تاریخ سند: 8 بهمن 1354
جناب آقای امیرعباس هویدا1 نخست وزیر ایران
متن سند:
محترما به استحضار عالی می رساند.
آقای هژبر یزدانی در تاریخ
4 /11 /1354 دادخواستی به جناب آقای نخست وزیر تقدیم می دارد مبنی
براینکه در اثر اختلافات اینجانب با آقای دکتر یگانه اعتبارات بانکی اینجانب
در بانک ملی و بعضی از بانکها بسته شد.
و در آبان ماه سال جاری آقای عباس
سرافراز که معروف به واسطه
و دلال آقای خوش کیش نزد
تجار و بازرگانان است و
اعتبارات مردم را او درست
می کند، ایشان با یکی از
دوستان با من آشنا شد و بعد
از چند روز در (لوتریک ـ
چاتانوگا) با آقای
خوش کیش ناهار صرف
شد.
بعد از دو روز ایشان در
دفترشان بنده و آقای
سرافراز را مهمان نموده و
اظهار نمودند که چون آقای
دکتر یگانه عوض شده
اعتبار تو را مجددا مفتوح
می نمایم.
فردای آن روز آقای سرافراز با بنده ملاقات و اظهار نمودند، آقای خوش کیش
توقعاتی دارند و بنده در دو مرحله دو فقره چک به مبلغ 50 میلیون ریال در وجه
حامل به ایشان دادم و روز 28 /8 /1354 در شعبه مرکزی بانک ملی 300
میلیون ریال به بنده پرداخت شد و فردای آن روز آقای سرافراز وسیله شعبه
مرکزی چک ها را به بانک ملی فردوسی فرستادند که نقد کنند.
بنده بایشان گفتم،
باید تمام اعتبار بنده که حدود 350 میلیون تومان است باز شود و بنده هم چکها
را بپردازم.
ایشان اظهار نمودند آقای خوش کیش به شما جمله ای مبنی بر 3 یا 5
یا 10 میلیون تومان گفته اند؟ اظهار داشتم درست است، گفتند ایشان
برای بازشدن اعتبارات شما کمتر از ده میلیون تومان نمی خواهند، اجبارا اظهار
نمودم بنده از اعتبار گذشتم و چکها را پس گرفتم.
روز سی ام آبانماه رئیس شعبه
مرکزی بانک ملی به من تلفن کردند که سی میلیون تومانی که گرفته اید به
خوش کیش دوباره پس بدهید، بنده فورا پرداختم.
ضمنا به آقای سرافراز و
آقای خوش گفتم که چرا داده اید و سه روزه پس بدهم، آقای خوش کیش گفتند
علتش را خود شما بهتر می دانید و با تقدیم فتوکپی چکها تقاضای تحقیق و
رسیدگی نموده است.
جناب
آقای نخست وزیر حضورا
مقرر فرمودند رسیدگی و
گزارش گردد.
در اجرای اوامر آن جناب، با
همکاری مأمورین امنیتی
تحقیقات همه جانبه ای
انجام و نتیجه به شرح زیر
می باشد:
تحقیقات انجام شده
به منظور تعیین صحت یا
سقم اظهارات آقای هژبر
یزدانی، آقایان مهندس
غلامعباس سرافراز
مدیرعامل شرکت
ساختمانی آکروپل واسطه
دریافت چک و همچنین جهان بخش کنار سری انهاری مدیرعامل شرکتهای
کشت و صنعت شاهین و مدیر کفش اطمینان و عضو هیئت مدیره کارخانجات
قند اصفهان و قزوین که دوست و همکار آقای هژبر یزدانی بوده و از طرف
مشارالیه در مشاغل مورد اشاره انجام وظیفه می نماید، احضار و در تحقیقاتی که
از آقای مهندس غلامعباس سرافراز به عمل آمد اظهار داشت: «چندی قبل آقای
جهان بخش انهاری به مشارالیه مراجعه و اظهار داشته که حدود 9 ماه است که
آقایان خوش کیش و یزدانی روی مسائل بانکی و اعتباری اختلاف دارند،
چنانچه شما بتوانید بین این دو نفر رفع کدورت بنمائید خیلی خوب است روی
این اصل اینجانب با آقای خوش کیش ملاقات و موضوع را با ایشان مطرح تا
اینکه در تاریخ 12 /8 /1354 آقایان خوش کیش و هژبر یزدانی ناهار را در
رستوران (لوتریک ـ چاتانوگا) صرف نموده و با این ترتیب مراسم آشتی انجام و
رفع تفاهم گردید.
