تاریخ سند: 26 آذر 1347
موضوع: سخنرانی سید عبدالرسول حجازی در شبستان مسجد جامع
متن سند:
به: 316 شماره: 33671 /20ه 3
از: 20ه 3
نامبرده بالا بعدازظهر روز 19 /9 بعد از ادای نماز جماعت به وسیله شیخ غلامحسین جعفری به منبر رفت و ضمن صحبت درباره احکام قرآن گفت:
ما همه مسلمان زبانی هستیم و طبق قرآن و احکام الهی عمل نمیکنیم.
از شما سؤال میکنم این شد مسلمانی که در مملکت اسلام پسر با پسر ازدواج1 میکند؟ چندی قبل جراید و روزنامهها نوشتند فلان پسر با فلان پسر ازدواج کرده و بعد از ازدواج به خارجه رفتهاند.
با این عمل مملکت اسلام رسوا شد.
در خارجه اینطور حرفها نیست فقط در ایران این قبیل حرکات بد و ناشایست دیده میشود اگر در جراید و روزنامهها به دروغ این مطلب را نوشتهاند نویسندگان آنها را تعقیب کنید و چنانچه صحیح میباشد در مملکت اسلام این چه عملیست؟ آیا برای تمام مردم مملکت ننگ نیست؟ از جایی که اسمش را نمیبرم به من تلفن میزنند و میگویند آقای حجازی در بالای منبر خودت را کنترل کن بابا ما در منبر چه میگوییم.
از شما میپرسم آیا ما منبریها به جز این که میگوییم اگر مسلمان هستید از طریق مسلمانی بروید و در مملکت اسلام پسر با پسر ازدواج می کند و زنها لخت و عریان راه میروند چیز دیگری هم میگوییم که ما را بدنام میکنند؟
وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است و ما با کار دیگر کاری نداریم.
سپس دعا نمود و گفت خدایا تمام زندانیان مخصوصاً زندانیهای ما (آقای عزیزی، منتظری، حجتی2) را مستخلص بفرما و مراجع تقلید ما را که از وطن دور است دوباره به وطن بازگردان و در ساعت 1420 به وعظ خود پایان داد.
خیام
مستقیماً ارسال شود.
تهامی 25 /9
توضیحات سند:
1.
ازدواج دو پسر در تهران: فخر روحانی در کتاب خود در مورد فساد و بیبندوباری و افتضاح یادشده مینویسد:
«...
من هر بار در خیابان به فردی روحانی برمیخوردم، گرچه کاملاً احساس میکردم، به خاطر بیحجابی من، از دیدنم خشمگین است، ولی در عین حال میدانستم که آنچه بیشتر خشم آنان را برانگیخته، گسترش روزافزون عادت خوشگذرانی به سبک غربی در میان طبقات سطح بالای جامعه است که مصرف مشروبات الکلی، آزادی روابط بین پسران و دختران، و ظهور زنان نیمه لخت در کنار دریا و استخرهای شنا، از نمونههای آن بود.
مقامات روحانی کشور همواره شاه و پدرش را مسئول چنین لاقیدهایی در کشور میدانستند.
آنها به اعتقاد من ـ برخلاف آنچه شایع شده بود ـ هرگز مخالف این نبودند که چرا زنان از حقوق اجتماعی برخوردار شدهاند.
اعتراض روحانیون عمدتاً اموری را دربر میگرفت که باعث ترغیب مردم به تقلید از الگوهای غربی و به خصوص روشهای خوشگذرانی به سبک غربی میشد.
به طور نمونه، یکی از مسائلی که واقعاً روحانیون را به خشم آورد، به ماجرای ازدواج دو پسر در سال 1968 [1346] مربوط میشد که فرزندان دو ژنرال سرشناس بودند، و اتفاقاً یکی از آنها ـ کیوان خسروی ـ بهعنوان طراح لباس شهبانو فرح معروفیت داشت.
این ازدواج غیرعادی در هتل کمودور تهران صورت گرفت و پایتخت کشور شاهنشاهی ایران در حالی شاهد این رویداد بود که هم احکام اسلام به ممنوعیت همجنسبازی صراحت داشته و هم در بیشتر کشورهای اروپایی هنوز همجنسبازی یک اقدام غیرقانونی تلقی میشد...
