تاریخ سند: 16 مهر 1352
متن سند:
از: پلیس تهران (اطلاعات) شماره: 38198 /3
به: ریاست اداره اطلاعات
ساعت 1330 الی 1430 روز 15 /7 /52 در مسجد ارک مجلس روضهخوانی برگزار [گردید] جمعیت حدود 2 هزار نفر از طبقات مردم شرکت نموده بودند آقای شیخ ناصر مکارم شیرازی به منبر رفت پس از تلاوت آیه قرآن با برادران مسلمان در میدانهای جنگ ابراز همدردی نمود و برای پیروزی لشکر اسلام بر لشکر کفار دعا نمود اظهار داشت من این جنگ را در ماه رمضان به فال نیک میگیرم چون جنگ [بدر] در 17 ماه رمضان بود که لشکر اسلام بر پیکره خونین دشمنان زدند انشاءاله [الله] اینها هم میزنند.
بعد درباره سئوالی که یک کارمند اداره رادیو نموده بود درباره جبر و اختیار که روی آن بحث نمود.
علی علیه السلام به مالک اشتر درباره کارمندان و منشیان1 صادر نموده بود که ای مالک بهترین اشخاص را برای منشی و کارمندی و منشی مخصوص خود انتخاب کن که راز دار و امین باشد و نامههای فرمانداران را و بخشداران را فوراً به تو رساند و کسانی که از تو تملق و چاپلوسی میکنند اعتنا نکن که فریب نخوری به هر کس نسبت به خودش کار بده که از کار نترسد صادقانه انجام بدهد کار در جامعه بایستی درست تقسیم شود تا مشکل ایجاد نکند.
طایفه بنی امیه چرا از بین رفت برای اینکه کار کوچک را به دست آدم بزرگ و کار بزرگ را به آدم کوچک سپردند آن شخص بزرگ اعتنا به کاری نکرد و آن شخص کوچک از عهده کارش برنیامد این شد که حکومت بنیامیه به هم خورد این است که کار را بایستی به دست لیاقتدار سپرد و از [او] مسئولیت خواست.
چرا جریان تقسیم خون بدن را به قسمتهای دیگر بدن ندادند بلکه او را به قلب سپرده شده است چون قلت [قلب] عدالت دارد و به همه جای بدن خون را مرتباً میرساند درباره تقسیم قلب خداوند قلب نهنگ را به گنجشک نداده است بلکه به هر کدام به فراخور حال خودش قلب داده است.
و اضافه نمود جنگ مصر و اسرائیل از نظر ما مسئله عرب و عجم و مصر و اسرائیل نیست بلکه مسئله پیوند دلها است و مسئله مسجدالاقصی قبله اول مسلمین و مسئله اسلام و کفر است درباره پیروزی اسلام بر کفار دعا نمود.
مجلس با ذکر مصیبت خاتمه داد.
ارزیابی: صحت دارد
در پرونده انفرادی بایگانی شد.
18 /7
توضیحات سند:
1ـ فراز 72 تا 78 و 87 تا 94 عهدنامۀ مالک اشتر: «سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارهای مختلف وادار نکن زیرا نوعی ستمگری و خیانت است.
کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و باحیا، از خاندانهای پاکیزه و با تقوی که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن زیرا اخلاق آنان گرامیتر و آبرویشان محفوظتر و طمعورزیشان کمتر و آیندهنگری آنان بیشتر است.
سپس روزی فراوان بر آنان ارزانی دار که با گرفتن حقوق کافی در اصلاح خود بیشتر میکوشند و با بینیازی دست به اموال بیتالمال نمیزنند و اتمام حجتی است بر آنان اگر فرمانت را نپذیرند یا در امانت خیانت کنند.
سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن.
و جاسوسانی راستگو و وفا پیشه بر آنان بگمار که مراقبت و بازرسی پنهانی تو از کار آنان، سبب امانتداری و مهربانی با رعیت خواهد بود.
و از همکاران نزدیکت سخت مراقبت کن و اگر یکی از آنان دست به خیانت زد و گزارش جاسوسان تو هم آن خیانت را تأیید کرد به همین مقدار گواهی قناعت کرده او را با تازیانه کیفر کن و آنچه از اموال که در اختیار دارد از او باز پس گیر، سپس او را خوار دار و خیانتکار بشمار و طوق بدنامی به گردنش بیفکن ...
.
.
سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش و کارهایت را به بهترین آنان واگذار و نامههای محرمانه که دربردارندۀ سیاستها و اسرار تو است، از میان نویسندگان به کسی اختصاص ده که صالحتر از دیگران باشد، کسی که گرامی داشتن او را به سرکشی و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند و در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخهای تو به آنان کوتاهی نکند و در آنچه برای تو میستاند یا از طرف تو به آنان تحویل میدهد فراموشکار نباشد و در تنظیم هیچ قراردادی سستی نورزد و در بر هم زدن قراردادی که به زیان توست کوتاهی نکند و منزلت و قدر خویش را بشناسد، همانا آن که از شناخت قدر خویش عاجز باشد در شناخت قدر دیگران جاهلتر است.
مبادا در گزینش نویسندگان و منشیان بر تیزهوشی و اطمینان شخصی و خوشباوری خود تکیه نمایی، زیرا افراد زیرک با ظاهرسازی و خوشخدمتی نظر زمامداران را به خود جلب مینمایند که در پس این ظاهرسازی نه خیرخواهی وجود دارد و نه از امانت داری نشانی یافت میشود.
لکن آنها را با خدماتی که برای زمامداران شایسته و پیشین انجام دادهاند بیازمای.
به کاتبان و نویسندگانی اعتماد داشته باش که در میان مردم آثاری نیکو گذاشته و به امانتداری از همه مشهورترند که چنین انتخاب درستی نشاندهندۀ خیرخواهی تو برای خدا و مردمی است که حاکم آنانی.
برای هر یک از کارهایت سرپرستی برگزین که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار او را درمانده نسازد و بدان که هرگاه در کار نویسندگان و منشیان تو کمبودی وجود داشته باشد که تو بیخبر باشی خطرات آن دامنگیر تو خواهد شد.
» (همان صفحه 577، 579، 581)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مسجد ارک تهران به روایت اسناد ساواک صفحه 532