تاریخ سند: 30 فروردین 1343
موضوع: مشاوره شریعتمداری و خمینی
متن سند:
شماره: 194/ ق م تاریخ: 30 /1 /1343
موضوع: مشاوره شریعتمداری و خمینی
آقای شریعتمداری و آقای خمینی و آقای نجفی1 با همدیگر شور کردند برای هر شهرستان که طلبه دارد در قم رئیس برای آنها قرار بدهند و این تصویبنامه به شرح زیر تمام شد. رئیس طلبههای گیلان و مازندران آقای محمدی رودسری و آقای صالحی مازندرانی، رئیس طلبههای مشهد و آن حدود آقای مروارید و آقای علم الهدی میباشد زنجان و تبریز و آن حدود آقای مصطفی اعتمادی و آقای شیخ جعفر سبحانی، شیراز آقای ناصر مکارم و آقای علی دوانی ، بروجرد یزد و اراک و ملایر و خمین آقای فقیه بروجردی و آقای هاشمی اراکی و آقای حسین نوری2 و شیخ رضا محلاتی که اینها نگذارند طلبهها از حدود خود تجاوز نمایند و با هم دعوا نمایند کوچکترین کاری شد از نظر قانونی که خودشان تصویب کردند تنبیه شوند و در دوایر دولت هیچگونه شکایت نکند و دستگاه دولتی را غیر قانونی میدانند از آقای شریعتمداری و آقای خمینی و آقای نجفی سئوال کردند علت این تصویبنامه چه بود جواب دادند از این تاریخ به بعد هیچگونه کاری به دستگاه دولت نداشته باشیم خودم کارهای مشکل و غیره را حل نمایم اگر یک طلبه با طلبه دیگر دعوا کردند رفتند در شهربانی یا جای دیگر شکایت کردند از ما نیستند و از جزو ما خارج از دستگاه شهربانی و سازمان امنیت میباشند و با آنها نمیشود اعتماد کرد و از مزایای حوزه علمیه قم محروم خواهند شد صبح وقتی که این حرفها را شنیدند خیلی خوشحال شدند وگفتند بهترین کاری است که پیشوایان ما تصویب کردند از این نظر میتوانیم اتحاد و وحدت خود را مستحکم نماییم و از عهده مبارزه بربیاییم چون مبارزهها در پیش دارند آقای خمینی و شریعتمداری و آقای نجفی از این جهات اول وضع داخلی خود را حفظ نمایند. هر یک از طلبه برای خاطر این موضوع از علماء دارند تشکر میکنند که برای ما رئیس تعیین شده و هرکاری هم میخواهند انجام بدهند بدون اجازه نامبردگان نباشد اگر مسافرت میخواهند بروند به خصوص در ماه محرم و بالای منبر چه باید بگویند باید از اینها دستور بگیرند همچنین برای تبلیغ باید دستور بگیرند تا دستور نگرفتهاند حق ندارند منبر بروند و مسافرت نمایند از امشب که تاریخ 27 /1 /43 که شب جمعه است نامبردگان جلسه دارند در منزل آقای صالحی مازندرانی میباشد بعداً خودشان برنامههای به خصوص تعیین نمایند برای هر یک از طلبهها.
بنا است سخنرانی آقای خمینی چاپ شود ممکن است دو روز دیگر چاپ شود و منتشر شود، برای رساله آقای حجت رفته بودم در چاپخانه نوین برقعی بگویم زودتر عجله کنند در چاپ کردن برقعی به من گفت از دیشب تا به حال چند تلفن ناصر مکارم و منزل آقای خمینی و شریعتمداری برای من شد من نرفتهام ولی حس کردم سخنرانی آقای خمینی و اعلامیههای دیگر است میخواهند چاپ نمایند به من متوسل شدند.
به ریاست ساواک تهران جهت استحضار
توضیحات سند:
1. آیتاللهالعظمی سیدشهابالدین مرعشى نجفى، فرزند سید محمود در سال 1276 ﻫ ش در نجف اشرف متولد شد. نسب شریف او با 29 واسطه به حضرت امام سجاد (علیهالسلام) مىرسد. تحصیلات ابتدایى و مقدمات علوم را نزد پدر فرا گرفت و پس از ادامه تحصیل در محضر اساتید بزرگ آن زمان، در علوم گوناگون از جمله رجال، فقه، کلام، ادیان، انساب، حدیث و علم حروف سرآمد شد. وى در ادبیات، علم طب و هیأت نیز صاحب نظر بود. آیتالله مرعشى در جوانى به مقام اجتهاد نائل آمد و مدرسان مشهور همچون ضیاءالدین عراقى فشارکى، یثربى کاشانى، شیخ عبدالکریم حائرى یزدى و میرزا محمدحسین نائینى به وى اجازه روایت و اجتهاد دادند. ایشان پس از فوت آیتاللهالعظمى بروجردى به عنوان یکى از مراجع مطرح شد. از جمله اقدامات فرهنگى و علمى مهم وى، تأسیس یک کتابخانه با بیش از 90000 جلد کتاب است که 25000 جلد آن به صورت خطى و بعضاً کمیاب مىباشد و به عنوان یکى از گنجینههاى کمنظیر و ارزنده اسلامى به حساب مىآید. از آیتالله مرعشى 70 اثر نفیس علمى در زمینههاى مختلف به جاى مانده و از دیگر خدمات ایشان بناى مساجد، حسینیهها و مراکز درمانى در داخل و خارج کشور است.
