تاریخ سند: 12 اسفند 1341
موضوع : مراسم عید فطر در قم
متن سند:
شماره : 35236 /333
ساعت 2230 روز دوشنبه عده ای از اعضاء جبهه ملی و بازاریان و اهالی
تهران برای انجام مراسم مذهبی عید فطر به قم رهسپار شدند از جمله ده نفر از
اعضاء کمیته بازار جبهه ملی به اسامی مرتضی رضائی موسوی.
حسین خطن.
جعفر تهرانی.
ناصر آقا.
قاسمی.
کریمی.
حسن آقا تهرانی.
یوسفی در مقابل
مسجد اعظم توقف و منتظر ورود سایر اعضاء و افراد را داشتند به تدریج تا
ساعت سه بامداد آقایان موسوی و حسن خطن در مقابل مسجد ایستاده و افراد
را راهنمایی می نمودند ساعت سه بامداد مقداری اعلامیه شورای مسلمانان
متحد بین طلاب به وسیله این دو نفر توزیع شد و به اتفاق سایر رفقا به قدم زدن در
خیابانها پرداختند در این موقع یک دستگاه اتومبیل سواری افراد فوق را تعقیب
می نمود و احتمالاً مأمورین سازمان امنیت بودند در حالی که افراد تصمیم به
رفتن حمام را داشتند مأمورین جلوی آنها را گرفتند و از تصمیم آنها جویا شدند
یکی از آنها گفت ما تازه از تهران آمده ایم و پس از مقداری صحبت که مأمور نمود
از میان آنها رفت.
ساعت 7 صبح روز 7 /12 /41 افراد مزبور مجددا اجتماع و برای انجام نماز در
پشت آیت الله حجت و آیت الله شریعتمداری رهسپار شدند ساعت 930 در حدود
چهارهزار نفر از اهالی تهران و اعضاء جبهه ملی در مسجد اجتماع کردند که در
بین آنها حاج محمود لباف.
اصولی شریفی و اعضاء کمیته بازار و کمیته های
جبهه ملی که تاکنون دستگیر نشده اند و احزاب وابسته به جبهه ملی.
دانشجویان.
دانش آموزان.
کسبه بازار و روحانیون از جمله شیخ جواد فومنی.
فرهنگ نخعی
(متصدی کانون تشیع و طرفدارانش) شیخ انواری، افراد هیأت قائمیه.
اعضاء
مکتب توحید و بالاخره سایر هیأت های مذهبی تهران حضور داشتند هدف فقط
پشتیبانی آنها از آیت الله شریعتمداری بود زیرا آیت الله مرعشی نجفی1 مشغول
نماز بود و افراد می گفتند چون نامبرده با دولت تماس دارد با او مخالفند و عده ای
جلو در صحن ایستاده بودند که به افراد تهرانی و سایر افراد ابلاغ نمایند پشت سر
آیت الله شریعتمداری نماز بگذارند و از گذاردن نماز پشت سر آیت الله مرعشی
نجفی خودداری نمایند.
قبل از ورود آیت الله شریعتمداری حاج شیخ احمد واعظ
همه کاره آیت الله شریعتمداری بالای منبر رفت و درباره عید فطر و اجتماع مردم
تهران در قم و پشتیبانی آنها از علماء صحبت کرد و متذکر شد این اجتماع
اخطاری است به ستمگران که باید بدانند صفوف مسلمانان برای مبارزه بر علیه
هر ظلم و بیدادگری فشرده تر گردیده و نیروی ملت با این وضع خواهد توانست بر
کلیه مشکلات پیروز شود بعد از مفاسد اجتماع و مظالم دستگاه صحبت کرد در
این موقع عده ای از مستمعین برای آوردن آیت الله شریعتمداری از مسجد خارج
و به منزل نامبرده رهسپار شدند در مسیر راه افراد جبهه ملی حلقه وار نامبرده را
احاطه کرده بودند و صلوات و شعار می دادند از جمله (برای سلامتی آیت الله
شریعتمداری صلوات ختم کنید.
برای علمای اسلام صلوات ختم کنید.
برای
انبیاء صلوات ختم کنید.
برای برقراری پرچم اسلام صلوات ختم کنید.
