تاریخ سند: 23 مرداد 1328
به طوری که در محافل بازاریها و همچنین کارمندان دولت شنیده شده، عدهای از مردم برای شرکت در انتخابات مجلس سنا1 علاقهای از خودشان نشان نمیدهند
متن سند:
تاریخ: 23 مرداد ماه جاری
0523
به طوری که در محافل بازاریها و همچنین کارمندان دولت شنیده شده، عدهای از مردم برای شرکت در انتخابات مجلس سنا1 علاقهای از خودشان نشان نمیدهند و میگویند: جلسهای که در منزل آقای بیات2 از رجال کشور تشکیل یافته، با نظر دربار بوده و خواه مردم به نفع کسی رأی بدهند یا ندهند، کاندیداهای دربار اکثریت را خواهند برد، ولی اعضاء حزب ایران3 در بین دانشجویان مشغول فعالیت میباشند تا برای اللهیار صالح و دکتر مصدق4، آرائی تهیه نمایند.5
اللهیار صالح . 27 /5 /28
توضیحات سند:
1. در تاریخ 6 مرداد سال 1328ش، دوره مجلس پانزدهم به پایان رسید و ده روز پس از آن، حکومت نظامی در تهران ملغی شد و یک هفته پس از آن، هیئت نظارت بر انتخابات مجلس سنا به ریاست سید محمدصادق طباطبائی تشکیل داده شد. روز شمار تاریخ ایران . باقر عاقلی . ج 1 . ص 323 و 424.
2. مرتضی قلی بیات (سهام السلطان) فرزند حاج عباسقلی خان سهامالملک در سال 1269ش در اراک به دنیا آمد. در حد متوسطه درس خواند ولی سفرهای متعددی به اروپا داشت. باوجود اینکه به فعالیت کشاورزی و ملکداری مشغول بود، به سیاست روی آورد و در دوران مشروطیت، از بنیانگذاران حزب دموکرات اراک بود. از دوره چهارم تا دوره سیزدهم به مدت 10 دوره متوالی نماینده مردم اراک در مجلس شورای ملی بود. از جمله افرادی بود که در بازگرداندن رضاخان به عرصه نخستوزیری پس از قهر صوری او، ایفای نقش کرد. در جریان انقراض سلسله قاجاریه فعالیت داشت و در مجلس مؤسسانی که در سال 1304ش به این منظور تشکیل یافت، نایب رئیس بود و سپس وزیر مالیه کابینه فروغی گردید و پس از شش ماه دوباره به مجلس بازگشت. پس از شهریور 1320ش، به همراه سید محمدصادق طباطبائی و باقر کاظمی در تشکیل حزب مردم نقش داشت. در سال 1323ش وزیر مشاور کابینه ساعد مراغهای و پس از برکناری وی، مدتی نخستوزیر گردید. یک سال بعد، استاندار آذربایجان شد و همزمان با اعلام موجودیت حکومت خودمختار آذربایجان و تشکیل کابینه احمد قوام، به تهران بازگشت و وزیر دارائی گردید. از دورهی اول مجلس سنا در سال 1328ش، تا پایان عمر (سال 1337ش) سناتور بود. در سال 1331ش از طرف دولت دکتر محمد مصدق، رئیس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران شد که این سمت را تا سال 1336ش دارا بود. وی در اردیبهشت ماه سال 1336ش از دنیا رفت.
3. حزب ایران، در جریان انتخابات مجلس چهاردهم و تحرکات سیاسی مربوط به آن، ابتدا تجمعی از تحصیلکردگان و اساتید دانشگاه در آن زمان شکل گرفت که نام آن «کانون مهندسین ایران» بود. رئیس این کانون، مهندس غلامعلی فریور و نایب رئیس، احمد حامی بود. مهندس فریور از طرف کانون به عنوان کاندیدای حوزه انتخابیه تهران معرفی شد. پس از گذشت مدتی، غلامعلی فریور با همراهی حدود 30 نفر دیگر، از قبیل: ابوالحسن صادقی، کاظم حسیبی، عبدالله معظمی، مهندس زیرکزاده، صفی اصفیاء، محسن خواجه نوری و...، در اسفندماه سال 1322ش، موجودیت حزب ایران را اعلام کرد.
در خمیرمایه تفکرات این حزب، نه تنها تعارضی با نظام سلطنتی وجود نداشت، بلکه کسب محبوبیت برای شاه و تقویت وی را نیز هدف قرار داده بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم، اللهیار صالح نیز به این حزب پیوست که پس از چندی، دبیرکل آن نیز شد. در شرایط سیاسی سال 1325ش، حزب میهن نیز به حزب ایران پیوست. از جمله افرادی که در این زمان به عضویت حزب ایران در آمده بودند، به آقایان: مهندس بازرگان، شریف امامی، ابوالفضل قاسمی، محمد نخشب و محمد مکری میتوان اشاره نمود.
نشریه شفق، ارگان حزب ایران بود که از آبان سال 1323ش، به طور هفتگی منتشر میشد و از سال 1324، نشریه جبهه به جای آن منتشر گردید و نشریه رستاخیز نیز، ارگان سازمان جوانان این حزب بود. در این موقع، که حزب توده فعالیتهای گستردهای داشت و در کابینه نیز سهم داشت، حزب ایران به حزب توده نزدیک شد و منجر به تشکیل «جبهه مؤتلف احزاب آزادیخواه» و حمایت همه جانبه از فرقه دموکرات آذربایجان گردید. این حرکت، جدائی تعدادی از اعضای حزب ایران را به دنبال داشت. پس از فروپاشی حزب توده و پایان یافتن جریان فرقه دموکرات در آذربایجان، در آستانه تشکیل جبهه ملی، حزب ایران یکی از احزاب تشکیل دهندهی آن شد.