(اهرمهای سقوط شاه و پیروزی انقلاب اسلامی، فخر روحانی، جلد اول، صفحه 214، چاپ اول، نشر بلیغ، سال 1370)
2.
حجتالاسلام محمدجواد حجتی کرمانی: او فرزند ارشد حجتالاسلام حاج میرزا عبدالحسین حجتی کرمانی روحانی و زاهد معروف کرمان است.
وی در سال 1311 در کرمان متولد شد و تحصیلات مقدماتی را در کرمان گذراند و در سال 1330 به قم عزیمت نمود و تا سال 1336 در محضر مرحوم آیتالله بروجردی، امام خمینی، استاد علامه طباطبایی و آیتالله منتظری به تحصیل فقه، اصول و فلسفه پرداخت و در همان آغاز با مجاهد شهید سیدمجتبی نواب صفوی آشنا شد و از افکار انقلابی وی الهام گرفت و بدان وفادار ماند.
در سالهای 1342 پس از قتل ناجوانمردانهای که به دست عمال ساواک در کرمان صورت گرفت و به دنبال سخنرانیهای اعتراضآمیز و تند او و طرح تبعید او، به قم رفت و همراه فرمان امام راحل و پیام آن فقید بزرگوار به مردم کرمان به این شهر بازگشت.
در بهمن 1343، پس از ترور منصور به دست محمد بخارایی، در رابطه با سخنرانی در مسجد جامع تهران به زندان رفت و پس از حدود سه ماه از زندان آزاد شد.
در آبان ماه 1344 به خاطر عضویت در حزب مسلح ملل اسلامی در یک گروه 55 نفری در حالی که تنها روحانی گروه بود دستگیر و محاکمه و به 10 سال زندان محکوم شد و در شهریور ماه 1354 از زندان آزاد شد.
در آذر ماه 1356 پس از مراسم چهلم مرحوم شهید آیتالله سیدمصطفی خمینی در مسجد اعظم قم، در کرمان دستگیر و به شهرستان ایرانشهر تبعید شد و تا نخستین روزهای سال 1357 در معیت حضرت آیتالله خامنهای در این شهرستان به سر برد.
در فروردین 1357 تبعیدگاه او از ایرانشهر به سنندج تغییر یافت و تا شهریور ماه همان سال در سنندج تبعید بود.
در شهریور ماه 1357 در هنگام تغییر محل تبعید از سنندج به جیرفت، به دو ماه زندان محکوم شد و در آبان ماه 1357 از زندان آزاد شد و به محل تبعید خود به جیرفت رفت و دوران کوتاه پایان تبعید خود را در جیرفت گذراند.
در آذر ماه 1357 در اوج مبارزات ضد رژیم مردم ایران و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی از تبعیدگاه خود به کرمان رفت و در مبارزات مردم شرکت جست و در مراحل پیروزی انقلاب به انجام وظیفه پرداخت.
برخی از سمتها و مسئولیتهای محمدجواد حجتی کرمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی:
امامت جمعه کرمان (1359 ـ 1357)، نمایندگی مجلس خبرگان قانون اساسی (1358)، نمایندگی دوره اول مجلس شورای اسلامی (1363 ـ 1359)، مشاورت فرهنگی مقام محترم ریاست جمهوری (حضرت آیتالله خامنهای 1368ـ 1363)، نمایندگی مجلس خبرگان رهبری دوم از کرمان (1377ـ1369)، مشاور فرهنگی وزارت امورخارجه (1377 ـ 1368)، عضو هیأت علمی و هیأت امنای دائرۀالمعارف بزرگ اسلامی (1377 ـ 1368)، ریاست هیأت امنای بنیاد فرهنگ و اندیشه معاصر (1377 ـ 1368)، برخی از آثار ایشان که تاکنون به چاپ رسیده است به این قرار است: مقالات فراوان اجتماعی، سیاسی، مذهبی و علمی در جراید و مجلات کشور به خصوص روزنامه کثیرالانتشار اطلاعات ، سه جلد ترجمه فارسی تفسیر شریف المیزان تألیف استاد علامه طباطبایی (ره)، جلوه مسیح، اسرار سقیفه (ترجمه السقیفه استاد فقیه محمدرضا المظفر صاحب منطق و اصول مظفر)، مرزهای ایدئولوژیک، حسینبن علی (ع) حماسه تاریخ ، روابط اجتماعی در اسلام.
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد جامع بازار تهران به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 154