فعالیت سیاسى ایشان از سال 1341 آغاز شد. وى مانند بیشتر علماى مشهور قم با لایحه انجمنهاى ایالتى و ولایتى مخالفت کرد. در ماجراى قیام 15 خرداد و حوادث پس از آن از طریق انتشار اعلامیه رژیم را نسبت به اقدامات ضداسلامى و خشونتبار مورد انتقاد قرار مىداد. با اوجگیرى انقلاب اسلامى در سالهاى 1356 و 1357 ایشان با اعلامیههاى متعدد به رفتار دولت اعتراض مىکرد. پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همواره از نظام اسلامى حمایت میکرد. آیتالله مرعشى نجفى در روز 8 شهریور 1369 بر اثر سکته قلبى به رحمت ایزدى پیوست و در محل کتابخانه خویش به خاک سپرده شد.
آیتالله العظمی سید شهابالدین مرعشی نجفی به روایت اسناد ساواک، 3 جلد، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی
2. آیتالله العظمی حسین نوری همدانی، فرزند ابراهیم در سال 1304ﻫ ش در خانوادهای مذهبی و روحانی در شهر همدان به دنیا آمد. تحصیلات مقدماتی را در محضر پدرش آغاز کرد و در 18 سالگی راهی حوزهی علمیهی قم شد. در قم به مدت 15 سال در درس آیتالله العظمی بروجردی حضور داشت و محضر آیتالله سید محمد داماد و حضرت امام خمینی (ره) را درک کرد.
از جمله دوستان دوره تحصیل آیتالله نوری همدانی میتوان به: شهید آیتالله دکتر مفتح، آیتالله حاج سید مهدی روحانی، آیتالله حاج شیخ عباسعلی ایزدی نجفآبادی و امام موسی صدر اشاره کرد.
آیتالله نوری همدانی آغاز آشنایی خود با حضرت امام (ره) را سال 1322 میداند و از همان زمان همواره با بذل جان و مال در خدمت اهداف سیاسی و مذهبی ایشان قرار گرفت. آیتالله نوری همدانی مهمترین ویژهگی عالم دینی را براساس آیات و روایات، زمان شناسی و آگاه بودن به زمانه میداند و امام خمینی (ره) را بهترین و شایستهترین مصداق آن معرفی میکند. وی از آغاز نهضت حضرت امام (ره) در کنار ایشان قرار گرفت و با سخنرانیهای خود به افشای ماهیت رژیم پهلوی پرداخت. منزل این بزرگوار در 19 دی 1356 کانون اجتماع تضاهرکنندگان بود و ایشان در سخنانی تند و انقلابی ضمن حمله به سیاستهای رژیم با تجلیل از قیام امام (ره) بر ادامه مبارزه تأکید کرد. پس از این سخنرانی تظاهرات مردمی به خیابانهای اطراف کشیده شد و در نتیجه رژیم بسیاری از مردم را به شهادت رساند. آیتالله نوری همدانی پس از این ماجرا دستگیر و به شهر خلخال تبعید شد.
ایشان به سبب مبارزه پیگیر خود بارها مورد بازجویی و تعقیب قرار گرفت و به زندان افتاد که در یک مورد سه ماه در سلول انفرادی قزلقلعه محبوس بود. وی از وعاظ ممنوعالمنبر نیز بود. آیتالله نوری همدانی پس از رهایی از آخرین تبعیدگاهش در سفر کردستان برای دیدار امام(ره) به پاریس شتافت. ایشان پس از انقلاب مأموریتهای بسیاری را با فرمان امام(ره) در کشورهای مختلف انجام داد. آیتالله نوری همدانی همواره از یاران امام(ره) و مدافع ارزشهای انقلاب بوده و در سالیان اخیر از مقام معظم رهبری حمایت فراوانی کرده است. ایشان هماکنون از مراجع معظم تقلید است و به دو زبان انگلیسی و عربی تسلط کامل دارد. از جمله تألیفات ایشان میتوان به شگفتیهای آفرینش، دانش عصر فضا، رسالهی عملیه، جمهوری اسلامی، اجتهاد و تقلید، جایگاه بانوان در اسلام و ... اشاره کرد.
منبع:
کتاب
حجتالاسلام و المسلمین علی دوانی به روایت اسناد ساواک صفحه 33