تاریخ سند: 23 شهریور 1357
موضوع : حسن مازندرانی
متن سند:
به : 312
از : 7/ ه 1 شماره: 99821/ه 1
نامبرده بالا که در بازار.
تجارتخانه.
و مغازه پارچه فروشی دارد ضمن تماس
با آقای شیخ بهاءالدین محلاتی در مورد تعطیل بازار صحبت و مطالبی بشرح زیر
عنوان گردید.
مازندرانی.
امروز دستور
فرمودید که باز کنیم.
محلاتی.
بله به علت اینکه
مردم تماس گرفتند و گفته ما
شاگرد داریم و خرج داریم
نمی توانیم مرتبا تعطیل کنیم
و خیلی هم هستید.
مازندرانی.
شما مطمئن
هستید خبر جعلی به شما
نمی دهند من امروز ببینم
[می بینم] همه می گویند
تهران کشته می دهد و همه
جا بسته اند و ما هم
می خواهیم ببندیم.
محلاتی.
واله بخدا من هیچ
حرفی در مورد بستن یا باز
کردن مغازه ها ندارم و فرقی ندارد چون خیلی سر بسر من گذاشتهاند حالا اگر
شما حاضر هستید ببندید من حرفی ندارم.
مازندرانی.
ما همه حاضر هستیم.
محلاتی.
شما افرادی باشید متعصب و حامی علما.
یک ماه تعطیل کنید.
مازندرانی.
هستیم و همه می گویند شما دستور بفرمایید تعطیل کنیم.
محلاتی.
بله اگر حاضر هستید من می گویم تعطیل کنید گردن خود شما.
مازندرانی.
ما جان خود را هم می گذاریم من تنها نمی گویم همه بازاری ها می گویند.
محلاتی.
به هر حال اگر می خواهید تعطیل کنید اشکالی ندارد.
پنجشنبه و جمعه
تعطیل کنید من که ضرری نمی کنم نه سرمایه ای دارم نه چیزی.
مازندرانی.
علم و اجتهاد شما سرمایه می باشد شما سرور ما هستید پس ما به همه
می گوییم.
محلاتی.
پس من به همه می گویم به حسب خواسته بعضی از آقایان این دستور را
داده ام.
نظریه یکشنبه: تعدادی از بازاریان متعصب که از وضع نسبتا خوبی برخوردارند
سعی می نمایند با تحت فشار
[قرار] دادن شیخ بهاءالدین
محلاتی و سایر روحانیون
بازار را تعطیل نمایند به طور
کلی اکثر دستورات
روحانیون تحمیلی می باشد.
پیمان
نظریه چهارشنبه.
نظریه 7/ ه: باتوجه به اینکه
سوءنیت مازندرانی محرز و سوابق
تحریک آمیزی دارد ترتیبی اتخاذ
گردد که دستگیر گردد.
در پرونده کلاسه 58472 بایگانی
شود.
29 /7 /57
منبع:
کتاب
آیتالله شیخ بهاءالدین محلاتی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 428