صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مداخله

مداخله


متن سند:

مداخله

شبکه‌های بومی جاسوسى انگلستان در ایران را، جاسوسان برجسته‌اى چون: آلن چارلز ترات، میس آن لمبتون و ارنست پرون بازسازى کردند و همزمان با آن، کرمیت روزولت آمریکا‌یى نیز نخستین شبکه‌هاى خود را سازماندهى کرد تا هر دو سرویس جاسوسى ـ انگلستان و آمریکا‌ ـ فعالیت‌هاى پیچیده و مؤثرى را در حوادث گوناگون به فرجام آورند.
یکى از شبکه‌هاى بومى مهمى که در راستاى سیاست‌هاى انگلستان در حوادث روز، نقش فعالى بر عهده داشت، شبکه امیر اسدالله علم بود که کارکرد اساسى آن در دو بُعد تبلیغى و سیاسى ـ به ویژه نفوذ در حزب توده ـ خلاصه مى‌شد.
در جلد دوم کتاب ارزشمند ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، در این‌باره مى‌خوانیم:
«شبکه علم برخلاف شبکه رشیدیان‌ها، کارآیى بالاى اطلاعاتى خود را طى سال‌هاى 132 ـ 1327 به ثبوت رسانیده بود و برخلاف شبکه نخست ـ که حضور آن در صحنه علنى سیاست بازتاب مى‌یافت و نفرت عمومى را به خود جلب مى‌کرد ـ در پنهانکارى کامل عملى مى‌نمود. شبکه علم عناصر روشنفکر و مطبوعاتى قابل اعتنایى را پیرامون خود گرد آورده بود که بسیارى از آنان در حول و حوش احزاب و گروه‌هاى سیاسى و به ویژه حزب توده معلومات کافى و تجربه غنى اندوخته بودند... شبکه اسداله علم، تداوم و تکامل یکى از شبکه‌هاى موروثى اردشیر جى ریپورتر بود که تحت کنترل روچیلدها قرار داشت و به عبارت دیگر مى‌توانیم این شبکه را بیش از هر چیز دیگر یک شبکه صهیونیستى ارزیابى کنیم... مارک گازیوروسکى در پژوهش خود پیرامون کودتاى 28 مرداد 1332[مى‌نویسد:]... « آمریکا‌ از اواخر دهه 194 فعالیت‌هاى محرمانه پنج گانه‌اى را بدین شرح شروع کرده بود... پنجم، اجراى یک سلسله عملیات با نام رمز بداَمن که از سال 1948 [سال ورود شاپور ریپورتر به ایران] براى مقابله با نفوذ شوروى و حزب توده آغاز شده بود.
بدامن یک برنامه تبلیغاتى و سیاسى بود که از طریق شبکه‌اى به سرپرستى دو تن ایرانى با نام‌هاى رمز «نرن» و «سیلى» اداره مى‌شد و ظاهراً بودجه سالانه‌اى معادل یک میلیون دلار داشت.
برخلاف تصور گازیوروسکى، شبکه بومى برنامه «بدامن»، یک شبکه آمریکا‌یى نبود. پروژه بدامن یکى از نخستین پروژه‌هایى بود که در چارچوب همکارى اینتلیجنس سرویس و سازمان نوبنیاد «سیا» بر مبناى امکانات غنى بومى MI6و بودجه کلان سیا آغاز شد و مسئولیت اداره آن به عهده شاپور ریپورتر قرار گرفت که در همکارى با اسداله علم اجراى پروژه را شروع کرد. دو ایرانى که در اسناد سیا با نام‌هاى رمز «نرن» و «سیلى» خوانده شده‌اند در واقع این دو نفر بودند... بررسى فعالیت‌هاى شبکه شاپور ریپورتر ـ اسداله علم در این دوران نشان مى‌دهد که عملیات بدامن بر دو محور متمرکز بود: عملیات نفوذى ـ سیاسى و عملیات تبلیغى ـ فرهنگى. در زمینه عملیات نفوذىِ شبکه بدامن، شواهد گسترده‌اى در دسترس ماست که عمق نفوذ آن را به درون حزب توده نشان مى‌دهد.» 1
یکى از افراد این شبکه که در به ثمر رسیدن نقشه سرویس‌هاى جاسوسى، نقش مؤثرى داشت و به واسطه خوش‌خدمتى در هرم قدرت رژیم پهلوى به جایگاه‌ ویژه‌اى دست یافت، دکتر محمد باهرى است. او که به واسطه شهرت پدرش، «معتضدالشریعه»، داراى نام خانوادگى «معتضد باهرى» بود، مراحل تحصیلات ابتدایى و متوسطه را در شیراز سپرى کرد و پس از آنکه از دبیرستان سلطانى شیراز، با رتبه اول دیپلم گرفت، به تهران آمد و در دانشکده حقوق، در رشته قضایى ادامه تحصیل داد و به علت هوش و ذکاوت بالایى که داشت، همزمان در رشته الهیات نیز تحصیل کرد و پس از اخذ لیسانس قضایى با رتبه اول به شیراز بازگشت و به وکالت در دادگسترى مشغول شد.
