صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

اطلاعیه

تاریخ سند: 22 دی 1338


اطلاعیه


متن سند:

شماره : 929 /9 طبق اطلاع واصله از مرز عراق (قصر شیرین) روز 15 ماه جاری در بغداد تظاهرات وسیعی صورت گرفته که کلیه وسائط نقلیه اجبارا در اختیار تظاهرکنندگان قرار گرفت.
دستجات مردم با شعارهای توده تحت رهبری افراد کمونیست در خیابانها رژه رفتند.
قاسم و هیئت دولت و مهداوی1 در این مراسم شرکت نمودند و شعارهائی علیه اردن ـ مصر و ایران دیده می شد.
تظاهر کنندگان عده ای از عمال بیگانه و کمونیستهای فراری از کشورهای عربی، ایران آوارگان فلسطین بودند اکثر عراقیها به خصوص ایرانیان مقیم عراق سخت ناراحت دکاکین خود را تعطیل و به منازل رفته بودند.
از صبح آن روز در کربلا و نجف و کاظمین با گماردن مأمورین از تجمع اشخاص جلوگیری و حتی از انجام اداء نماز جماعت جلوگیری شد.
بخش 2 اداره یکم 872الف

توضیحات سند:

1 ـ عباس فاضل مهداوی پسرعموی عبدالکریم قاسم و از اعضای شورای فرماندهی کودتای 14 ژوئیه 1958 بود بعدا رئیس دادگاه خلق شد.
این دادگاه دست به تصفیه مقامات رژیم گذشته زد و مخالفان را به شدت سرکوب نمود.
بعدها متهمین به شرکت در براندازی حکومت عبدالکریم قاسم و افرادی که در سوء قصد به جان وی در 17 اکتبر 1959 دست داشتند، در این دادگاه محاکمه شدند.
سرهنگ فاضل مهداوی رئیس دادگاه بارها لطیفه هایی در مورد متهمین و یا دشمنان رژیم عبدالکریم قاسم نقل می کرد و صدای خنده حاضرین در سالن دادگاه خلق طنین انداز می شد و به همین خاطر مخالفین دولت قاسم محکمه خلق را مسخره می کردند و آن را «مضحکه خلق» می نامیدند.
وی با وجود داشتن بذله گویی، از مهارت درخور توجهی در بازجویی از متهمین و بحث و مناقشه با شهود برخوردار بود و گاهی ذکری از احادیث رسول اکرم (ص) و اهل بیت (ع) به میان می آورد.
بسیاری از احکام صادره از سوی این دادگاه از جمله اعدام و حبس ابد توسط عبدالکریم قاسم لغو و یا تخفیف داده می شد.
مهداوی در کودتای 14 رمضان 1963 به دست کودتاچیان به قتل رسید.
ر.ک : نگاهی به تاریخ سیاسی عراق، سرهنگ ع.
الجمیلی، ترجمه محمدحسین زوار کعبه» ص 73 و 74 و تاریخ سیاسی و اقتصادی عراق، دکتر علی بیگدلی، ص 41 و 42.
* ـ برابر گزارش اطلاعات خارجی ساواک در تاریخ 25 /10 /38 : «عده ای از افسران ایرانی فراری به شوروی و رهبران حزب کومله کردستان و همدستان قاضی محمد اخیرا به عراق وارد و با نظر ملامصطفی [بارزانی] به فراخور حال خود به شغلی گمارده شده اند در ارتش عراق عده ای از این افراد و حتی افسران و درجه داران روسی دیده می شوند که مشغول فعالیت مضره علیه ایران می باشند.
» پرونده ش 142613 در ساواک، ج 2، ص 52.
نویسنده کتاب «بررسی اختلافات مرزی ایران و عراق» در این مورد چنین می نویسد : «در این میان حزب توده ایران نیز در بغداد شروع به فعالیت کرد.
در 1338 [رضا] رادمنش، رضا روستا، ایرج اسکندری، فریدون کشاورز و تعداد دیگری از کمونیست های ایرانی وارد بغداد شدند، یکی از مأموریت های این هیئت، آموزش کمونیست های عراقی در امر تبلیغات و تشکیلات بود و علت دیگر حضور آنها در بغداد این حقیقت بود که عراق تنها کشور در خاورمیانه بود که فعالیت های کمونیستی در آن قانونی بود.
مأموریت دیگر این هیئت، برقراری تماسهای مستقیم با بقایای حزب توده در خوزستان بود.
از طریق بغداد رفت و آمد به خوزستان و سایر نواحی ایران، از جمله فارس، کردستان و آذربایجان به راحتی صورت می گرفت.
در ششمین پلنوم حزب توده، که در شهریور 1338 در لایپزیک برگزار شد، تصمیم گرفته شد که مرکز حزب به بغداد منتقل شود...
.
به هر حال حزب توده نیز از امکانات اولیه ای که در عراق به وجود آمده بود استفاده کرد.
روزنامه اطلاعات در این مورد نوشت : «رژیم جدید به عناصر اخلالگر و ضد ملی ایران پناه داده که مکررا در مجامع و محافل رسمی بغداد دیده شده اند.
به این عده آن قدر آزادی عمل داده اند که توانسته اند از دستگاههای تبلیغاتی رسمی دولت عراق برای ترویج مقاصد شوم خود استفاده کنند.
» البته این موضوع مورد اعتراض دولت قرار گرفت.
«پس از انقلاب 14 ژوئیه تاکنون دولت ایران چند بار اعتراض کتبی و شفاهی به دولت عراق نموده است.
یکی از این اعتراضات در مهر ماه گذشته (1337) به علت تظاهرات توده ای های فراری در بغداد و اظهارات خلاف واقع سفیر عراق در قاهره انجام گرفت.
» به هر حال این موضوع روابط ایران را با دولت عراق تیره ساخت.
به دنبال قدرت گرفتن کمونیستها و انتقادات آنها از رژیم قاسم، آزادی عمل و بیان آنها نیز محدود شد.
در نتیجه، رادمنش و دوستانش مجبور شدند مرکز حزب را دوباره به لایپزیگ انتقال دهند و هفتمین پلنوم جزب حزب در تابستان 1339 در این شهر برگزار شد.
پس از اینکه حزب بعث در 1347 قدرت را به دست گرفت، حزب توده بار دیگر فعالیت خود را در بغداد آغاز کرد.
که در آینده از آن سخن خواهد رفت.
» اصغر جعفری ولدانی، پیشین، صص 247 ـ 248 و جهت اطلاع بیشتر ر.ک : 1 - Donald N, Wilber, Iran Past and Present, (8 Ined, N:J : Princeton university Press , 1970 P 243 2 ـ اطلاعات، (20 آذر، 1338).
3 ـ همان، (13 آذر 1338).
4 - Petter avery, Moder Iran, (New york: pera ger, 1965 ), P.
476

منبع:

کتاب روابط ایران و عراق به روایت اسناد ساواک صفحه 38

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.