برای
نابودی پرچم ظلم و ستم صلوات ختم کنید.
برای دشمنان روحانیت صلوات
ختم کنید.
برای برافراشتن پرچم لااله الااللّه بر فراز کاخ ظلم و خیانت کاران
صلوات ختم کنید.
برای نابودی دیکتاتورها صلوات ختم کنید) این صلوات ها با
تلفظ هیجان انگیز که مخصوص افراد فدائیان اسلام است گفته می شد.
ساعت 930 صبح روز 8 /11 /41 در موقع انجام نماز عید فطر مقداری اعلامیه
به امضاء انجمنهای متحده اسلام درباره آقای راشد را بهتر بشناسیم بین مردم
توزیع شد آنگاه حاج شیخ احمد واعظ بالای منبر رفت و درباره عید فطر و
محاسن این عید که یکی از اعیاد واقعی مسلمانان است و ابهت آن صحبت کرد و
اظهار امتنان و تشکر آیت الله شریعتمداری را از مردم تهران که به نمایندگی دو
ملیون اهالی تهران جهت انجام مراسم مذهبی به قم آمده اند ابلاغ کرد و افزود این
عمل پشتیبانی مردم را از مراجع تقلید نشان می دهد که تا چه حد نسبت به آیت الله
شریعتمداری اظهار یگانگی نموده اند ایشان از همه این احساسات تشکر
می نمایند.
بعد درباره رویه دستگاه و تهمت و شکنجه و زندانی نمودن علماء و
سایر مردم و صحنه سازی های قلابی که برای رفراندم درست کرده اند صحبت
کرد که مدت سه ربع ساعت طول کشید.
به مردم تهران متذکر شد مبارزات ما با
همت و از خودگذشتگی مراجع تقلید و با پشتیبانی شما اهالی محترم تهران ادامه
خواهد داشت و متوجه باشید که در آینده در روزهای سوگواری و اعیاد مذهبی
به این نحو و به این شکل خود را (ناخوانا) علماء مراجع تقلید تماس بگیرید و
دستورات لازمه را اخذ نمایید و تا سر حد پیروزی که همان نابود ساختن بساط
خودسری می باشد از پای ننشینید علماء به
شما نیازمندند و همینطور هم شما به علماء نیازمندید این درست است که
خداوند متعال ابدیت اسلام را تضمین نموده ولی به استناد این خداوند نگفته است
که مردم ساکت و آرام بنشینند.
بعد دنباله سخنان خود را به حاج شیخ جواد
فومنی پیشنماز مسجد نو خیابان خراسان داد.
شیخ جواد فومنی بالای منبر رفت و درباره عظمت عید فطر و مفهوم واقعی این
روز بیاناتی ایراد کرد بعد درباره توحید صحبت نمود و آنگاه حمله شدیدی به
دستگاه نمود و گفت یاغیان و قلدران و ستمگران بدانند ملت مسلمان بیدار و
هوشیار است و نخواهد گذاشت شما به مقصد برسید.
بعد رو به مردم کرد و گفت
شما از اینکه عده ای شناخته شده به ساحت مقدس روحانیت و مراجع تقلید
اهانت وارد کرده و آنها را مورد ضرب و جرح و زندانی کرده اند ناراحت نشوید
چون مدت هشت سال دستگاه بنی امیه به خاندان علی (ع) لعن و دشنام می دادند
ما در تاریخ دیدیم که سرنوشـت قلدرها و یاغیان چون معاویه و یزید و حجاج و
فرعون و غیره چه بود و چه شده است بعد مفاسد اجتماع را تشریح کرد و گفت
بی حجابی.
سینماها.
کاباره ها.
تلویزیون.
رادیو.
مجلات یک مبارزه شدیدی را
برعلیه ادیان غیرمذهب اسلام شروع نموده اند و مردم را دعوت به مبارزه با آن
نمود پس از ذکر دعا و نفرین های زیاد بر کسانی که بر علیه دین و قرآن و مراجع
تقلید و روحانیون اقدام می نمایند نمود ساعت 1330 بیاناتش خاتمه یافت.
