تاریخ سند: 23 مهر 1347
موضوع: انجمن پیروان قرآن
متن سند:
از: 9/ ﻫ تاریخ:23 /7 /1347
به: 312 شماره: 14540 /9ﻫ
موضوع: انجمن پیروان قرآن1
نخستین مرکز تجمع افراد این گروه از سالهای 27 و 1328 در محل مهدیه کنونی در پشت باغ نادری کنونی بود که در آن زمان کوشش بسیار میشد تا نظر مردم را از جهت گسترش افکار مذهبی و تعلیم قرآن به سالمندان و نوآموزان و تشکیل شعب انجمن به فعالیتهای این گروه جلب نمایند و افرادی برجسته و مشهور نظیر آقای قدسی، محسن محسنیان، سیدمهدوی، علی زرسازان که هماکنون دانشجوی سال چهارم حقوق است و گروهی از افراد فعال با آن انجمن همکاری مینمودند و علاوه بر دورههای شبانه، هرشب در غرفههای خود و مهدیه نظیر کلاسهای شبانه، کلاسهایی بود که به افراد داوطلب تعلیم قرآن و یا تفسیر آن و علم عربی میآموختند. بهتدریج در طی سالهای 29 و 30 انجمن به گروه سیاسیون طرفدار دکتر مصدق گروید و با تأیید و اشاره مستقیم آیتالله [سیدیونس] اردبیلی و [شیخ محمدرضا] کلباسی که در آن وقت در مشهد سکونت داشتند و همچنین آقای شیخ محمود حلبی (تولایی) که هماکنون رهبری گروه ضدبهائیت را در سرتاسر ایران به عهده دارند، و آخوندی به نام افصحالمتکلمین که بعدها از مشهد رفت و در آن زمان بهاصطلاح نماینده آقای کاشانی و شمس بود و با تأیید همهجانبه طرفداران کانون نشر حقایق اسلامی و آقای محمدتقی شریعتی و دکتر علی شریعتی و طاهر احمدزاده، هدف و منظور کانونی که عابدزاده به وجود آورده بود، بهکلی تغییر کرد و در انتخابات دوره هفدهم مجلس شورای ملی، مهدیه مرکز جمعیت مؤتلفه اسلامی که از گروههای طرفدار عابدزاده و جمعیتهای مذهبی و طرفدار کانون و بازاریان به وجود آمده بود، گروید و بدینطریق رسماً انجمن پیروان قرآن به گروه سیاستمدار طرفدار کاشانی پیوست و برای کاندیدهای نهضت ملی آن روز مشهد، همگام با کلوپ مصدق و سایر احزاب مشهد به فعالیت پرداخت و چون مشاهده نمود که در جریان انتخابات نمیتوانند بر وکلای قبلی پیروز شوند، فعالیتی برای لغو و ابطال انتخابات مشهد بهعمل آمد و بالاخره هم جمعیت نتوانست به هر طریق که ممکن بود، به هدف خود برسد.
بدینترتیب انجمن پیروان قرآن جزو فعالترین گروههای سیاسی شهر مشهد درآمد و چون شخص عابدزاده در آن زمان در میان تودههای بیسواد شهر نفوذ و موقعیتی داشت، سایر افراد سعی میکردند که با جلو انداختن نامبرده به نام خود و برای خود سود فراوانی ببرند. اما شرکت عابدزاده در امر انتخابات و شکست و ابطال آن، گروهی از پیروان خشک و بیفکر او را که عمده بودجه مهدیه را میپرداختند، به مخالفت با او و گروهی نظیر حاجی سررشتهدار، قدسی [و] محسنیان را به مراقبت از او و انتشار عقاید طرفداران کانون در بین شاگردان عابدزاده و اینکه چون کانون و انجمن پیروان قرآن دو گروه مذهبی هستند و برای جلوگیری از انتشار عقاید تودهایها فعالیت و اتحادشان لازم است، وادار نمود. اما خود عابدزاده روشی را در حد میان این دو گروه انتخاب کرد و بدینوسیله با هر دو دسته لاس سیاسی میزد و هر دو گروه را با خود همراه داشت. در جریان قیام 28 مرداد، مهدیه صدمهای ندید و طرفداران عابدزاده و شریعتی مورد حمله مستقیم واقع نشدند. اما بر طبق وضعیت و موقعیت زمانی، عابدزاده مجدداً رنگ مذهبی به خود گرفت و به دنبال تعطیل فعالیتهای سیاسی احزاب، مهدیه و سایر مراکز انجمن پیروان قرآن ملجأ و پناهگاهی مجدداً جهت کسانی گردید که نمیتوانستند در گروههای سیاسی فعالیت نمایند.
