متن سند:
برابر گزارش یکی از مخبرین این ساواک اخیرا از طرف آیت الله شریعتمداری نامه ای جهت آقای ضیابری ارسال و در آن یادآوری شده که بروحانیون و اشخاص علاقمند توصیه نمایند که از نوار سخنرانی آیت الله خمینی که بوسیله رادیو پیک انتشار میابد استفاده نمایند.مراتب استحضارا گزارش گردید.
ت رئیس سازمان اطلاعات و امنیت استان یکم.
شیخ الاسلامی تهیه کننده وفائی 1 /4 /44 معاون ساواک موحدی
توضیحات سند:
* امروز (2 /4 /44) رژیم مدعی شد: بدنبال تحقیقات در مورد واقعه ترور شاه در 21 فروردین، دستگیر شدگان اعتراف کردند که قصد تشکیل یک گروه کمونیستی با الهام از کوبا و چین را داشته اند.(7000روز/ج1 / ص228) *دولت طی اعلامیه ای مدعی شد توطئه مزبور از طرف کمونیستها بوده و عاملان آن نیز دستگیر شدند و در مورد شمس آبادی نوشتند که رضا شمس آبادی به شهادت افراد خانواده و بستگان و دوستان خودجوان شروری بود که اغلب به شرارت و چاقوکشی در کاشان می پرداخت و در همان زمان با حزب منحله توده و جبهه ملی تماس داشته و اشخاصی بوده اند که به او پول داده اند و موجبات شرارتش رافراهم می کردند، رژیم از یکطرف مدعی بود که شمس آبادی با حزب توده (عامل شوروی) و جبهه ملی (عامل امریکا) تماس داشته و از طرف دیگر با طرفداران سیاست چین (مائوئیستها) همداستان بوده است.
آیا چنین چیزی می توانست امکان داشته باشد؟ آیا شمس آبادی بعنوان یک جوان متعصب مذهبی که پرورش یافته مکتب اسلام بود و بر مبنای اعتقادات اصیل اسلامی و با تأثیر از قیام پرشکوه 15 خرداد به رهبری امام خمینی اقدام به اعدام شاه کرده بود با پرویز نیکخواه که می گفت: «بنظر من دین و مذهب در ردیف اعتقادات خصوصی است و من به اساس فلسفی دین اسلام عقیده مند نیستم و اصولاً به دین اعتقادی نداشته و خداپرست نیستم» می توانست همکاری داشته باشد؟ آیا شمس آبادی که امام خمینی را به عنوان رهبر خود پذیرفته بود و می گفت: «این مرجع است که می تواند رهبری و هدایت نماید.
» با نیکخواه کع می گفت: «از نقطه نظر ایدئولوژیک در کلی ترین شکل خود من نظریات حزب کمونیست چین را درست می دانم.
من معتقدم که سران چین در مواجهه با مسائل داخلی با تضادهای درون اجتماع خود نقش خلاقی داشته اندازنقطه نظر دانش سیاسی ـ مارکسیستی آدمهای بزرگی هستند.
می توانستند در یک خط واحدقرار بگیرند؟! (پیام انقلاب / شماره 74 / شنبه 4 /10 /61 / ص 36)