تاریخ سند: 6 دی 1348
موضوع : جلسه هفتگی روزهای سه شنبه عده ای از روحانیون
متن سند:
به : 316
از : 20 ه 3 شماره : 17503 /3 ه 20
از ساعت 1300 الی 1700 روز سه شنبه 2 /10 /48 جلسه ای با شرکت سید
محمدرضا سعیدی، محمد سعیدی، فرزند سید محمدرضا، عبدالرحیم ربانی
شیرازی که اخیرا از قم بتهران مسافرت کرده است.
شیخ حسین لنکرانی.
شیخ
حسین کاشانی.
مهدی مجیدی.
سید مجتبی صالحی.
شیخ ابوالفضل خوانساری
که از روحانیون قم میباشد در منزل شیخ مرتضی صالحی تشکیل گردید.
شیخ
حسین لنکرانی اظهار نمود سید عبداله نجفی که پیرو فرقه وهابی میباشد با
یوسف شعار که دبیر یکی از دبیرستانهای تهران است و سید محمد صادق تقوی
دندانساز و سید ابوالفضل علامه برقعی1 جلساتی دارند و میخواهند برای ترویج
فرقه وهابی در ایران فعالیت کنند و منزل شیخ سنگلجی که در خیابان شاهپور و
ارامنه است برای این کار در نظر گرفته شده است.
لنکرانی اضافه نمود مردم تهران
و تبریز انتشار داده اند که سعیدی از برقعی طرفداری میکند.
سعیدی با شنیدن
این حرف خیلی ناراحت شد و با عصبانیت گفت شما را سازمان امنیت تحریک
کرده و میخواهید من را از بین ببرید تو که یکروز میگفتی برقعی آدم خوبی است
منهم باستناد حرفهای شما او را تایید کردم پس بگو غلط کردم پیرمرد چرا
خجالت نمیکشی هر روز یک طور حرف می زنی.
ضمنا لنکرانی اظهار داشت با
اینکه
رضا خان با من خوب نبود بعضی حرفهای مرا قبول داشت و گاهی میگفت حال
دشمن با غیرت من چطور است زیرا در قضیه سید غضنفر من گفتم او را اعدام
نکنید والا مثل رئیس بابی ها میشود این حرف را قبول کردند بعد از مدتی سید
غضنفر بیچاره شد در مسجد شاه او را دیدم که تنها است پیغام دادم شاه آمد او را
دید و خیلی خوشحال شد.
لنکرانی در پایان جلسه گفت از روزیکه ربانی حسن
سعید1 را به منزل شیخ حسین کاشانی آورد فهمیدم که دولت متوجه جلسه ما
شده است و میخواهد آنرا از بین ببرد ولی ربانی گفت آمدن حسن سعید تصادفی
بوده و ایشان بشما ارادت دارد.
نظریه منبع ـ منبع نظری ندارد.
نظریه رهبر عملیات ـ رهبر عملیات نظری ندارد.
نظریه 20 ه 3 ـ 20 ه 3 نظری ندارد.
توضیحات سند:
1ـ سید ابوالفضل برقعی از
روحانیونی بود که آیت الله
سعیدی وی را به مسجد جهت
همکاری در مباحث عقیدتی
دعوت نموده، ولی سپس در
می یابد که وی از منابع عقیدتی
اسلام منحرف و گرایش به
وهابیت دارد، لذا پس از چند
جلسه عذر وی را می خواهد.
1ـ حسن سعید تهرانی معروف
به چهلستونی، فرزند عبداللّه در
سال 1296 ش در شهر مقدس
قم به دنیا آمد.
وی که فرزند
آیت الله چهلستونی می باشد تا
سال 1340 در نجف اشرف،
تحصیل علوم دینی را پی گرفت
و سپس به ایران مراجعت کرد.
در گزارشات ساواک شغل وی،
واعظ و مدرّس قید گردیده
است.
گزارش 30 /9 /1342
وی را چنین معرفی کرده است:
«یکی از مخالفین سرسخت
دربار شاهنشاهی و دولت
آیت الله حاج میرزا عبداللّه سعید
تهرانی معروف به چهلستونی
می باشد.
چون پیر شده
دستورات او وسیله شیخ حسن
سعید تهرانی فرزندش انجام
میشود.
» در همین سال تلفن و
مکاتبات وی مورد کنترل قرار
گرفت و در تاریخ 22 /9 /43
احضار و بازجوئی شد که به
تعطیلی مسجد جامع انجامید.
وی در سال 1345 اقدام به
تأسیس کتابخانه مسجد جامع
کرد که بنام چهلستونی شهرت
داد و از کتابخانه های خوب و
غنی به شمار می رود.
گزارش ساواک در آبان ماه سال
56 در خصوص ایشان به شرح
زیر است :
«نامبرده از جمله روحانیونی
است که با اکثر روحانیون
مخالف دولت در تماس و
ارتباط بوده و نسبت به
پیشرفت های عالیه کشور و
وضع موجود بدبین و به
مناسبت های مختلف،
مخالفت هائی ابراز میداشته، یاد
شده به همین مناسبت در سال
2523 [1343 ]دستگیر و
پرونده وی به اداره دادرسی
نیروهای مسلح ارسال و
بعلت فقد دلیل کافی قرار منع
پیگرد جهت وی صادر و قطعیت
یافته است.
اعمال و رفتارش
توسط سازمان اطلاعات و
امنیت تهران تحت مراقبت قرار
گرفته و برابر اعلام سازمان
مزبور مشارالیه از جمله
روحانیونی بوده که در نظر
داشته اند در خلال جشنهای
2500 ساله مبادرت به
فعالیت های مضره نمایند.
»
و در گزارش 27 /1 /1356
آمده است :
«یاد شده پسر آیت الله
چهلستونی، در زمان حیات
پدرش و هنگام فعالیت خمینی و
تبعید او به عراق همراه با پدرش
از طرفداران پروپاقرص خمینی
بوده و منزل آن ها محل تردد
طرفداران خمینی بود»
«نظریه شنبه : با توجه به اوضاع
فعلی و تشدید فعالیت
طرفداران خمینی احتمال دارد
یاد شده بالا و همفکران نزدیک
او از مسببین حوادث اخیر
باشند.
»اسناد ساواک
منبع:
کتاب
آیتالله حاج شیخ عبدالرحیم ربانی شیرازی به روایت اسناد ساواک صفحه 195