تاریخ سند: 30 مهر 1346
متن سند:
از : 20 ه 3
به : 316 شماره : 23122 /20/ ه 3
پیرو : 23005 /20 ه 3 ـ 22 /7 /46
ساعت 0800 صبح روز 2 /7 /46 شیخ فضل اللّه محلاتی در خیابان مشاهده
و ضمن یک صحبت خصوصی اظهار داشت امروز صبح منزل حاج شیخ محسن
محدث زاده امام جماعت مسجد حاج عبداللّه تهرانی بودم وی اضافه نمود تصمیم
گرفته ایم که از عده ای از
آقایان امام جماعت مساجد
که موافق با ما هستند قول
بگیریم که روز تاجگذاری
اگر دستگاه برای حفظ
موقعیت خود خواست که در
مساجد اذان بگویند آقایان
حاضر نشوند و به هر عنوان
شده مخالفت خود را ابراز
نمایند و در صورتی که آنها
به زور متوسل شدند که باید
حتما اذان بگویند همین قدر
برای ما کافی خواهد بود که
عده ای از مردم بدانند که
مردم حاضر به همکاری با
این دستگاه نیستند و اگر
کاری انجام می شود از روی ترس و تهدید است.
وی در مورد برنامه ای که در
پیش دارند گفت اولاً اعلامیه هائی تا به حال بین مردم منتشر کرده ایم ولی ما باید
در این چند روز هم به هر نحو شده مخالفت خود را با این عمل دستگاه ابراز
نمائیم.
نامبرده افزود تاکنون عده ای از آقایان با ما حاضر به همکاری شده اند از
این عده درجه اول می توان سید محمدصادق لواسانی، سید علینقی تهرانی، آقای
سبط، حاج آقا ضیاءالدین استرآبادی1 امام جماعت مسجد جامع، شیخ حسین
تهرانی، سید محمدحسین لنگرودی امام جماعت مسجد حاج ابوالفتح،
حاج شیخ محمد مقدسیان امام جماعت مسجد ابوالفضل بازار حضرتی کوچه
ارامنه نام برد و در درجه دوم امام جماعت مسجد میدان شوش روبروی پاسگاه
پلیس راهنمائی.
امام جماعت مسجد مهدیه.
سید زین العابدین امام جماعت
مسجد صدرالشراف که بنام خلخالی معروف است.
شیخ صبوری قمی امام
جماعت مسجد در اندرون روبروی وزارت دارائی.
و حاج آقا باقر قمی برادر
آیت الله قمی در مسجد باغ جنت به ما قول همکاری داده اند، وی گفت علاوه
براینکه آقایان در روز تاجگذاری از گفتن اذان خودداری خواهند کرد، در نظر
داریم در همان روز اعلامیه
هم منتشر نمائیم در صورتی
که شرایط موجود باشد البته
آن دسته از وعاظی که با ما
هستند تصمیم دارند در آن
روز سخنرانی های مهیجی
ایراد نمایند بعد اضافه کرد
که ما می خواهیم طوری
عمل نمائیم که در همان روز
یا روز بعد دستگاه عده ای را
بگیرد که ما نتیجه بگیریم در
این موقع محلاتی گفت
شنیده ام شیخ مهدی
کروبی1 را گرفته اند ولی این
دستگاه نمی داند اینقدر ما
جوانان فدائی داریم که اگر
هزاران نفر مثل کروبی را بگیرند عده دیگر هستند که با دادن جان خود به مبارزه
خود ادامه می دهند تا موقعی که به هدف خود برسیم و بعد اسم خمینی را با تجلیل
و احترام برد و گفت آیت الله خمینی برای ما پیغام داده که تا رسیدن به هدف و
مقصود نهائی از مبارزه دست برندارید.
ملاحظات : هرگونه اقدام مستقیم موجب شناسائی منبع خواهد شد.
سابقه شیخ فضل اللّه محلاتی ارائه شود.
2 /8
توضیحات سند:
1ـ حاج سید ضیاءالدین
استرآبادی فرزند مرحوم حاج
سید محمد استر آبادی در سال
1333 ق متولد شد و پس از طی
مقدمات و سطوح نزد پدرش
وآقا سید محمد وحید در تهران
به قم مشرف شده و به حوزه
تدریس مرحوم حاج شیخ حسن
فاضل و بعد آیت الله حاج سید
محمد تقی خوانساری و مرحوم
آیت الله حاج شیخ عبدالکریم
حایری (ره) حاضر گردید.
وی
بعدها از آیات عظام حایری،
اصفهانی، خوانساری، حکیم و
دیگران اجازه اجتهاد گرفت.
پس از فوت آیت الله حائری
مشغول تدریس متون فقه و
اصول گردید تا این که در سال
1365 ق بعد از فوت پدرش به
تهران آمده و به جای پدر در
مسجد جمعه به اقامه جماعت
پرداخت و نیز مدیریت مدرسه
علمیه محمدیه را به دست
گرفت.
از وی آثاری نیز باقی مانده
است؛ از جمله: تقریرات
مباحثات فقه و اصول استدلالی
استادان قم، رساله العقائد
الامامیه، رساله در خمس.
ر.ک : گنجینه دانشمندان، محمد
شریف رازی، انتشارات
اسلامیه، 1353 ش، ج 4، ص
373.
1ـ حجه الاسلام مهدی کروبی
در سال 1316 ش در خانواده ای
روحانی در شهر الیگودرز به
دنیا آمد.
تحصیلات حوزوی را
تا مرحله خارج فقه و اصول در
حوزه علمیه قم ادامه داد و در
رشته الهیات و فلسفه از
دانشگاه لیسانس گرفت.
وی به
عنوان یکی از شاگردان حضرت
امام از سال 1341 در مبارزه
شرکت فعال داشت و بدین سبب
اکثر اوقات تحت تعقیب ساواک
بود و چند بار به زندان افتاد و
مدتی در تبعید بود.
مشاغل و
مناصب وی پس از پیروزی
انقلاب اسلامی عبارتند از :
سرپرستی کمیته امداد امام،
نماینده حضرت امام و سرپرست
بنیاد شهید انقلاب اسلامی،
نماینده حضرت امام و سرپرست
حجاج ایران، رئیس مجلس
شورای اسلامی و نماینده سه
دوره مجلس شورای اسلامی،
عضو مجمع تشخیص مصلحت
نظام، عضو شورای مرکزی
جامعه روحانیت مبارز تهران تا
سال 1367 و عضو مؤسس و
دبیر مجمع روحانیون مبارز
تهران.
(اطلاعات، شماره 19607 [15
اردیبهشت 1371]، ص 17؛
جمهوری اسلامی، شماره
1409 [15 اردیبهشت 1371،
ص 8])
منبع:
کتاب
شهید حجتالاسلام فضلالله مهدیزاده محلاتی به روایت اسناد ساواک - کتاب اول صفحه 237