شبکه جاسوسى انگلستان در شیراز، که از قوام‌الملک شیرازى ـ پدر زن اسدالله علم ـ به اسدالله علم به ارث رسیده بود، موقعیت مناسبى بود تا محمد باهرى را جذب فعالیت‌هاى خود کند.
شرایط سال‌هاى پایانى حکومت رضاخان از یک سو و جویای نام بودن محمد باهرى از سوی دیگر، او را به ورطه فعالیت‌هاى سیاسى کشاند و سخنرانى او در یک متینگ انتخاباتى، وى را جذب جمعیت آزادگان، به رهبرى بهاءالدین پازارگاد کرد.
جناح چپ این جمعیت که از افراد روشنفکر تشکیل شده و محمد باهرى را نیز در خود جاى داده بود، به حزب توده پیوست و عملیات نفوذ شبکه بدامن با این حرکت آغاز شد.
در سال 1325، به دنبال اختلافاتى که در کمیته ایالتى حزب توده در شیراز به وقوع پیوست، محمد باهرى به کمیته ایالتى راه یافت و مسئولیت امور مالى نیز به عهده وى گذاشته شد.
پس از جریانات فرقه دموکرات و غیرقانونى شدن حزب توده، محمد باهرى که صندوقدار حزب بود، با سرمایه‌اى که در اختیار داشت راهى فرانسه شد تا در آن کشور ادامه تحصیل دهد.
وجود باهرى که در مدت حضور در فرانسه، موفق به اخذ دکتراى حقوق از دانشگاه پاریس شده بود، در شرایط بحرانى رژیم پهلوى در سال‌هاى ابتدایى دهه 4 براى حضور در عرصه فعالیت‌هاى شبکه اسدالله علم، مغتنم بود و بر همین اساس، به کشور بازگشت، تا در راستاى اهداف از پیش تعیین شده سیاست‌هاى بیگانه در ایران، به ایفاى نقش بپردازد.
حضور مجدد باهرى در صحنه‌هاى سیاسى کشور، که با حمایت قاطع رهبر شبکه بدامن ـ اسداله علم ـ همراه بود، مطلعین بى‌خبر از پشت پرده را برآن داشت تا نسبت به رشد او در هرم دیوانسالارى رژیم پهلوى، حساسیت نشان دهند. آنها که مى‌دیدند محمد باهرى توده‌اى به عنوان دانشیار دانشکده حقوق تدریس مى‌کند و به همراه اسدالله علم و تفضلى، براى راه‌اندازى حزب اقلیت ـ که ابتدا قرار بود به نام حزب کشاورزان باشد و سپس به حزب مردم تبدیل شد ـ مرامنامه مى‌نویسد، به حسین علاء ـ وزیر ازلیِ دربارِ محمدرضا پهلوى و یکى از حامیان اصلى فرقه بهائیت -متوسل شدند و در گزارشى پیرامون نفوذ اعضاى سابق حزب توده در حزب مردم، درباره باهرى نوشتند:
«این شخص از همدستان صمیمى کریم‌پور مرحوم بوده که در ابتداى نهضت توده‌اى‌ها در شیراز از هیچ‌گونه خیانت و توهین به شخص اول مملکت و نوامیس مقدس کشور خوددارى نکرده است. چنانچه در بین سال‌هاى 23 الى 25 از طرف مقامات دولتى تحت تعقیب قرار گرفت و به فرانسه فرار کرد و در زمره حزب کمونیست آنجا درآمد. در این مدت دیپلمى هم تحصیل کرده، سه چهار سال قبل به ایران مراجعت کرد.»
گزارشگران این گزارش ـ که داراى سه امضا بود ـ نمى‌دانستند بسیارى از توده‌اى‌هایى که بعدها در رژیم پهلوى در مناصب متعدد قرار گرفتند و در تثبیت پایه‌هاى حکومت شاهنشاهى تلاش کردند، به پاداش خدمات پنهانى خود، صاحب مقام مى‌شدند. علاوه بر این خوش خدمتى‌هاى محمد باهرى مضاعف هم بود؛ چرا که پس از پیوستن به فرقه جاسوسى بهائیت، حمایت آن فرقه را نیز یدک مى‌کشید.
پس از آنکه محمد باهرى، به همراه اسدالله علم به وزارت دربار مى‌رود و معاونت امور اجتماعى آن را بر عهده مى‌گیرد، مجدداً سوابق گذشته و صلاحیت اشتغال وى در وزارت دربار طى گزارشى مطرح و زیر سؤال قرار داده مى‌شود.
پس از ارائه این گزارش به سلسله مراتب، معلوم مى‌شود که تعیین صلاحیت محمد باهرى، هیچ ربطى به ساواک ندارد و تصمیم در جاى دیگرى گرفته شده است. برهمین اساس ریاست ساواک دستور مى‌دهد:
«اداره کل سوم در امور وزارت دربار شاهنشاهى مداخله ننماید.»