در این موقع برای بدرقه آیت الله شریعتمداری2 مردم از مسجد خارج شدند چون
ازدحام زیاد بود افراد جبهه ملی نامبرده را حلقه وار با دست زدن و دادن شعار و
صلوات مطابق همان شعارهایی که موقع آمدن داده می شد تا اول کوچه منزل
شریعتمداری بدرقه نمودند سپس بدرقه کنندگان از اول منزل شریعتمداری با
دادن شعارهای سیاسی از قبیل ملت ایران تا سرحد پیروزی پشتیبانی خود را از
مراجع تقلید و روحانیون اعلام می دارد.
(مجتمعین با صدای بلند می گفتند
صحیح است) برای آزادی زندانیان و نظایر آن صلوات بلند ختم کنید.
در بین بدرقه کنندگان گفته شده به منزل آیت الله خمینی بروید آنگاه اجتماع رو به
منزل آیت الله خمینی به حرکت در آمدند و شعارهایی له آیت الله خمینی می دادند
از جمله اولین پرچمدار و مجاهد اسلام و پیشوای عالیقدر مسلمانان خمینی
است صلوات ختم کنید.
برای مبارزه راه حق و آزادی و مرجع تشیع و پرچمدار
عالم اسلام در سراسر گیتی و غیره صلوات ختم کنید.
افراد پس از ورود به منزل
آیت الله خمینی یکی از اهالی قم که مأمور نتوانست او را شناسائی نماید قطعه
شعری که انقلابی بود قرائت کرد سپس آیت الله در حالیکه روی زمین نشسته بود
شروع به صحبت کرد و اظهار داشت به طوری که آقایان و ملت ایران اطلاع دارند
ما از نقشه شوم و خائنانه دستگاه در مورد اعلام رفراندوم آگاه و در همان اوان
اعتراض خود را در وحله اول به وسیله نگارش و بعد به وسیله صدور اعلامیه و
تحریم آن اعلام نمودیم با توجه به اینکه دستگاه می بایستی از طرح مقاصد شوم
خود طبق دستور اربابان خارجی بهره برداری نماید با آخرین وسیله ای که داشت
توانست با توپ و تانک و سرنیزه و مشتی چاقوکش و مأمورین سازمان امنیت در
برابر مخالفت مردم مشاهده شد با کمال بی شرمی با پست ترین شیوه های انسانی
به شکار و ضرب و
جرح و توقیف علماء و اهانت به مراجع تقلید با یک عده مفت خور و نفهم دست
زد.
صحنه سازی هایی که در قم و تهران در اخذ آراء به وسیله رفتگران و افراد
جیره خوار خود با محیطی رعب و هراس در مقابل صندوقها ایجاد نمود
صندوقها را از آراء پر کردند روی دکتر اقبال را سفید کردند اینها تصور کردند
مبارزات مراجع تقلید و روحانیت و ملت مسلمان بدون نتیجه مانده و یا تصور
می نمایند ما شکست خورده ایم در صورتی که این هم خود یکی از دلایل نفهمی
آنها است چون برای درهم کوبیدن نیروی ملت دست به جنایاتی زده اند که در
طول تاریخ بی سابقه و کم سابقه است و به دنیا بدست خودشان اعلام داشته اند که
زمامداران ایران چون وحشی های آفریقایی که معروف به آدمخواری هستند
روسفید کرده اند و با صحنه سازیهای خود و پر کردن صندوقها بوسیله رفتگران
سفارت خانه های مقیم تهران آگاه شدند که رژیم ایران رفراندمی انجام داده که
سابقه نداشته و آنهم در سایه توپ و تانک و مسلسل بوده و کلید ضعف و زبونی
خودشان را از ترس نیروی ملت دو دستی تسلیم اربابان خارجی نمودند با نهایت
تأسف می بینیم کشور 2500 ساله در حالیکه تمام مستعمرات و شبه جزایر دور
دست استقلال یافته اند ایران احتیاج به سرپرست و دایه دارد و آنها دریافتند ایران
هنوز ملتی است که بایستی بر آنها آقائی کرد.
کشور سوئیس به آن کوچکی چنان
استقلال یافته که در حال حاضر نمونه تمام کشورها است و ایران کشور پهناور که
چند برابر کشور فرانسه است باید مستعمره باشد اینها نشان می دهد که برنده فقط
ملت است و رسوایی و اعتراف و ضعف به اربابان خارجی مانده است و بس.
