موضوع: جلسه پنجم بهمنماه دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان
متن سند:
تاریخ: ۲۳/۱۱/۴۱
شماره: ۱۸۸/ک ۱۲/۱۱/۴۱ (ف-ب)
۶۲۲/۳۱۵
سازمان اطلاعات و امنیت کشور
س. ا. و. ک
گزارش اطلاعات خارجی
موضوع: جلسه پنجم بهمنماه دانشجویان ایرانی مقیم انگلستان
در روز بیست و پنجم ژانویه ۶۳ (۵ بهمنماه ۴۱) انجمن دانشجویان ایرانی در انگلستان از ساعت ۵/۷ تشکیل و عدهای از اعضاء سفارت و رجال و محترمین ایرانی مقیم لندن در آن شرکت داشتهاند. در این جلسه از آقای جلال آلاحمد نویسنده معاصر که از طرف یونسکو به اروپا اعزام شدهاند دعوت شده بود که درباره «نکتهای چند درباره ادبیات ایران» صحبت نماید. ریاست جلسه به عهده آقای عنایت بوده که پس از معرفی آقای آلاحمد اظهار داشته: «دیروز و امروز در تهران وقایعی رخ داده که حائز اهمیت است و میخواستیم به دوستان تذکر بدهیم که بعد از سخنرانی آقای آلاحمد و طرح سؤالات یک ربع تنفس دادهشده و بعد قسمت دوم برنامه اجرا خواهد شد» پس از سخنرانی آقای آلاحمد آقایان پرویز اوصیاء، محمد طفهری، سیروس ملک و مهیار سؤالات خود را مطرح نمودند جواب هم به ایرادات آنها داده شد و در جواب مهیار که سؤال نموده بود نظر شما راجع به ادبیات بعد از ۲۸ مرداد چیست؟ اظهار داشته است که «من از سال ۳۱ از سیاست کنار گرفتم و از سیاست دورم» ساعت ۹ قسمت اول برنامه تمام شده و آقایان اعضاء سفارت و کسانی که مایل نبودند بمانند از سالن خارج شدند. عده حاضر در حدود ۸۰ نفر بود که ۲۵ نفرشان رفته و در حدود ۵۵ نفر باقی ماندند. در قسمت دوم جلسه که بعد از تنفس اجرا شد آقای عنایت پس از اعلان رسمیت جلسه گفته است که بهطوری که خبرگزاریها گزارش دادهاند دیروز در حدود دو هزار نفر از دانشجویان برای اعتراض به عمل غیرقانونی و رفراندوم در دانشگاه اعتراض و تظاهراتی نمودهاند که عدهای به آنها حمله کردهاند. آقای امیر نگهبان در مورد رفراندوم و تفاوت آن با رفراندوم دکتر مصدق توضیح خواست و آقای عنایت در جواب گفته است که در رفراندوم مصدق دولت رفراندوم نمود و این مرتبه شاه (شاه مقامی است غیر مسئول در آن موقع راجع به یک موضوع انحلال مجلس) بود و این مرتبه ششماده است» هر کسی در این مورد نظری داشت و قرار شد که طبق نوبت صحبت کنند اولین نفر ذاکری بود که از عناصر وابسته به حزب منحله توده است. صحبت نموده و ضمن ادای کلمات موهن در مورد اقدامات اعلیحضرت همایونی اظهار داشته است که ما باید خیلی خوشحال باشیم که این حکومت به دست خود وسایل برچیده شدن و نابودی خود را فراهم آورده است. سپس محمدعلی کاتوزیان اظهار داشته که حمله دهقانان به دانشگاه سابقه تاریخی دارد... شعبان بیمخ با بچههای خود در لباس دهقانی به دانشجویان و دانشگاه تهران حمله بردهاند سپس گفته است که در قدیم هر کس را که میخواستند بکوبند میگفتند بابی است. بعد هم مشروطه خواه و حالا میگویند تودهای است. وظیفه ما است که به مردم چه ایرانی چه... بعد آقای حمید عنایت اظهار داشته که داد و فریاد فایدهای ندارد من اطمینان میدهم که شاه با این کار خود حداقل هشت سال حکومت خود را تثبیت نموده و ما اینجا یک حرفی میزنیم و دل خود را خوشحال میکنیم. برنامه برنامه خوبی است ولی بد اجراء میشود و عوام فریبی است. عدهای هم گول میخورند و شاه در این میانه استفاده میکند. کیست که با تقسیم اراضی و بهبودی وضع کارگران مخالف باشد؟ در این جلسه آقای رضوانی پیشنهاد تظاهرات داد و آقای عنایت توضیح داده که لازم نیست و اثر معکوس دارد. هر کس در این مورد پیشنهادی داشت و آقای عنایت میگفت چون وقت تنگ است بهتر است ۶ نفر انتخاب شده در این مورد تصمیم بگیرند. آقای دکتر تقیزاده نیز صحبت کرده و گفته است که روز شنبه و یکشنبه رفقای ما در فرانسه و آلمان تظاهراتی خواهند داشت و گویا این خبر را دفتر اروپایی کنفدراسیون ضمن تلگرافی به لیدر محل اقامت منشی کنفدراسیون مخابره نموده است. در آخر جلسه نیز آقای رضوانی برای مدت ۵ دقیقه در مورد لزوم تظاهرات صحبت کرده، جلسه ساعت ۱۱/۵ بعدازظهر پایان یافت. ضمناً در موقع نطق ذاکری که نسبت به مقامات عالیه اهانت آمیز بود در حدود ده دوازده نفر کف زدند و چون عدهای کف نزدند معلوم بود که با نطق انقلابی و آتشین وی موافقت نداشتهاند. ازجمله کسانی که دست نزدند عبارت بودند از: (عنایت، رسولی، محامدی، طاهری، دشتی و چند نفر دیگر).
____________
۱- شعبان جعفری: از قهرمانان کشتی بود و سالهای زیادی از عمر خود را در زورخانه گذراند. وی باشگاهی به اسم «باشگاه جعفری» تأسیس کرده بود و خود مدیر آن بود. در جریان انتخابات مجلس هجدهم که در فروردینماه ۱۳۳۳ انجام گرفت، چاقوکشان شعبان بیمخ دوش به دوش پاسبانان و مأموران فرمانداری نظامی جلوی شعبههای اخذ رأی ایستاده و رأی کسانی را که میخواستند رأی دهند میگرفتند و اگر از جبهه ملی کسی را نوشته بود او را زده و یا بازداشت میکنند و رهگذران را به زور وادار میکنند اسم نامزدهای دولت را به صندوق بریزند. این جریان در روزنامههای غربی منعکس شد و حتی مجله تایم مطلبی تحت عنوان «ژنرال بیمخ» چاپ کرد و بر بیآبرویی دولت زاهدی و شاه افزود.
۲- حمید عنایت: در سال ۱۳۱۱ ش در یک خانواده متوسط در تهران تولد یافت. تحصیلات متوسطه را در دبیرستان فیروز بهرام که از مدارس قدیمی تهران به شمار میآمد و به همت زرتشتیان تأسیس شده بود به پایان رسانید و در سال ۱۳۲۹ وارد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران شد پس از سه سال تحصیل در آن دانشکده در سال ۱۳۳۲ در رشته علوم سیاسی فارغالتحصیل گردید. پس از دو سال کار در سفارت ژاپن در تهران در سال ۱۳۳۴ برای ادامه تحصیل عازم لندن شد و در سال ۱۳۴۰ موفق به اخذ دکترا از «مدرسه اقتصادی لندن» گردید. تز دکترای عنایت درباره «تأثیر فرهنگ غرب بر اندیشه سیاسی عرب» بود. عنایت در سال ۱۳۴۳ به کشور سودان رفت و به مدت یک سال در دانشگاه خارطوم تدریس کرد و این مدت فرصتی بود برای تکمیل زبان عربی. او مجدداً به انگلستان بازگشت و پس از چندی در سال ۱۳۴۵ به ایران آمد و در دانشکده حقوق و علوم سیاسی به تدریس و تحقیق پرداخت که تا سال ۱۳۵۹ ادامه یافت. حمید عنایت در تیرماه سال ۱۳۶۱ زمانی که به همراه خانوادهاش از جنوب فرانسه به سوی انگلستان در پرواز بود در هواپیما دچار سکته قلبی شد و در پنجاهمین سال زندگیش درگذشت. عنایت در دوران دانشجویی همکاریهایی با کنفدراسیون دانشجویان ایرانی داشت. از عنایت آثاری مانند: شش گفتار درباره دین و جامعه، سیری در اندیشه سیاسی عرب، اندیشه سیاسی در اسلام معاصر بر جای مانده است.
منبع:
کتاب
جلال آل احمد به روایت اسناد ساواک صفحه 22