و این وضع بهطور مخفی ادامه داشت، تا سال 36 عابدزاده بازداشت شد و مدتی در تهران زندانی و سپس در همان شهر تا شش ماه ماند و در این مدت در غیاب او چون وضعی شبیه به آنچه برای عابدزاده پیش آمده بود برای شریعتی نیز ایجاد شده بود و یک گروه 20 نفره از کانون نیز توقیف شدند، نظر طرفداران خشک عابدزاده بر آنها که طرفدار سیاست و دخالت در امور بودند چربید و کار مهدیه مجدداً به همان تعلیم و تفسیر قرآن و کوشش جهت گسترش شعب آن معطوف گردید. و به این جهت بعد از آمدن عابدزاده هم چون خود وی احساس نمود که از نظر سیاسی نمیتواند کار مثبتی انجام دهد، بهتدریج از کارهای گذشته دست کشید. ابتدا توجه مردم را به ساختن حسینیهای در کربلا جمع نمود و سپس با طرد طرفداران کانون، مجدداً کار دینی خود را منتهی با سختی و فعالیت کمتری از گذشته دنبال کرد. در جریانهای اخیر و فعالیت روحانیون، عابدزاده علناً نه به گروه افراطیونی نظیر آیتالله قمی پیوست و نه از طرفداران آقای خراسانی و شاهرودی پشتیبانی نمود، بلکه مدتی را به عراق رفت و مدتی هم منبر را تعطیل کرد و بالاخره زمانی هم که به اصرار طرفداران خود به منبر میرفت، جز وعظ و خطابه چیزی ایراد نمینمود. اما قلباً رابطهای با عقاید آقای میلانی داشت، ولی به عللی نمیتوانست بیان کند. خود او به آقای حاج محمدرضا صدری تحویلدار که از دوستان اوست و در فلکه شمالی نمایندگی فروش سیمکو و ورقههای آهنی را دارد، اظهار نموده بود که به علت تعهداتی که در بازداشت داده است، نمیتواند فعالیتی داشته باشد و سکوت را بر اظهار عقیده ترجیح میدهد و بدینوسیله انجمن تاکنون یک بار در راه سیاست خود را آزمود و چون به نتیجه نرسید، دست از آن کشیده است.
نحوه فعالیت انجمنها:
نوع فعالیت انجمنهای پیروان قرآن در حال حاضر بدین صورت است که علاوه بر دورههای شبانه که چندین شعبه کودکان و بزرگان در مشهد دارند، این انجمن به وسیله مراکزی که بعدها بهتدریج ساخته است و امروز به صورت مدارسی غیررسمی و بدون نظارت دولت و آموزش و پرورش اداره میشود، به کار خود ادامه میدهد. تا آنجا که من تحقیق نمودهام، علاوه بر مهدیه که حکم انجمن مرکزی را دارد، در حال حاضر جوادیه، تقویه، عسکریه، فاطمیه، سجادیه، علویه و یکی دو مرکز دیگر هم عبارت است از تدریس قرآن، عربی، اصول دین به اضافه دروس جدید و آنچه در برنامه فرهنگ میباشد، با کمک معلمین که به بودجه خود استخدام مینمایند، تدریس میکند. سپس برای همین بچهها و اولیاء آنها جلساتی فقط مذهبی در هفتهای یک شب تشکیل داده و آنها را که مایل باشند در دوره خود بهعنوان عضو میپذیرند.
