاند یعنی یک مدل توتالیتر را رواج دادند و این مسئله خیلی مهم است و گرفتاری ما همینه که تظاهر میکنند به چیز، با یکی از مقامات بالا، خیلی بالا، داشتم میگفتم که اینگاندم[؟]گفت این که تو میگوئی تودهایها آمدند تو دستگاه چطوری بودند گفتم خیلی ساده است در این بیست، بیست و پنج ساله این افسر مأمور بازجوئی که تودهایها را میگرفته و بعد از اینکه اعتراف میکردند و روابط خود را میگفتند حالا یا با تطمیع و یا با هر چیز و یا با وسایل یا در اثر ترس و تهدید و غیره و بعد به اینها میگفت با ما همکاری میکنی و آن هم قبول میکرد و بعد رفته فردا مقاله آورده و آن آدمی که ده سال تودهای بوده جز به دیده تودهای چیز دیگری نمیتواند بنویسد و بنابراین در مدت 25 سال دستگاه فشار آورده به زور تهدید و افکار تودهای را ریخته تو دستگاه، مثل اینکه آشپزی برود پول بدهد سم بریزد توی غذای خودش و آخر سر میبینی که همه را گرفت. حسین ملک یک مطالعهای کرده بود که در ایران شرکت تعاونی و شرکت سهامی زراعی تقریباً مدلی است از سلخوز و کلخوز و تا این جنبه را نبینیم نمیتوانیم به کنه جریانات و اشکالات اقتصادی و اجتماعی پیببریم و میخواستم تو کتاب نشان بدهم که اینها مقایسهای هست بین انسان و جامعه و غرور بیش از حدی است به تکنیک به فرض اینکه حسن نیت باشد.
سیدجوادی: کار تازه چه دارید؟
نراقی: الان روی کتاب دیگری به نام انسان و تکنولوژی دارم کار میکنم و بنده اسم این کتاب را میخواهم بگذارم سه نقطه و کدو. با پرهام صحبت میکردم گفتم کار ما این است که این کدوها را نشان بدهیم کدوهائی را که نمیبینند.
47374 بایگانی شود. روحانی 30 /1 /37
منبع:
کتاب
احسان نراقی به روایت اسناد ساواک صفحه 464