تاریخ سند: 4 آذر 1341
موضوع : مجلس سخنرانی سیدمحمود طالقانی در مسجد هدایت
متن سند:
شماره : 14844 / س ت
ساعت 1845 روز 1 /9 /41 مجلس سخنرانی سیدمحمود طالقانی در
مسجد هدایت واقع در خیابان اسلامبول با حضور عده ای در حدود 200 نفر از
کسبه و فرهنگیان و افراد حزب نهضت آزادی تشکیل گردید.
ابتدا آقای طالقانی
آیاتی چند از قرآن مجید تلاوت نمود پس از آن درباره ترجمه و تفسیر آن مفصلاً
بحث نمود و اظهار داشت
افراد بشر می بایست از خود
استقلال فکری داشته باشند
و خود را متوسل به تقدیر و
سرنوشت نکنند و کلیه اوهام
و خرافات و آداب کهنه را از
بین ببرند تا این که تحولی
ایجاد شود.
سپس اضافه
نمود و این علم و دانشی
تحصیل کرده ها ما دارند
بدرد نمی خورد چون
استقلال فکر و حاکمیت بر
خود ندارند و به ایده خود
پای بند نیستند.
و در مقابل
اتفاقات بیم و هراس دارند.
و
به طورکلی این قبیل افراد
ابن الوقت می باشند و به موقعیت اوضاع و احوال روز نگاه می نمایند.
به عقیده من
انسان واقعی کسی است که در زندگی دارای قدرت فکری باشد و هیچ وقت خود
را در معرض حوادث طبیعت و مقدرات نگذارد که برای او سرنوشت تعیین نماید.
بلکه فردی باشد که مقدرات را به وجود بیاورد و از تصادفات و اتفاقات نهراسد
تا این که به هدف و ایده خود نائل گردد.
البته ما می دانیم انسان وقتی قدرت
فکری نداشته باشد با حیوانات که دائما در فکر خوردن و خوابیدن هستند هیچ
فرق و وجه امتیازی ندارد.
اجتماعات بشری به طورکلی از دو دسته تشکیل
می شوند یک عده که مستقلاً فکر می نمایند و عده دیگر آنهایی هستند که به
موقعیت زمان و مکان نگاه می کنند و همیشه در بین این دو عده تصادفات رخ
می دهد و اگر این دو دسته از افراد نباشند اجتماعات بشری چه از نظر مسائل
دینی و چه سیاسی برای همیشه در حال رکود خواهد بود و انبیاء ما هم که یکی
پس از دیگری شهید شدن برای این بود که فکر مستقل داشتن و نسبت به ایده
خود که همان حق و حقیقت باشد همیشه با دسته دوم در حال مبارزه بودند.
با خاتمه سخنان آقای طالقانی مجلس در ساعت 2000 پایان پذیرفت ضمنا
اعلامیه ای تحت عنوان
جامعه اسلامی توسط
فرهنگیانی که در مسجد
حضور داشتند بین افراد
توزیع گردید.
ریاست بخش بایگانی
از لحاظ موضوعی بهره برداری
شد عین اطلاعیه جهت هرگونه
اقدام مقتضی به اداره دوم ارائه
شود 5 /6 /41
به پرونده سیدمحمود علایی
طالقانی ضمیمه و بایگانی شود.
8 /9 /41
منبع:
کتاب
آیتالله سید محمود طالقانی به روایت اسناد ساواک - جلد اول صفحه 282