تاریخ سند: 1357
گزارش
متن سند:
برابر گزارش مأموران 9763 و یکی از همکاران شب گذشته سیدعباس ابوترابی حدود ساعت 2130 در مسجد پنجه علی حاضر و به تفسیر قرآن و ذکر مصیبت پرداخته، لیکن مطلب خلافی بیان ننمودهاست.
جمعیت حاضر اندک در حدود 150 الی 200 نفر بوده که بدون سر و صدا از مسجد خارج و چون سیدعباس جهت مراجعت به منزل از مسجد خارج میشود جمعیت چند صلوات میفرستند و قصد ایجاد آشوب و تظاهرات داشتهاند که پلیس با شلیک یک تیر هوائی در حدود خیابان سپه جمعیت را متفرق مینمایند.
2 .
مأمور 10073 گزارش میدهد که در حسینیه ابوترابی عدهای در حدود 200 نفر جوان و نوجوان شرکت نموده و سیدمحمد ابوترابی و سیدعلی اصغر علوی نیز به این حسینیه میآیند.
شخصی به نام افشار معلم مدرسه راهنمائی تحصیلی محمد قزوینی به تفسیر قرآن میپردازد و از جمعیت حاضر نیز تقاضا میکند برای اینکه جلسات تا آخر ماه رمضان ادامه پیدا کند پس از پایان جلسه از دادن شعار و تظاهرات اخلالگرانه خودداری نمایند تا به این ترتیب بتوانیم به مقصود واقعی خود برسیم.
ضمناً مأموران پلیس در تمام طول مدت تشکیل جلسه در بیرون حسینیه مواظب اوضاع بوده و تا متفرق شدن جمعیت مراقبت ادامه داشت.
فرامرزی 2
توضیحات سند:
1.
مسجد پنجه علی، از مساجد قدیمی قزوین است که در دوره صفویه به عنوان عبادتگاه اهل حرم شناخته شده و به وسیله نقبی به داخل ارگ سلطنتی راه داشته است.
سنگ صیقلی مرمری که پنجهای بزرگ بر آن نقش بسته و بر پیشانی محراب نصب شده، علت انتساب مسجد به این نام را آشکار مینماید.
ستونهای مرمرین، طاقهای استوار آجری و محراب کاشی که به خط ثلث نفیس آراسته است، از ویژگیهای این مسجد به شمار میرود.
این مسجد در خیابان پیغمبریه و پایین تر از بقعه چهار انبیاء واقع است.
2.
علی فرامرزی، فرزند سلیمان در سال 1303ﻫ ش در محلات به دنیا آمد.
تا کلاس ششم ابتدائی در محلات درس خواند و و در سال 1319ش به سربازی رفت و در رستهی مخابرات با درجه استوار یکمی مشغول شد.
به علت اینکه پدرش کارمند شعبه قضائی ارتش بود، دورهی آموزشگاه مخابرات نیز دید و از سال 1322 ساکن تهران شد و به مدت 18 سال در ردهها و لشکرهای مختلف ارتش، تلگرافچی بود.
در سال 1336ش، همزمان با تشکیل ساواک، به این سازمان پیوست و با شماره کارمندی 3158 مشغول کار شد.
راه اندازی دستگاههای تلگراف ساواک شهرستان ها، یکی از فعالیتهای او در این سازمان است.
(اسناد ساواک ـ پرونده انفرادی)
منبع:
کتاب
آیتالله سید عباس ابوترابی به روایت اسناد ساواک صفحه 174