سند شماره (12)
گزارش
محترماً به عرض مى‌رساند: اداره کل چهارم، صلاحیت سیاسى آقاى محمد معتضد باهرى معاون اموراجتماعى وزارت دربار شاهنشاهى را از این اداره کل استعلام نموده بود که باتوجه به سابقه عضویت مشارالیه در حزب منحله توده به اداره مذکور پاسخ داده شد که مشارالیه طبق روش مصوبه صلاحیت اشتغال به چنین شغلى را ندارد. معهذا مراتب را به عرض تیمسار ریاست ساواک رسانیده و از حضورشان در این مورد کسب تکلیف نموده و از نتیجه اداره کل سوم را نیز مطلع نمایند.
چون اداره کل چهارم نتیجه را به این اداره کل منعکس نکرده بود از آن اداره کل خواسته شد نتیجه اقدامات و اوامر صادره را اعلام دارند.
تیمسار مدیریت کل اداره چهارم تلفنى اظهار داشتند: تیمسار ریاست ساواک در مورد نامه اول اداره کل سوم درباره معاون وزارت دربار شاهنشاهى فرموده‌اند: «اداره کل سوم در امور وزارت دربار شاهنشاهى مداخله ننماید.» که جریان به موقع تلفنى به استحضار تیمسار مدیریت کل اداره سوم رسیده و به این ترتیب ارسال نامه دوم و درخواست نتیجه اقدامات معموله ضرورتى نداشته است.
باتوجه به اینکه اظهار نظر اداره کل سوم در برابر استعلام اداره کل چهارم صورت گرفته و ارسال نامه دوم نیز به منظور تکمیل پرونده بوده است، مراتب جهت استحضار به عرض رسید.

توضیحات سند:

1. ظهور و سقوط سلطنت پهلوى، خاطرات حسین فردوست، تهران، موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، ج 2، صص 181- 178

منبع:

کتاب اتفاقات تاریخی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 183

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.