تاریخ سند: 28 شهریور 1352
موضوع: محمد امامیکاشانی 1 فرزند امام جمعه
متن سند:
شماره: 485 ـ 1 ـ 56 تاریخ: 28 /6 /1352
از: شهربانی فرمانداری کل یزد
به: ریاست ساواک فرمانداری کل یزد
موضوع: محمد امامیکاشانی 1 فرزند امام جمعه2
نامبرده بالا در تاریخ 27 /6 /52 در حسینیه نعیمآباد منبر رفته و پس از قرائت دو آیه از سوره آلابراهیم (آیه 104 ـ 109) در تفسیر آن به ترتیب گفت: سوره 104 میگوید باید عدهای در بین شما امر به معروف و نهی از منکر کند، ولی آیه 109 میگوید تمام مردم باید امر به معروف و نهی از منکر نمایند. حال چرا در آیه اول مسئولیت به دوش عدهای است و در آیه دوم مسئولیت به دوش همه و پس از اینکه امر به معروف و نهی از منکر را بدین شرح تعریف کرد. (اصطلاح عمل خوب را معروف و عمل بد را منکر گفتند. چرا گفتند معروف و منکر، معروف یعنی شناخته شده، منکر یعنی شناخته نشده و قرآن میگوید عمل خوب باید به اندازهای زیاد باشد که مردم همه چیز را به خوبی بشناسند و مثالی در خصوص آنتن تلویزیون زد که اگر کسی گفت آنتن ندیدم و دیگری نیز گفت وسیلهای که بچههای ما را از اول عصر تا آخر شب گیج کند ما نداریم این را منکر گویند یعنی اینقدر تلویزیون کم است که مردم نمیشناسند یا اینکه سراغ دارید دختری بیحجاب، بیحجاب! در مملکت اسلامی بیحجاب، اصلاً ابداً، هیچ، این معنی منکر است و اینکه اسلام به معنی معروف میگویند خوب، حجاب را بشناسد، عفت را بشناسد، پاکی را بشناسد، بدی
به قدری کم باشد که بدی را نشناسد و پیغمبر درباره آخر زمان میگوید عمل خوب اینقدر کم میشود که مردم خوبی را نمیشناسند و به قدری بدی زیاد باشد که مردم بدی را بشناسند.) و سپس به دنبال بحث دو آیه مذکور پرداخت برای توضیح این دو آیه به بیان امام صادق رئیس مذهب که در کتاب فقه جواهر در باب نهی از منکر و امر به معروف اشاره کرده گفت مقصود خدا از اینکه میگوید یک عدهای نهی از منکر کنند آن عده عبارت از افرادی هستند که سه کلمه زیر: 1. دانشمند و عالم به اسلام 2. قوی و نیرومند باشد 3. مطاع و رهبر، در وجود آنها باشد و مقصود اول شخصیتهای سنگین روحانیت است و در کارهای بزرگ باید شخصیتهای بزرگ دخالت کنند و علی علیهالسلام میفرماید بالاترین مراحل جهاد این است که یک مرد قوی، نیرومند مقابل دیکتاتور زمان بایستد رخ به رخ و میگوید قدرت این را، این باید قوی باشد و اگر نباشد مغزش متلاشی میشود، بنابراین، این دو آیه دو وظیفه را بیان مینماید. وظیفه رهبران مذهبی را با مقلدین آنان با این دو آیه به بیان امام صادق از هم جدا نموده قرآن میگوید شما مردم باید آنها را داشته باشید یعنی مسلمان باید بکوشد شخصیتهای قوی به وجود بیآورد، باید شما افراد نیرومند درست کنید، اگر افراد نیرومند درست شد، و به دنبال آن مردم قرار گرفتند (و سپس روی این جمله تأکید نمود، اگر بنا باشد رهبر جلو افتد، مردم به دنبالش میروند لذا در آیه اول رهبر را میگوید و در آیه دوم همه مردم را و اگر مردم به دنبال رهبر نیافتند رهبر نمیتواند کار بکند) و سپس داستان تنباکو و عقد قرارداد بین ناصرالدین شاه و دولت انگلیس و تحریم آن را به وسیله مرجع تقلید وقت (میرزای شیرازی)3 و قدرت آنان در لغو قرارداد و مکاتبات وی با ناصرالدین شاه را متذکر شد و گفت لغو این قرارداد چه قدرتی دارد (آیه 104 و 109) و ادامه داد اگر ملت و رهبر با هم حرکت کردند میتوانند سعادتمند باشند و سپس حدیثی درباره رهبر روحانی گفت که باید رهبر مذهبی خبرهای جهان را بگیرد و برای مسلمانان بگوید (آیه) خبر بدهد به مسلمین و تمام خبرهای دست اول جهان را بگیرد و بدهد، رهبر مذهبی باید بگوید در سازمان ملل متحد چه تصمیمیگرفته شده و نقش رهبر را با ملت بیان، رهبر باید باشد تا مردم راه بیافتند و جامعه بدون رهبر غلط و همچنین
رهبر بدون جامعه و این اسلام آن اسلام نیست، اگر آن اسلام اجراء میشد 800 میلیون مسلمان روی زمین آقا بودند و آنگاه تقلید از مرجع آگاه را تأکید نمود.