ضمناً در شبهای عید و ایام سوگواری مربوط به همان امامی که بنا به نام اوست، در همان مرکز جشنی به مدت چند شب و یا مجالسی سوگواری معمولاً به مدت ده شب تشکیل میدهند. فعالیت این انجمنها چون بیشتر از طبقات و مردم قشری و قدیمی مشهد هستند و آنهایی که نظریات سیاسی داشتند بهتدریج از میان خود طرد نمودهاند، منحصراً مذهبی است و بسیار خشک، بهطوریکه تاکنون حتی این هیئت مدیرهها حاضر نشدهاند در کار خود بهمنظور هماهنگی با آموزش و پرورش مدیرانی را که آن اداره میفرستد ولو اینکه مذهبی باشند، بپذیرند. بدینطریق بتوانند به شاگردان خود کارنامهای بدهند.
نحوه ارتباط با روحانیون: عابدزاده از همان ابتدای کار خود مطرود روحانیون بود، زیرا جلسات او و کارهای او با نظریات عادی روحانیون مغایرت داشت. در نتیجه اغلب علما در مشهد او را مردی متظاهر و بیسواد مینامیدند و به کارهای او خرده میگرفتند و بارها اتفاق افتاده بود که به او پیغام داده بودند که به جای ساختن این مدارس، بیا و مدارس قدیمه را احیا کن. و او هم در جواب گفته بود که موقوفات را به من بدهید تا انجام دهم. بدینترتیب به علت اینکه کارهای او مورد توجه و مطابق با نظریات علما نبوده است، همیشه طرف کینه و حسد هر دو دسته یعنی علمای مترقی و طرفداران آقای خراسانی قرار گرفته است. فقط تا زمانیکه آقای اردبیلی زنده بودند، او را تأیید میکردند و بعدها نیز تا حدی مورد تأیید آقای قمی و میلانی بود و به این معنی که این دو نفر ایشان را مثل سایرین مورد حمله قرار نمیدهند، بلکه از نظر مخالفین که ایشان با نوع تدریس آموزش ابتدایی دارند و معتقدند که به بچه باید اصول مذهب و درس دین را آموخت و سپس به او فیزیک یا شیمی و یا طبیعی یاد داد؛ آقای قمی کاملاً موافق بودند، اما با سایر نظریات و بهخصوص با محافظهکاری ایشان کاملاً مخالف. بهطورکلی آقای عابدزاده در تودههای روشنفکر و باسواد و در تودههای آخوند و علوم قدیمه خوانده حیثیت و آبرویی ندارد، فقط قشر بیسواد و متعصب مشهد دنبال وی هستند و مطالب ساده او را درک میکنند. لذا چون در جلسات و مجالس علمی ممکن است آقای عابدزاده را روحانیون دست بیندازند، کمتر در جلسات آنها شرکت میکند و با آنها مواجه میگردد. در نتیجه رابطهای با آنها ندارد.