در
مملکتی که به جرم اظهار نظر بر سرنوشت ملتش بهترین و ارزنده ترین مردان
دانشمند و روحانیت را برای نیل به مقاصد خود دستگیر و مضروب می نماید
چون دو تن از علماء برجسته رشت و چندین نفر از علماء قم و تهران و
شهرستانها خود گواه بر ضعف دستگاه را نشان می دهد.
اینها تصور می نمایند با این سرنیزه های پوسیده می توانند حکومت متزلزل خود
را ترمیم و به آن ادامه دهند ما به مبارزات خود برای از بین بردن این گونه فجایع
ادامه می دهیم.
اینها تصور می نمایند با مضروب کردن و زندان نمودن دانشجویان
دانشگاه فتح بزرگی کرده اند و مشتی چاقوکش را به میان آنها گسیل و مردم به
اتکاء این سرنیزه های پوسیده می توانند جلو مبارزات ما را بگیرند.
اینها به دنیا
این طور اعلام نموده اند که اکثر علماء از طرح شش ماده ای و برنامه های
اصلاحی ما پشتیبانی نموده و بقیه که عده ای معدود هستند و نمی فهمند مخالفند
و برای اثبات گفته های خود عکس و نظریه دو نفر از روحانیون را به طوری که
تحقیق نموده ام یکی در تبریز که سنش 90 یا 120 سال دارد و قوه عقلش را از
دست داده و دیگری که ساخته و پرداخته دست خودشان می باشد در جراید
چاپ و مدرک خود قرار داده اند و تمام علماء ایران را نفهم معرفی نموده اند.
مسخره بازیهایی که در قم براه انداخته اند مایه شرم است در تمام دنیا اعلام شد
بازار تهران و قم سه روز تعطیل شد این سند بزرگی جهت رسوایی اینها است.
در
این موقع به تفسیر نتایج اصلاحات پرداخت و گفت سیل بیکاران خشکی
محصولات کشاورزی از سال آینده نشان می دهد که چه بلایی به سر مردم آمده و
به آن گرفتار می شوند و بایستی جهۀ تأمین آذوقه گندم و جو توسل به کشورهای
خارجی بنمایند و از خارج به ایران وارد کنند و آنهم وضع کارگران کارخانجات
است که نمی دانم کدامیک از محصول اصلاحات آقایان را بگویم مملکت را به
گند زده اند شما مردم هوشیار باشید و به مبارزات خود ادامه دهید و از این
سرنیزه های پوسیده نترسید از توقیف فلسفی ها و اسلامی ها و امثال آنان کاری از
پیش نخواهند برد اسلامی در بندر پهلوی رفته جلوی منبر او را گرفته اند ولی
اسلامی دیگری هم ما داریم.
در این موقع شیخ عباسعلی اسلامی3 که در مجلس حضور داشت در تأیید
گفته های خمینی و تشریح ضرب و جرح طلاب در روز اول اعتصاب که خود
شاهد آن بود سخن گفت و اظهار داشت ما از این اهانت ها باکی نداریم شما را
چنان ورزیده کنیم که با هم در راه مبارزه و تا سرحد پیروزی برسیم اگر هم بپای
شهادت برسیم از پای ننشینیم و اگر هم کشته شدیم در زمره شهدا محسوب
می شویم.
در ساعت 13 مردم مسجد را ترک نمودند.
پس از خروج مردم از منزل آیت الله
خمینی متفرق شدند و به صرف نهار پرداخته و به طرف تهران حرکت کردند
ساعت 14 روز 7 /12 /41 مشاهده شد که غلامرضا تختی4 به اتفاق یکی از
دوستانش وارد قم شدند و چند نفر از اعضاء جبهه ملی با او تماس گرفتند و
جریان سخنرانی خمینی را به او بازگو کردند و به وی ابلاغ کردند که به دیدن
آقایان شریعتمداری و خمینی به منزل آنها برود و ایشان هم گفتند می روم.
توضیحات سند:
1ـ آیت الله العظمی سید
شهاب الدین مرعشی نجفی روز
20 صفر 1315 در نجف اشرف
و در خانواده ای روحانی به دنیا
آمد.