متقابلاً آقای خوش کیش از آقای یزدانی دعوت نمود که در
تاریخ 21 /8 /1354 در دفتر کار آقای خوش کیش ناهار صرف نماید لذا روز
مذکور آقای یزدانی اظهار داشت «همانطوری که اطلاع دارید من در شعبه
فردوسی بانک ملی حدود
340 میلیون تومان اعتبار
داشتم که استفاده نمی کنم و
قطع شده است.
» آقای
خوش کیش اظهار داشتند.
«چون این اعتبار شما
غیرقانونی و بدون مجوز
اداره اعتبارات کل بانک
ملی بوده و فقط با موافقت
رئیس شعبه انجام می گرفت
قطع گردید که در نتیجه برای
شما ناراحتی بوجود آمد و
باعث سوءتفاهم شد و من
نمی توانم در این حدود برای
شما ایجاد اعتبار نمایم، باید
صبر کنید تا سال آینده اگر
وضع اقتصادی بهتر شد استفاده نمائید.
البته نه به این مبلغ بلکه صورت شرکتها و
معاملات خود را کتبا بدهید تا رسیدگی شود، اگر قابل پرداخت بود مبلغی به شما
کمک مجدد خواهد شد».
آقای یزدانی اصرار نمودند که «من اکنون متجاوز از
یکصد میلیون تومان چک و سفته وعده دار دارم که می خواهم به بانک ملی
بسپارم و اعتباری بگیرم «آقای خوش کیش گفتند» چکها و سفته ها را به بانک
ملی شعبه مرکز بفرستید تا مورد رسیدگی قرار گیرد.
آقای یزدانی بعدا چک ها و
سفته ها را به بانک تحویل دادند و از من خواستند که کمک کنم تا گزارش این کار
زودتر داده شود و به اتفاق به بانک مراجعه نمودیم ایشان از آقای قائمیان رئیس
شعبه مرکزی بانک ملی خواستند که با توجه به پشتوانه یکصد میلیون تومان
چک و سفته هائی که به بانک تسلیم نموده اند چکی به مبلغ سیصد میلیون ریال
صادر کنند و رئیس بانک این مبلغ را به صورت (اوردرافت) یا علی الحساب
بپردازند و ایشان فردای آن روز مبلغ مذکور را به بانک مسترد نمایند، لذا رئیس
شعبه به علت نبودن آقای خوش کیش در بانک با آقای سهامی معاونت بانک
تلفنی تماس حاصل و آقای سهامی اظهار می دارند «اگر آقای یزدانی یک روز
بعد پول را مسترد می دارند به
مسئولیت خودتان بپردازید»
که در نتیجه مبلغ مذکور به
آقای یزدانی پرداخت شد و
ایشان نیز یک روز بعد وجه
مذکور را به بانک مسترد
داشتند.
ضمنا آقای یزدانی
دو فقره درخواست تحصیل
اعتبار تهیه که یکی را به
بانک ملی شعبه مرکز و
دیگری را به بانک ملی شعبه
بازار تسلیم نموده بودند و
چون تقاضاهای ایشان مورد
تصویب قرار نگرفته بود.
به
اینجانب اظهار داشتند»
شاید آقای خوش کیش که
اعتبارات مرا تصویب نمی کند پول می خواهد.
لذا دو فقره چک به مبلغ 2 و 3
میلیون تومان نوشته و به اینجانب تحویل نمودند تا به آقای خوش کیش بدهم و
علاوه بر آن مبلغ دویست هزار تومان نیز دادند که 50 هزار تومان به آقای مرزبان
معاون شعبه مرکزی و 150 هزار تومان به آقای قائمیان رئیس شعبه مرکزی
بدهم، لذا اینجانب به بانک مراجعه و با ارائه دو فقره چک به مبلغ 5 میلیون تومان
جریان را با آقای خوش کیش در میان گذاردم که در نتیجه آقای خوش کیش
ناراحت شده و از من خواستند که بلافاصله چکها را به آقای یزدانی برگردانم و
آقای یزدانی هم تلفنی وصول دو فقره چک را به اطلاع آقای خوش کیش
برسانند.
