تاریخ سند: 9 دی 1357
موضوع: وقایع تاسوعا و عاشورا در بافق و آقای محمد محمدی نسب رهبر و محرک اصلی
متن سند:
از: شهربانی استان یزد تاریخ: 9 /10 /1357
به: جناب آقای استاندار یزد شماره: 2- 36 /5- 5
موضوع: وقایع تاسوعا و عاشورا در بافق و آقای محمد محمدی نسب رهبر و محرک اصلی
به استحضار میرساند:
طبق گزارش شهربانی بافق، ساعت 1000 روز 19 /9 /1357 (تاسوعا) حدود 8000 نفر از مسجد جامع شهر بافق خارج و در خیابان وحشی با حمل تعداد زیادی پرچمهای قرمز و پلاکارد و عکس خمینی مبادرت به راهپیمائی و دادن شعارهای ضدملی نموده و پس از طی مسافتی حدود 2 کیلومتر به فاصله 150 قدمی شهربانی محل میرسند که از طرف شهربانی با بلندگو به آنان اخطار میشود مسیر خود را عوض کنند، زیرا اطلاع واصله به شهربانی حاکی بوده عدهای قصد دارند به حمل بطری و شیشههای کوچک بنزین در اتومبیلهای نزدیک شهربانی و حتی شهربانی در صورت امکان آتشسوزی ایجاد نمایند. به دنبال اخطار شهربانی عدهای از جمعیت فریاد زدهاند باید پیش برویم که رئیس شهربانی بافق شخصاً جلو رفته و با چند نفر که به عنوان انتظامات اسلامی بازوبندی داشتند مذاکره نموده که احتمال دارد اشخاص ناشناسی بین جمعیت بوده و قصد سوءاستفاده از موقعیت را داشته باشند و هنگامی که اشخاص مذکور مراتب را با جمعیت در میان میگذارند 3 نفر به اسامی 1. محمد محمدی نسب 2. سید محمد میرغنیزاده 3. دها، با بلندگو سخنرانی نموده و از سربازان و مأمورین میخواهند که اسلحه خود را برداشته و به آنان بپیوندند. سپس عدهای اخلالگر شروع به دادن شعارهای ضدملی نموده و داد میزنند باید جلو برویم و کشته شویم که مجدداً رئیس شهربانی از آنان میخواهد موجب درگیری و ناراحتی نشوند و از روحانیون درخواست میکند مردم را به آرامش و تغییر مسیر دعوت کنند که آقای حاج سید جواد میرغنیزاده واعظ و پیشنماز شهر پشت بلندگو اعلام مینماید ما پیاده روی خود را انجام دادیم کسانی که با ما هستند به مسجد جامع برگردند. سپس روحانیون و عده زیادی از جمعیت مراجعت میکنند. در این هنگام آقای محمد محمدی نسب دبیر راهنمائی آموزش و پرورش که مسبب اصلی تحریکات میباشد فریاد میزند مردم اینها ترسو هستند ما باید جلو برویم. اینها (اشاره به مأمورین) خون ما را خوردهاند فقط استخوان هستیم و گلوله به استخوان دردی ندارد از هیچ نترسید جلو بروید و بعد اطرافیان وی مبادرت به دادن زنندهترین شعارهای ضدملی نموده و مشارالیه آنان را تحریک به پیشروی به طرف شهربانی میکند که با ادامه تذکرات و نصایح رئیس شهربانی و تلاش فراوان ساعت 1300 مردم به طرف مرکز شهر مراجعت مینمایند و حین بازگشت مقابل اداره آموزش و پرورش روی تاج تابلو اداره مذکور بنزین ریخته و آتش میزنند که قبل از رسیدن اتومبیل آتشنشانی خاموش میشود که گویا این آتشسوزی نیز به دستور محمد محمدی نسب صورت گرفته است و حتی بعد از رفتن پیشنماز شهر وی بیان داشته نماز پشت سر ایشان خواندن حرام است و به هر ترتیب راهپیمائی تا ساعت 1430 ادامه یافته و شعارهای ضدملی فراوانی روی دیوارها و غیره نوشته میشود.
بررسیهای بعدی نشان میدهد آقای محمد محمدی نسب فقط قصد اخلالگری و ایجاد برخورد بین مردم و مأمورین انتظامی را داشته و کشته شدن چند نفر یکی از اهداف اصلی او میباشد تا بعداً بهرهبرداری نماید و مرتب مردم را به اخلال و اغتشاش و برهم زدن نظم دعوت مینماید. شب هنگام 19 /9 /1357 در مسجد جامع پیشنماز شهر منبر رفته و علیه محمد محمدی نسب صحبت میکند و اظهار میدارد مشارالیه قصد دارد مردم را به کشتن بدهد و دین ندارد میخواهد فقط درگیری ایجاد کند و خطاب به وی اضافه میکند دوست داری به مردم بگویم در همین مسجد شما را تکه تکه بکنند. مردم اینها کمونیست هستند که میخواهند نظم و آرامش را بر هم بزنند و فرزندان شما را به کشتن بدهند و آقای محمد محمدی نسب که اوضاع را ناجور میبیند سخن نمیگوید و در خاتمه مجلس چون دو دستگی بین مردم رخ داده بود عدهای در مسجد جامع به نوحهخوانی پرداخته و عدهای با دادن شعار به حسینیه میانگاه میروند و همین دو دستگی تا حدودی موجب آرامش اوضاع در روز 20 /9 /1357 (عاشورا) میگردد و روز مذکور آقای محمد محمدی نسب و دها و محمد میرغنیزاده عدهای از جوانان را جمع کرده و طلبهای به نام موسوی را جلو انداخته و مقابل گروهان ژاندارمری بافق میروند و پس از سخنرانیهائی که انجام میشود، ساعت 1200 برنامه خاتمه مییابد و دو دستگی بین طرفداران پیشنماز شهر و محمد محمدی نسب ادامه یافته است.
ضمناً بعد از ظهر عاشورا (20 /9 /1357) برادر آقای محمد محمدی نسب که رئیس دبیرستان میباشد اطلاع میدهد ماشین تحریر و پلی کپی دبیرستان دزدیده شده که بعید نیست با توجه به اینکه مشارالیه نیز از مخالفین است مسأله دزدی در بین نبوده و عمل از طرف عوامل خودی صورت گرفته باشد تا از وسائل مذکور سوءاستفاده بشود و به هر حال ادامه خدمت محمد محمدی نسب و برادر وی در شهر بافق صدمات جبرانناپذیری برای مردم و آموزش و پرورش آن شهر در بر خواهد داشت.
مراتب جهت هرگونه اقدام مقتضی اعلام میگردد.
رئیس شهربانی استان یزد. سرهنگ جهانگیر هاشمی
گیرندگان.
1. ریاست سازمان اطلاعات و امنیت استان یزد جهت آگاهی و هرگونه اقدام مقتضی
2. فرماندهی هنگ ژاندارمری یزد جهت آگاهی و هرگونه اقدام مقتضی
متن نامه شهربانی در جلسه شورای تأمین مورخه 11 /10 مطرح و قرار شد نسبت به [انتقال] محمد محمدینسب و برادر وی از بافق از طریق اداره کل آموزش و پرورش اقدام شود. 11 /10
جهت محمد محمدی نسب پرونده انفرادی تشکیل گردد.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان یزد، کتاب 5 صفحه 405