رئیس شهربانی فرمانداری کل یزد. سرهنگ مرتضی علائی
گیرنده: ریاست اداره اطلاعات جهت آگاهی
به ساواک محل اعلام گردید...
توضیحات سند:
1. آیتالله حاج شیخ محمد امامیکاشانی: فرزند ابوتراب، در دهم مهر 1310 ش در کاشان متولد شد. پس از طی تحصیلات ابتدایی راهی قم شد. دروس فقه و اصول و تفسیر را نزد حضرات آیات عظام: بروجردی، امام خمینی و علامه طباطبایی گذراند. در دوران نهضت امام خمینی به تبلیغ و تدریس و فعالیتهای سیاسی و فرهنگی پرداخت. بعد از انقلاب، تولیت مدرسه شهید مطهری و عضویت در شورای نگهبان را از سوی امام عهدهدار شد. در مجلس اول شورای اسلامی نماینده مردم کاشان و به عضویت مجلس خبرگان از سوی مردم تهران انتخاب شد. وی مدتها عضو فقهای شورای نگهبان بود و هماکنون امام جمعه موقت تهران و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام است.
2. احتمالاً ساواک در نقلِ نامِ پدرِ ایشان اشتباه نموده است.
3. آیتالله سیدمحمدحسن حسینی شیرازی در ۱۵ جمادی الاولی سال ۱۲۳۰ق در محله درب شاهزاده شیراز به دنیا آمد. پدرش، میرزا محمود، در زمره عالمان دینی بود و در دستگاه حکومت شیراز به کار نویسندگی اشتغال داشت. پس از مرگ پدر تحت تربیت داییاش، سید حسین موسوی مشهور به مجدالاشراف که از عالمان دینی بود، قرار گرفت. در چهارسالگی پای به مکتب نهاد و پس از فراغت از درسهای اولیه، در شش سالگی وارد حوزه علمیه شد. در سال ۱۲۴۲ق به اصفهان رفت و پس از کسب فیض از محضر علمای آن دیار، در سن 20 سالگی به درجه اجتهاد رسید. تا بیست و نه سالگی در اصفهان ماند و در سال 1259 ق به نجف اشرف و کربلای معلی رفت و از محضر علمای حوزههای علمیه آن، بهره گرفت. در سال ۱۲۸۱ق، پس از رحلت شیخ انصاری(ره)، مرجع تقلید شیعیان شد که نزدیک به ۳۰ سال در این مقام، به رفع مشکلات مردم و اداره حوزههای علمیه مشغول بود. یکی از مهمترین حوادثی که در ایام زعامت ایشان رخ داد، قضیه تحریم تنباکو بود. پس از اعطای امتیاز انحصار توتون و تنباکو به کمپانی رژی در چهار شهر ایران، مردم به پیشتازی چهار نفر از شاگردان میرزای شیرازی دست به اعتراضات گستردهای زدند. در تهران شیخ فضلالله نوری، در اصفهان آقانجفی اصفهانی، در شیراز سیدعلیاکبر فال اسیری و در تبریز میرزا جواد مجتهد تبریزی از رهبران این جریان بودند. حکم تاریخی او در معاهده انحصار تنباکو در زمان ناصرالدین شاه مبنی بر: «بسمالله الرحمن الرحیم. الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان علیهالسلام است. حرره الاقل محمدحسن الحسینی» چنان مردم را به صحنه کشاند که شاه قاجار، مجبور به فسخ قرارداد تنباکو گردید. با صدور این حکم، مردم مبارزه سیاسی علیه قرارداد استعماری مذکور را یک وظیفۀ شرعی دانسته و به مخالفت شدید پرداختند، به طوری که ناصرالدین شاه مجبور شد با پرداخت غرامت، این قرارداد ننگین را فسخ کند. میرزای شیرازی که در طول عمر بابرکت خود منشأ خدمات بسیاری بود، در روز دوشنبه هشتم شعبان ۱۳۱۲ق در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و در یکی از حجرات صحن حرم حضرت علی بن ابیطالب(ع) دفن شد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 1 صفحه 227