تحصیل علوم متداول در
حوزه را از کودکی آغاز کرد.
مقدمات را نزد پدرش سید
شمس الدین محمود مرعشی
نجفی و علم تجوید قرآن را در
محضر شیخ نورالدین بکتاشی
فراگرفت.
دوره سطح را در
محضر میرزامحمد علی رشتی،
میرزا محمود شیرازی و شیخ
محمدحسین تهرانی خواند.
پس
از آن به کاظمین رفت و نزد آقا
سید حسن صدر فقه و حدیث و
رجال و در محضر شیخ مهدی
خالصی فقه و اصول را خواند.
دوباره به نجف بازگشت و نزد
شیخ محمدجواد بلاغی و شیخ
محمداسماعیل محلاتی به تلّمذ
کلام و تفسیر پرداخت.
همچنین
مدتی از درس اخلاق شیخ
مرتضی طالقانی بهره مند شد.
ایشان در 1342 ق از نجف به
تهران آمد و در محضر آقا
حسین نجم آبادی، شیخ عبدالنبی
نوری به فراگیری عرفان، علوم
عقلی و ریاضیات پرداخت.
یک
سال بعد به قم رفت و به دستور
آیت الله شیخ عبدالکریم حائری
مؤسس حوزه علمیه قم در این
شهر سکونت و به تدریس همت
گماشت.
آیت الله مرعشی در
جوانی به مقام اجتهاد نایل آمد و
مدرسان مشهور همچون
ضیاءالدین عراقی، فشارکی،
یثربی کاشانی، شیخ عبدالکریم
حایری یزدی و میرزامحمد
حسین نائینی به وی اجازه
روایت و اجتهاد داده اند.
ایشان
پس از فوت آیت الله بروجردی
به عنوان یکی از مراجع مطرح
شدند.
از جمله اقدامات
فرهنگی و علمی مهم وی
تأسیس یک کتابخانه عمومی در
قم است که در نوع خود در جهان
اسلام کم نظیر است.
فعالیت
سیاسی ایشان از سال 1341 ش
آغاز شد.
مانند بیشتر علمای
مشهور قم با لایحه انجمن های
ایالتی و ولایتی مخالفت کرد.
در
ماجرای قیام 15 خرداد و
حوادث پس از آن از طریق
انتشار اعلامیه رژیم را نسبت
به اقدامات ضد اسلامی و
خشونت بار مورد انتقاد قرار
می داد.
با اوج گیری انقلاب
اسلامی در سال های 1356 ش
و 1357 ش ایشان با
اعلامیه های متعدد به رفتار
دولت اعتراض می کرد.
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی نیز
همواره از نظام اسلامی حمایت
می کرد.
آیت الله مرعشی نجفی
روز 8 شهریور 1369 بر اثر
سکته قلبی در 96 سالگی رحلت
کرد.
2ـ سید کاظم شریعتمداری در
سال 1282 ش در تبریز متولد
شد.
تحصیلات مقدماتی را در
زادگاه خود شروع و در نوزده
سالگی به قم و در 1314 ش به
نجف اشرف عزیمت نمود و
تحصیلات عالیه دینی را در
آنجا دنبال کرد.
وی در حدود
15 سال در شهر تبریز به
تدریس علوم دینی پرداخت.
تا
این که توسط آیت الله بروجردی
برای تدریس در حوزه علمیه قم
دعوت گردید و با وجود
علاقه ای که به خطه آذربایجان
داشت در قم سکنی گزید.
محافظه کاری در امور سیاسی
از ویژگی های عمده این
شخصیت بوده است.
به موجب
برخی اسناد از وی به عنوان
فردی یاد شده که با دخالت
مستقیم علما در امر سیاست
مخالف بود.
همسو نبودن
مواضع وی با مواضع امام، غیر
قابل تردید است.
پس از
پیروزی انقلاب اسلامی و
تشکیل حزب جمهوری اسلامی
با هدایت وی حزب خلق مسلمان
اعلام موجودیت کرد.
مرکز
اصلی فعالیت حزب مزبور در
آذربایجان و از حمایت ایشان
برخوردار بود.