اینجانب چگونگی را به آقای یزدانی اطلاع دادم لیکن چون با
تشریف فرمائی شاهنشاه آریامهر به اصفهان الزاما روز 28 /8 /1354 عازم
اصفهان بودم و این سه روز مقارن با واریز نمودن تعهد بانکی معادل مبلغ این دو
فقره چک به حساب خودم و از طرفی تعطیل پنجشنبه و جمعه بانک ملی بود لذا
از آقای یزدانی و انهاری خواستم که در صورت موافقت چک را به حساب
مذکور منظور و پس از مراجعت از اصفهان مسترد دارم لذا با موافقت آقایان
انهاری و یزدانی چکها را
پشت نویسی کرده و به بانک
تحویل نمودم که در نتیجه به
علت نبودن موجودی در
حساب آقای یزدانی، هر دو
چک برگشت شده بود (عین
چک برگشتی به پیوست
می باشد) و پس از مراجعت
از اصفهان چک را به آقای
انهاری تحویل دادم و ایشان
هم به آقای یزدانی مسترد
نمودند.
در مورد 200 هزار تومان
نیز که 50 هزار تومان آن به
آقای مرزبان معاون شعبه
مرکزی داده شده بود، ایشان
از قبول آن خودداری و وجه مذکور را به حساب شماره 80100 مورخ
9 /9 /1354 آقای یزدانی واریز و آقای قائمیان هم از قبول 150 هزار تومان
خودداری که مبلغ مزبور نیز طی چک شماره 606912 مورخ 16 /9 /1354 به
آقای یزدانی مسترد گردید.
آقای غلامعباس سرافراز اضافه نمود که آقای
خوش کیش به هیچ وجه در این مسئله دخالتی نداشتند و حتی با دیدن چک ها
ناراحت نیز شدند و اتهامات آقای یزدانی در این مورد را رد کردند.
آقای
سرافراز در زمینه افتتاح و بسته شدن حساب آقای یزدانی در بانک ملی
اظهار داشتند، آقای یزدانی در بانک ملی شعبه مرکز حساب جاری افتتاح و
چون حدود یکصد میلیون تومان چک و سفته در اختیار بانک قرار داده بودند لذا
رئیس شعبه مرکزی با کسب اجازه تلفنی از معاون بانک و نیز توجه به اعتبار
یکصد میلیون تومان چک و سفته تسلیمی، با مسئولیت خود سیصد میلیون ریال
به آقای یزدانی پرداخت و آقای یزدانی هم روز بعد این مبلغ را به بانک مسترد
می دارد و مسئله بستن اعتبار در بین نبوده است و تقاضاهای آقای یزدانی دایر بر
دریافت مبلغ 2500 میلیون ریال اعتبار هم به علت تعهداتی که ایشان به بانکها
داشته اند مورد تصویب قرار
نگرفته است.
آقای جهان بخش انهاری در
تحقیقات معموله اظهار
داشتند که از دوستان قدیمی
آقای هژبر یزدانی بوده و از
طرف ایشان در چند شرکت
و کارخانه اموری به ایشان
محول شده و به علت دوستی
که با آقای سرافراز داشتند
واسطه آشنائی بین سرافراز
و یزدانی می شوند و پس از
چند جلسه ملاقات سه نفری
موضوع انسداد اعتبارات
یزدانی در بانک ملی مطرح و
آقای سرافراز داوطلب شد
که به اختلاف فی مابین خوش کیش و یزدانی التیام دهد که با صرف دو جلسه نهار
در رستوران و بانک رفع کدورت گردید و قرار شده بود که آقای یزدانی به منظور
تحصیل اعتبار جدید دو تقاضا بدهد که این تقاضاها نوشته شد و به آقای
سرافراز تحویل گردید تا به بانک بدهد.
