تاریخ سند: 17 فروردین 1357
موضوع : سخنرانی مذهبی شیخ محمد صدوقی فرزند ابوطالب
متن سند:
از : 26/ ﻫ تاریخ : 17 /1 /2537[] 0117
به : 312 شماره : 3072 /26 ﻫ
موضوع : سخنرانی مذهبی شیخ محمد صدوقی فرزند ابوطالب
نامبرده بالا بعد از نماز جماعت مغرب و عشا روز 12 /1 /2537 داخل مسجد حظیره شهر یزد حدود 100 نفر از مردم در مسجد را جمع کرده و ضمن صحبت با آنان درباره واقعه روز 10 /1 /37 یزد اظهار داشته این برنامه را قبلاً پیش بینی کرده بودند، ژاندارمری، بیمارستان و غیره را دیده بودند و در آن روز راهها را بسته بودند و مردم برای دفاع از خود از چوب و سنگ استفاده کردند، معلوم است هرکس پول دارد پیروز است و کسی که مسلسل دارد در برابر بی دفاع پیروز میباشد، جوانان هم عقده دارند و شعار بدی که ندادهاند فقط درود برخمینی فرستادند (در این موقع حاضرین صلوات فرستادند) سپس در مورد دستگیری یکی از نوههای خود ( اصغر صدوقی فرزند علی 28 ساله شغل پیمانکار ساختمان ساکن یزد ) اظهار نموده او را بردند و لخت کردند حتی شلوارش را درآورده و با باتن(باتون) زدند که در این هنگام حاضرین تحت تأثیر قرار گرفته و گریه میکنند و مشارالیه اضافه میکند آقای فلسفی (واعظ معروف) و چند نفر دیگر از همراهان وی روز 11 /1 /37 به نصرآباد حومه شهرستان تفت رفته و در آنجا مقابل خانهها و کوچهها مأمور گذاشته نه نان و نه آب گیر میآید و چند نفر آنقدر این طرف و آن طرف میدوند تا غذا برای ایشان آماده میکنند و در خاتمه بیان داشته که حکومت باید مردم بر مردم باشد و اضافه کرده مرگ مانند مسافری میماند که هرچه زودتر به مقصد برسد بهتر است.
نظریه شنبه . ایادی شیخ محمد صدوقی به طرق مختلف سعی دارند اقدامات اخیر نامبرده را که منجر به حادثه روز 10 /1 /37 شده موجه جلوه داده و مقصر اصلی را دولت معرفی نمایند و به همین جهت برنامهای تنظیم نمودهاند تا هر شب جهت شرکت در نماز جماعت در مسجد حظیره و جلسات سخنرانی عده بیشتری به مسجد رفته و تحت تأثیر اظهارات شیخ محمد صدوقی قرار گیرند که چنانچه این وضع به همین منوال ادامه یابد امکان دارد با مشوش نمودن ذهن مردم نسبت به دولت در آینده اخلال گری هایی در یزد صورت گیرد.
نظریه سه شنبه . اظهارات مطالب فوق توسط نامبرده و نظریه شنبه مورد تائید است.
نظریه 26 ﻫ . نظریه سه شنبه مورد تائید است.
در پرونده واقعه 10 /1 ( روحانیون)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 2 صفحه 397
