صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

مکالمات سوژه تا ساعت 0700 شنبه 18/6/57

تاریخ سند: 18 شهریور 1357


مکالمات سوژه تا ساعت 0700 شنبه 18/6/57


متن سند:

مکالمات سوژه تا ساعت 0700 شنبه 18 /6 /57
شخصی که گویا برادر خانم سوژه بود، از تهران تماس گرفت. جواب داده شد: سوژه و محمدعلی رفته‌اند عقدا و بعد صحبت‌های خانوادگی و احوالپرسی کرد. 18 /6 /57
*****
نجفی از منزل سوژه با تهران، با پسر معزالدینی1 به نام مهدی تماس گرفت و گفت: چه خبر است، تمام شده یا نه؟
مهدی: نه، هنوز هم صدای تیر می‌آید.2
نجفی: تلفات چقدر بوده است؟
مهدی: معلوم نیست، ولی یک عده‌ای که رفته‌اند، دیده‌اند، گفته‌اند که سربازهای اسرائیلی آمده بودند و تا توانسته‌اند کشته‌اند.
نجفی: با لباس خودشان بوده‌اند، یا با لباس ایرانی؟
مهدی: نمی‌دانم، ولی می‌گویند قیافه‌شان غیر از سربازهای ایرانی بوده است و خیلی کشته شده‌اند.
نجفی: حال همه ما خوب است و بی‌بی گفت که به شما تلفن بزنم. سپس خداحافظی کردند.
*****
سوژه با قم با منزل شریعتمداری تماس گرفت و شخصی به نام سید حسن شریعتمداری گوشی را برداشت و بعد از احوالپرسی، سید حسن گفت: جریان تهران را که خبر دارید؟
صدوقی: بله و از یکی از نزدیکان و محارم تلفنی داشتم، که گفته است در حدود 5000 نفر کشته شده‌اند.
سید حسن: این حدود که مبالغه گفته‌اند، ولی خب زیاد است.
صدوقی: قم چه خبر؟
سید حسن: خبری نبوده است.
بعد سوژه با خود آقای شریعتمداری صحبت کرد و بعد از احوالپرسی، سوژه گفت: دیشب جنابعالی تلفن زده بودید، بنده نبودم و امروز هم یزد نبودم، امری داشتید؟
آقای شریعتمداری: راجع به آن مطلبی که نوشته بودید، جنابعالی هیچ نگران نباشید، ما تا جایی که امکان داشتیم سعی کردیم و اظهار کردیم که خبرگزاری‌های خارجی و داخلی نوشته‌اند که هیچ نوع اختلافی نیست و دولت را تأیید نمی‌کنیم و حتی نخست وزیر خواست بیاید اینجا، ما قبول نکردیم و سپس راجع به پنج شنبه که یزد تعطیل کرده است، تشکر کرد و گفت ما چنین دستوری نداده بودیم که تعطیل کنند و کار گروه‌های دیگر بوده است و راجع به کشتار امروز تهران، ما را خیلی ناراحت کرده است و نمی‌دانیم چی کار کنیم؟
صدوقی: ما منتظر اوامر هستیم و به قدری ناراحت هستم و هر کی سؤال می‌کند از من که چی کار کنیم؟ گفته‌ام منتظریم ببینیم بزرگان چه می‌کنند؟
آقای شریعتمداری: شاید فردا تصمیمی گرفته شود.
صدوقی: پس هر تصمیمی گرفته شد، ما را هم در جریان بگذارید.
شریعتمداری: باشد، اگر ما نتوانستیم تماس بگیریم، شما تماس بگیرید. سپس خداحافظی کردند.
*****
شخصی به نام [محمد] هاشمیان با محمدعلی صحبت کرد و پرسید: یزد فردا تعطیل است؟
محمدعلی: منتظر دستور از قم هستیم، شما از رفسنجان تلفن می‌کنید؟
هاشمیان: نه، از یک جای مخفی تلفن می‌زنم. سپس خداحافظی کردند.

توضیحات سند:

1. آیت‌الله حاج شیخ محمدعلی معزالدینی، داماد بزرگ آیت‌الله شهید صدوقی(ره). ایشان که پس از پیروزی انقلاب اسلامی متولی موقوفات مجموعه دولت آباد بود، در سال 1391ش به رحمت ایزدی پیوست.
2. در روز هفدهم شهریورماه سال 1357ش، کشتار عظیم تظاهرکنندگان تهرانی در میدان ژاله اتفاق افتاد. به مناسبت کشتار گسترده‌ی مردم بی دفاع در این روز که به جمعه‌ی خونین شهرت یافت، آیت‌الله صدوقی(ره) اعلامیه به تاریخ 7 شوال 98، مصادف با 19 /6 /1357 صادر نمود که در بخشی از آن آمده است: «ملت مسلمان و شریف ایران، جوامع بشر دوست دنیا بار دیگر روز جمعه 5 شوال المکرم 1398 برابر با 17 شهریور ماه 1357 تهران و بسیاری از شهرهای پرجمعیت ایران شاهد فجیع ترین جنایات تاریخ بود. فاجعه‌ای که تبلور جنایات مکرر هیئت حاکمه و ضدقانونی ایران بود. این جنایات سهمگین که در آن بیش از هزاران نفر مردم مسلمان و بی دفاع را در تهران، قزوین، مشهد و غیره در خون خود غلتانید چهره جنایتکاران تاریخ را برای چندمین بار سفید کرد و خبر روز آژانس‌های خبری گردید...» یاران امام به روایت اسناد ساواک . استان یزد . کتاب دوم . ص 341
***

منبع:

کتاب گفت و شنود، جلد اول - شنود مکالمات شهید آیت‌الله محمد صدوقی صفحه 245
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.