در همین موقع آقای یزدانی دو فقره چک
به مبلغ 2 و 3 میلیون تومان نوشته و در اختیار آقای سرافراز گذاردند آقای
یزدانی نیز از حساب جاری باز شده در تاریخهای 25 یا 26 /9 /1354 در بانک
ملی شعبه مرکز به مبلغ سیصد میلیون ریال استفاده کردند و در مقابل 200 هزار
تومان به سرافراز دادند که 50 هزار تومان به مرزبانی و 150 هزار تومان به
قائمیان رئیس شعبه بانک بدهد که هر دو نفر از قبول این وجه خودداری نموده
بودند ضمنا چون هیچیک از تقاضاهای یزدانی در مورد تحصیل اعتبار به مبلغ
3500 میلیون ریال در شعبات بازار و مرکز مورد تصویب قرار نگرفته بود، لذا
اینجانب از طرف یزدانی به سرافراز مراجعه و چکهای 2 و 3 میلیون تومانی را که
از طرف سرافراز پشت نویسی شده بود پس گرفته و به یزدانی تحویل نمودم.
ضمنا یزدانی به من گفت که کار خوش کیش به درازا کشیده و حکم توقیف
خوش کیش صادر شده است
و ممکن است از شما هم
سئوالاتی بکنند.
آقای
انهاری در مورد اختلافات
آقایان دکتر محمد یگانه و
خوش کیش و یزدانی اظهار
می دارد که به علت اختلاف
بین دکتر محمد یگانه رئیس
وقت بانک مرکزی و آقای
یزدانی، آقای خوش کیش
در بهمن و اسفند ماه سال
1353 به شعبه فردوسی
بانک ملی دستور داد که از
اعتبارات استفاده شده آقای
یزدانی جلوگیری نموده و
نسبت به وصول آن اقدام
نمایند و با این ترتیب طی دو فقره چک در آخر سال 53 و یک فقره هم در پایان
فروردین 54 اعتبار آقای یزدانی را اخذ و دیگر اجازه پرداخت اعتبار قبلی را
ندادند.
در مواجهه ای که بین آقایان مهندس غلامعباس سرافراز و جهان بخش کنارسری
انهاری داده شد، هر دو نفر موضوع آشتی و رفع کدورت آقایان خوش کیش و
یزدانی و نیز نحوه تحویل دو فقره چک به آقای سرافراز و دویست هزار تومان به
کارمندان بانک ملی را به شرح فوق تایید و علاوه بر آن انهاری اظهارات
یزدانی مبنی بر تهدید خوش کیش و سرافراز را که گفته بود علیه آنها اقدام خواهم نمود تایید و پس از یک
سلسله بحث و گفتگو بالاخره تحت تأثیر عواطف خود افزود حاضر نیستم به خاطر یزدانی شرافتم را از
دست بدهم و اضافه نمود بدون اطلاع یزدانی و سرافراز نزدیکی از مقامات رفتم تیمسار سپهبد دکتر ایادی
و جریان را به اطلاع ایشان رسانیده و گفته است که در این ماجرا سرافراز بی گناه است انهاری در خاتمه
اظهار نمود، دلایل و مدارکی که نادرستی آقای خوش کیش را ثابت کند ندارد.
به منظور ملاحظه دفاتر و اسناد بانک و کارتهای آقای یزدانی و مصاحبه با آقایان سهامی معاون بانک ملی
و قائمیان رئیس شعبه مرکزی و زند رئیس شعبه فردوسی به بانک اظهار داشتند، دو فقره تقاضای آقای
یزدانی به علت تعهدات مالی بیش از حدی که داشتند مورد تصویب قرار نگرفته و در نتیجه ایشان در شعبه
مرکزی حساب جاری افتتاح و در حدود یکصد میلیون تومان چک و سفته در اختیار بانک ملی شعبه
مرکز قرار داده که رئیس شعبه مرکزی بانک نیز مبلغ سیصد میلیون ریال به صورت (اوردرافت) به ایشان
پرداخت و روز بعد هم آقای یزدانی واریز نموده است.
(چهار روز بعد واریز شده)
آقای قائمیان رئیس شعبه مرکزی بانک ملی نیز مراتب را به شرح فوق تایید نمودند.