در جریان
کودتای نوژه وی به دلیل کمک
به کودتاچیان توسط جامعه
مدرسین حوزه علمیه قم از
مرجعیت خلع شد و سرانجام در
سال 1364 درگذشت.
3ـ حجت الاسلام حاج شیخ
عباسعلی اسلامی فرزند حسین
در سال 1275 ش در سبزوار
متولد شد.
وی پس از آموختن
مقدمات و ادبیات رهسپار
مشهد مقدس گردید و سطوح را
در محاضر آیات بزرگ حاج
میرزا مهدی اصفهانی، آقازاده
کفایی، حاج حسین قمی و
آشتیانی فرا گرفت.
سپس جهت
تکمیل اندوخته های علمی خود
به نجف اشرف هجرت کرد و از
محضر آیت الله العظمی سید
ابوالحسن اصفهانی و دیگران
بهره مند شد و پس از چند سفر
علمی به کشورهای مختلف به
تهران آمد و از راه منبر و
تأسیس بیش از 100 باب
مدرسه اسلامی در سراسر ایران
و ساختن کتابخانه و مسجد و ...
خدمات بسیاری به اسلام و
مسلمین کرد.
وی سفرهایی نیز
به کشورهای اسلامی نمود و در
هند به مدرسه الواعظین رفت که
برنامه های آموزشی آن مدرسه
روی او تأثیر گذاشت و در ایران
مدرسه جامعه تعلیمات اسلامی
را تشکیل داد و با سخنرانی در
باره کشف حجاب رضاخانی با
آن مبارزه کرد و ضمن دفاع از
حجاب اسلامی به خاطر
مبارزات خستگی ناپذیرش
چندین بار به زندان افتاد.
وی
در سال 1364 ش دارفانی را
وداع گفت.
4ـ مرحوم غلامرضا تختی یکی
از پهلوانان غیرتمند و از
کشتی گیران پرآوازه و محبوب
تاریخ ورزش ایران است.
که در
سال 1309 در محله خانی آباد
نو در جنوب شهر تهران در
خانواده ای فقیر و متدین متولد.
دوران ابتدای تحصیل را در
دبستان حکیم نظامی و پس از
آن دوران متوسطه را در
آموزشگاه خزائلی سپری کرد.
علاقه تختی به ورزش و
بخصوص کشتی از دوران
نوجوانی در او آشکار بود همین
علاقه و رغبت باعث شد به
سرعت مراحل قهرمانی را طی
کند.
تختی در سن 21 سالگی در
مسابقات جهانی کشتی در
فنلاند موفق به کسب مدال نقره
و 5 سال بعد در ملبورن استرالیا
اولین مدال طلای خود را در
جام جهانی به گردن آویخت.
وی در طول دوران کشتی خود
چهار مدال طلا و پنج مدال نقره
در سطح بازیهای جهانی بدست
آورد وی به جز ورزش در
فعالیت های سیاسی نیز از خود
تمایل نشان می داد و در جبهه
ملی عضویت داشت و روابط
نزدیک و خوبی با مرحوم
آیت الله طالقانی داشت.
تختی
در میان ورزشکاران هم عصر
خود از محبوبیت بسیار بالا و
چشمگیری برخوردار بود که این
امر به نوبه خود می توانست در
بعد سیاسی و مذهبی آن علیه
رژیم شاه و حاکمیت سیاسی آن
به مثابه تهدیدی تلقی شود از
این رو وقتی روزنامه های
وابسته به شاه خبر خودکشی او
را در هتل آتلانتیک تهران در
سال 1346 منتشر کردند
هیچ کس این خبر را باور نکرد و
همه بالاتفاق آن را توطئه
و جنایت رژیم شاه می دانستند
بعضی علت مرگ مشکوک او را
استقبال زیاد مردم از وی در
یکی از ورزشگاههای تهران
می دانند که این استقبال نسبت
به ورود غلامرضا پهلوی برادر
شاه در همان محل جلوه بسیار
زیادی داشته است.
بر این
اساس برخی معتقدند قتل تختی
این نام آور کشتی ایران به
دستور مستقیم برادر شاه
صورت گرفته است.
منبع:
کتاب
آیتالله محمدباقر محیالدین انواری به روایت اسناد ساواک صفحه 2