قدرت مادی و نوع درآمد:
ساختمانهای مهدیه، عسگریه، جوادیه، نقویه و فاطمیه و... که تاکنون ساخته شدهاند و یا در دست ساختمان هستند و هنوز تکمیل نشدهاند، به پول مردم و کمکی که اهالی محل با کمک و تبلیغ هیئت مدیره صورت گرفته است، ساخته شده است. برای این منظور اوراقی که روی آن نام بنای مورد نظر نوشته شده است و آیاتی از قرآن نیز چاپ شده و قیمتهای آن بین 100 تا 1000 ریال است، چاپ و بین مردم توزیع میشود و پولهایی که بدینوسیله به دست میآید، در صندوق انجمن جمعآوری میشود و بهتدریج صرف ساختمان بنا میگردد. البته ناگفته نماند که تمام این بناها سند آن به نام خود آقای عابدزاده است و بدینترتیب پس از ساختمان و خاتمه بنا در آن محل مدرسهای دایر میگردد که اولیاء دانشآموزان هرکدام مقداری پول را برای مخارج آن تعهد مینمایند. حداقل شهریه سالانه برای افرد وابسته به گروه 600 ریال و حداکثر 6000 ریال است. پولها و وجوه جمعآوری شده زیر نظر هیئت مدیره که در هر یک از این مؤسسات مستقل هستند و بعد از هر هیئت یک نفر عضو هیئت مدیره اصلی است که معمولاً هر سال تغییر میکند، با مشورت یکدیگر صرف مخارج مؤسسات میگردد و اضافه آن نیز با تصویب همین انجمن، صرف مخارج جشنها و یا مجالس سوگواری میگردد. در حال حاضر در موسسه عسکریه 400 نفر، جوادیه 385 نفر، نقویه 350، فاطمیه برای قرآن 410 نفر و سایر دروس (عربی و فارسی) 350 نفر مشغول تحصیل هستند و چون میزان حقوق پرداختی به معلمین بسیار کم است و بین 1800 تا 3000 ریال میباشد، نیز هر ساله اضافه از بودجه آنها میآید که صرف مجالس سوگواری و یا شادی آنها میشود.
نفوذ در میان مردم:
به طور کلی شخص عابدزاده نفوذی در میان مردم به علل زیر ندارد.
1. مردی است کمسواد و عامی، از این نظر نمیتواند طبقه بازاری باسواد را به خود جلب کند یا مثل شریعتی، دانشجویان و روشنفکران را به خود نزدیک نماید.
2. مردی است که نتوانسته نظر روحانیت را به کار خود معطوف کند، در نتیجه در میان این گروه نیز نفوذی ندارد.
3. مشارالیه شعور سیاسی و درک مسائل را ندارد، در نتیجه یا در جریان امور قرار نمیگیرد و یا اگر قرار گرفت، به علت آنکه نمیتواند مسائل را تحلیل کند با شکست مواجه میگردد. در نتیجه از برخورد با مردم و طرفداران روحانیون بیم دارد.
4. چون در منابر خود اغلب به مسائل پیش پا افتاده مذهبی که تکرار بسیار شده اشاره میکند، پای منبر او جز افراد طبقه سوم و بیسواد کسانی دیگر نیستند زیرا آنها از درک مسائل و سخنرانیهای پیچیده عاجز هستند.
5. بهطورکلی، جز در بین افراد بیسواد و عامی در میان سایر مردم، عابدزاده نفوذی ندارد. بهخصوص که در جریان فعالیتهای اخیر روحانیون مخالف وی، منابر خود را تعطیل نموده و بههیچوجه مطالبی علیه دولت ابراز نداشته و جلساتی که معمولاً در منزل میلانی و قمی منعقد میشده، نرفته و در مسافرت خود به عراق حتی با خمینی تماس نگرفته است. لذا نفوذ وی در بین طبقاتی از قبیل دانشجویان، روشنفکران، بازاریان [و] روحانیون صفر است. فقط توده کاسب بیسواد با وی ارتباط مستقیم دارند و بیشتر مخارج مؤسسات وابسته به او از طرف همین عده تأمین میگردد.