آقای زند رئیس شعبه فردوسی بانک ملی نیز اظهار داشتند که روز 27 /8 /1354 چکی به مبلغ سیصد
میلیون ریال عهده بانک صادرات به بانک ملی شعبه فردوسی واصل می گردد و چون آقای یزدانی از تمام
اعتبار مجاز خود (500 میلیون ریال) قبلاً استفاده نموده بود و محلی برای پرداخت چک مذکور وجود
نداشته لذا تلفنی با شعبه مرکزی تماس حاصل و شعبه مرکزی هم قبولی چک را اعلام و به این ترتیب
رئیس بانک شعبه فردوسی چک مزبور را پرداخت و روز 28 /8 /1354 این مبلغ به حساب جاری آقای
یزدانی در شعبه مرکزی واریز گردیده است.
نتیجه و نظریه
با توجه به مراتب معروضه و اظهارات مطلعین و بررسی اسناد و مدارک موجود و دفاتر بانکها و کارتهای
آقای هژبر یزدانی که اصل یا فتوکپی آن موجود می باشد نتیجه را به شرح زیر به استحضار می رساند :
1ـ قطع اعتبار بانکی قبلی آقای هژبر یزدانی در آخر اسفند ماه 1353 و فروردین 1354 واگذاری
اعتبارات غیرمعقول که شعبه فردوسی در اختیار نامبرده قرار داده بوده توسط مسئولین بانک ملی مورد
تایید بوده و در عوض اعتباری به مبلغ 500 میلیون ریال برای سه کارخانه متعلق به مشارالیه و نیز 500
میلیون ریال دیگر برای شخص خود آقای یزدانی اعتبار مجاز در اختیار گذارده شده که هم اکنون ادامه
دارد.
2ـ دو فقره تقاضای کتبی آقای هژبر یزدانی که در تاریخ های 3 /9 /54 و 20 /9 /1354 به شعبات بازار و
مرکزی بانک ملی به مبلغ 3500 میلیون ریال تسلیم گردیده و در آن تقاضای اعتبار مجدد شده است در
کمیته اعتبارات بانک بطور شفاهی مطرح و با توجه به اعتباراتی که قبلاً به مبلغ در حدود 1970 میلیون
ریال در اختیار آقای یزدانی و شرکتهای وابسته گذارده شده مورد تصویب قرار نگرفته و مراتب نیز به
اطلاع آقای یزدانی رسیده است.
3ـ موضوع افتتاح حساب جاری به شماره 85113 از طرف آقای یزدانی در
بانک ملی شعبه مرکز در تاریخ 26 /8 /1354 و تسلیم حدود 1000 میلیون
ریال چک و سفته مدت دار به بانک و نیز دریافت مبلغ سیصد میلیون ریال از
همین حساب در تاریخ 27 /8 /1354 به صورت (اوردرافت) و نیز استرداد
مجدد آن به بانک مورد تایید است و موضوع تصویب اعتبار جدید ایشان و قطع
مجدد آن بنا به گفته آقای یزدانی مورد تایید نمی باشد.
4ـ تسلیم دو فقره چک به مبلغ 2 و 3 میلیون تومان و نیز 200 هزار تومان وجه
نقد برای دو نفر کارمندان شعبه مرکزی بانک ملی توسط آقای یزدانی به آقای
مهندس غلامعباس سرافراز به منظور ایجاد تسهیلات لازم جهت دریافت اعتبار
جدید مورد تایید می باشد که مراتب به اطلاع آقای خوش کیش نیز رسیده لیکن
نامبرده با رویت چکها متغیر و از قبول آن خودداری و به آقای سرافراز اظهار
نموده چکها را به آقای یزدانی مسترد و حتی تلفنی و حضوری نیز از این عمل
آقای یزدانی گله نموده است.
و با بررسیهایی که به عمل آمد دلایل یا مدارکی که
نشان دهد آقای خوش کیش مدیرکل بانک ملی به منظور ایجاد تسهیلات لازم
برای آقای یزدانی نظر مادی داشته باشد بدست نیامد کمااینکه از مبالغ مذکور
دیناری هزینه نشده و عینا وسیله آقای سرافراز به آقای یزدانی مسترد شده.
5 ـ روابط نزدیک آقای خوش کیش مدیرکل بانک ملی با آقای مهندس
غلامعباس سرافراز که از 20 سال قبل شروع شده مورد تایید بوده و این موضوع
مورد قبول خود آقای سرافراز و انهاری و برخی از کارمندان فعلی و سابق بانک
ملی نیز می باشد.