4. دکتر محمد مصدق، ملقب به مصدقالسلطنه، فرزند میرزا هدایت در سال 1261 ﻫ ش به دنیا آمد. وى در سن 17 سالگى مستوفى خراسان شد. تحصیلات مقدماتى را در تهران به انجام رسانید و در سال 1287 براى تحصیلات عالیه به پاریس رفت. بعد از اتمام دوره مدرسه علوم سیاسى پاریس، به دانشگاه توشاش سوئیس واردشد و در سال 1293 با اخذ درجهی دکترى در حقوق، به ایران بازگشت. مصدق چون مخالف قرارداد 1919 ایران و انگلیس بود، در بهار 1298 به سوئیس بازگشت و قصد داشت در آنجا مشغول کار شود که کابینهی مشیرالدوله براى تصدى وزارت دادگسترى از وى دعوت کرد. وی در حین مراجعت به ایران در پائیز 1299 به حکومت فارس منصوب شد. با این همه در همان سال از شناسایى کودتاى «سیدضیاءالدین طباطبائى» امتناع ورزید. پس از سقوط سید ضیاءالدین در سال1300 به وزارت دارایى منصوب شد و به اصلاحات در این وزارتخانه پرداخت. در سال 1301 به حکومت آذربایجان دست یافت و بعد از چندى به علت عدم موافقت دولت مرکزى با نظریات او از این سمت استعفا داد. در سال 1302 وزیر امور خارجه شد. در سال 1303 در دورهی پنجم قانونگذارى به نمایندگى مردم تهران در مجلس شوراى ملى انتخاب شد و در این دوره با واگذارى سلطنت به سردار سپه مخالفت کرد. در دورهی ششم مجدداً به وکالت مجلس از طرف مردم تهران انتخاب شد و ضمن مخالفت با تشکیل مجلس مؤسسان، پس از اتمام این دوره چون دولت در انتخابات مجلس دخالت کرد، از سیاست کناره گرفت و در قریه احمدآباد در غرب تهران اقامت گزید. مصدق با اینکه به کلى از سیاست کناره گرفته بود، در چهارم تیرماه 1319 به وسیلهی شهربانى تهران توقیف شد و پس از اعزام به بیرجند، تا آذرماه همان سال در زندان عمومى آن شهر محبوس بود. سپس مجددا به احمدآباد تبعید شد. پس از وقایع شهریور 1320 در دوره چهاردهم و شانزدهم بار دیگر از طرف مردم تهران به وکالت مجلس شوراى ملى انتخاب گردید. در این دوره براى استیفاى حفاظت ایران از شرکت نفت ایران و انگلیس و دولت انگلستان، جبههی ملى را تشکیل داد و به مبارزه پرداخت و در 29 اسفند 1329 قانون ملى شدن صنعت نفت را به تصویب مجلس شوراى ملى رساند. در اردیبهشت 1330 براى اجراى این قانون و خلع ید از شرکت نفت سابق، نخستوزیرى ایران را قبول کرد. موفقیت مصدق در جریان نهضت ملى شدن نفت، مرهون حمایتها و پشتیبانیهاى روحانیون و نیروهاى مذهبى بود که در رأس آنها آیتالله کاشانى قرار داشت. اما بروز اختلاف میان آیتالله کاشانى و مصدق ـ که با تفکرات لیبرالیستى و ملىگرایى همواره مدافع جدایى دین از سیاست بود ـ موجب شد که حکومت شاه با همکارى سیا (SIA) نقشههایى را براى سرنگونى حکومت مصدق طرحریزى کنند. در تیرماه 1331 با اینکه مجلس جدید (دوره هفدهم) به نخستوزیرى او رأى تمایل داده بود، به سبب اختلاف نظر با محمدرضا پهلوى براى تصدى وزارت دفاع ملى، از تشکیل دولت جدید استنکاف کرد و شاه، قوامالسلطنه را به نخستوزیرى منصوب نمود، ولى ملت با قیام سىتیر به رهبرى آیتالله کاشانى مجددا او را به نخستوزیرى برگزید. در 28 مرداد 1332 دولت مصدق سقوط کرد و او پس از محاکمه در یک دادگاه نظامى، به سه سال زندان محکوم شد. مصدق در شهریور 1335 از زندان آزاد شد و در احمدآباد تحت نظر قرار گرفت. وی در 14 اسفند 1345 بر اثر بیمارى درگذشت.
5. در گزارش دیگری که در همین تاریخ تهیه گردید، آمده است: «به طوری که در محافل کسبه بازار شنیده شده، برای انتخاب سید ابوالقاسم کاشانی و دکتر مصدق به نمایندگی مجلس سنا فعالیت شدیدی در بین تجار و کسبه آغاز گردیده است. حزب ایران و کمیته دانشگاه حزب مذکور نیز دستوری صادر کردهاند که به موجب آن باید برای انتخاب دکتر مصدق فعالیت شدید از خود نشان دهند.» آیتالله سیدابوالقاسم کاشانی به روایت اسناد ساواک، ج اول، ص 56.
منبع:
کتاب
اللهیار صالح به روایت اسناد ساواک-جلد اول صفحه 1