نظریه منبع: عابدزاده شعور سیاسی و یا اجتماعی ندارد. وی مردی عامی بوده، مدتها به شغل حلبیسازی و آئینهکاری اشتغال داشته و هنوز هم همین شغل را ادامه میدهد. چون از تجریبات سیاسی گذشته خود خاطراتی خوب ندارد، از امور سیاسی بیمناک است و اغلب اظهار میدارد من سرم از سیاست در نمیآید. چون فردی بیسواد میباشد، افراد باسواد را از خود طرد میکند و به علت خودخواهی شدیدی که دارد، نمیگذارد کسی غیر از خودش در امور مربوطه نظری بدهد. در نظریات خود تعصب فوقالعاده بروز میدهد و نمیتواند یا نمیخواهد نظریات خیرخواهانه افراد را بپذیرد، زیرا میترسد که وضع خود او با پیدا شدن فردی باسوادتر متزلزل شود. خیلی محتاط است و به حد زیادی به مؤسساتی که ایجاد کرده علاقمند است و میترسد کوچکترین عمل او باعث شود که دولت و آموزشوپرورش آنها را از او بگیرند. فقر سواد و نداشتن حتی سواد قدیمه یکی از عواملی است که او را از دیگران جدا میکند و مجال نمیدهد که در مباحث علمی بتواند در مقابل روحانیون قد علم کند.
نظریه رهبر عملیات: نظریه منبع تأیید میشود. اقدامکننده: کارآموز ـ 18 /7
توضیحات سند:
1. انجمن پیروان قرآن، پس از سقوط رضاشاه و رواج آزادیهای نسبی، مانند دیگر نقاط کشور در شهر مشهد نیز فضای مناسبی برای فعالیت سیاسی و مذهبی اشخاص و گروهها مهیا شد. یکی از گروههای اسلامی که با جذب عده کثیری از مردم موفق شد تأثیر زیادی بر رویدادهای تاریخ معاصر شهر مشهد بگذارد، «انجمن پیروان قرآن» بود. این انجمن با رهبری علیاصغر عابدزاده از دهه بیست به بعد، با ایجاد شعبات فراوان به فعالیت گسترده پرداخت . این انجمن با برپایی دورههای آموزش قرآن، مراسم و شعائر دینی و مذهبی، شرکت در وقایع سیاسی نهضت ملی نفت، فعالیتهای اجتماعی، تأسیس دوازده بنای آموزشی و آموزشهای اسلامی به کودکان و بزرگسالان نقش مؤثری در تاریخ چند دهه اخیر این شهر مذهبی داشت.
2. علیاصغر عابدزاده فرزند زینالعابدین در سال ۱۲۹۰ شمسی در مشهد متولد شد. در جوانی به شغل حلبیسازی روی آورد بعد از مدتی کارخانه آیینهسازی تأسیس کرده و با فکر و اندیشه خود این کارخانه را اداره میکرد، او قابهایی خوب و مناسب میساخت و مشتریان فراوانی داشت. مرحوم عابدزاده از این راه امرار معاش میکرد و به کارهای خیر هم میرسید به گونهای که در هر کارخیری پیش قدم بود. در ایام جوانی در مدرسه میرزاجعفر حجرهای گرفت و در آنجا به فراگیری زبان عربی مشغول شد و در عین حال به کار و کسب خود هم میرسید. او در این مدرسه به فعالیتهای تبلیغی هم دست زد و به گروهی از دوستان خود تعلیمات دینی میداد .وی به تدریج فعالیتهای تبلیغی را به منازل، مساجد و حسینیهها کشانیده به گونهای که در مشهد مشهور شد. پس از مدتی تصمیم گرفت بنایی مستقل برای کارهای خود بسازد و آنجا را مرکز کارهای تبلیغی قرار دهد به همین جهت در خیابان امام رضا(ع) کنونی مشهد و معروف به بالا خیابان ساختمانی به نام مهدیه بنا کرد. وی مبتکر و مؤسس نخستین بنای مهدیه در کشور بود و این بنا را در سال ۱۳۲۶ افتتاح کرد. وی بناهای متعددی جهت تبلیغ و نشر معارف دینی ساخت. او در ادامه فعالیتهایش انجمن پیروان قرآن را تاسیس نمودکه منشاء خدمات فراوانی گشت. عابدزاده در سال 1365 درگذشت.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 06 صفحه 81