سرلشکر هوشنگ ارم1
غلامرضا نشاط 8 /11 /54
امیر احمدعلی بیگدلی 8 /11 /54
توضیحات سند:
1ـ امیرعباس هویدا فرزند
حبیب اللّه خان قناد ملقب به
عین الملک در سال 1298 ش
متولد شد.
تحصیلات متوسطه را
در بیروت به اتمام رسانید و پس
از آموختن زبانهای انگلیسی،
فرانسه و عربی به بروکسل رفت
و پس از سه سال موفق به اخذ
لیسانس علوم سیاسی از
دانشگاه بروکسل شد و در سال
1322 به لحاظ سابقه پدرش
(سفیر مختار ایران در دولت
عربستان سعودی) به استخدام
وزارت خارجه درآمد.
در اول
مرداد ماه 1324 به عنوان
وابسته سفارت ایران در پاریس
عازم فرانسه شد.
و در سال
1325 کارمند اداره حفاظت
منافع ایران در آلمان گردید.
ظاهرا در همین سالهاست که وی
با ایرج اسکندری آشنایی یافت
و با حزب توده در پاریس
سروسری داشت.
در مدت
اقامتش در پاریس به همراه
حسنعلی منصور در جریان
قاچاق مواد مخدر توسط پلیس
فرانسه دستگیر شد و تنها با
وساطت دربار پهلوی بود که
رهایی یافت.
این مطلب در
مطبوعات داخلی انعکاس داشت
و در پرونده امیرعباس هویدا
درج گردید.
لیکن در سالهای
1326 ـ 1327 این اسناد از
پرونده وی به سرقت رفته است.
در اسناد ساواک سرقت اسناد از
سجایای بارز این نخست وزیر
نمونه محمدرضا پهلوی بوده
است.
امیرعباس هویدا
وابستگی و علاقه شدیدی به
بهائیت داشت که بخشی از آن
مربوط به ارتباطات و علاقه
خاص پدربزرگ او به عباس
افندی و بهائیت می شود و
قسمتی هم به خود او و
اقداماتی که در راستای تقویت
و کمکهای مالی به این فرقه
نموده است.
در سند ساواک
مورخ 19 /5 /1350 چنین
آمده است: جلسه ای با شرکت
12 نفر از بهائیان ناحیه 7 شیراز
...
شخص هویدا بهایی زاده
است.
عده ای از مأمورین مخفی
که در دربار شاهنشاهی
می باشند می خواهند هویدا را
محکوم کنند.
ولی او یکی از
بهترین خادمین امراللّه است و
امسال مبلغ 15 هزار تومان به
محفل ما کمک کرده است ...
هویدا طی سالهای
1337ـ1342 از همکاران
پنهان ساواک بختیار بود.
وی
در سال 1343 به نخست وزیری
رسید و تا 15 /5 /1356 در
این سمت باقی ماند.
هویدا به
عنوان یک «هم جنس گرا» نه
تنها در میان خواص بلکه در
جامعه نیز شهرت کافی داشت و
محمدرضا پهلوی از این شهرت
به خوبی مطلع بود.
ابقاء چنین
نخست وزیری عمق تباهی
اخلاقی شاه و وابستگانش و
اوج بی اعتنایی آنان را به
کرامت انسانی و ارزشهای
اخلاقی و فرهنگی جامعه را
نشان می دهد.
ـ ظهور و سقوط سلطنت
پهلوی، جلد دوم، ص 366 ـ
397 ؛
ـ اسناد ساواک ـ پرونده های
انفرادی
1ـ امیر هوشنگ ارم فرزند
عباسقلی در سال 1298 ش در
تهران بدنیا آمد.
پس از طی
تحصیلات ابتدایی و متوسطه
وارد دانشکده افسری شد و پس
از فارغ التحصیلی و گذراندن
دوره در دانشگاه جنگ تا درجه
سرلشگری در رژیم گذشته
رسیده و به خدمت در واحدهای
مختلف نظامی اهواز و تهران
پرداخته و طی عریضه ای به شاه
مخلوع مراتب وفاداری خود را
ابراز نموده و به پاس این
وفاداری نشان درجه 3 و 4 تاج
و درجه 3 همایون نیز دریافت
داشته است.
اسناد ساواک،
پرونده های انفرادی
منبع:
کتاب
هژبر یزدانی به روایت اسناد ساواک صفحه 83