الف- امام خمینی (ره)
متن سند:
الف- امام خمینی (ره)
به جرأت میتوان گفت اولین کسی که با تیزبینی و شناخت عمیق، پیامدهای خطرناک فعالیتهای مهدی هاشمی و دوستانش را در حوزه احساس میکرد و به هر مناسبتی نسبت به آن هشدار میداد حضرت امام خمینی (ره) بود. ایشان در جلسهای با صراحت در این خصوص میفرمایند:
«من از این چند مدرسهای که گروه هاشمی با آن ارتباط دارند نگران هستم.»1
ایشان همچنین در جمع اعضای شورای مدیریت حوزۀ علمیۀ قم چند ماه پس از دستگیری مهدی هاشمی نفوذ افراد مسئلهدار را از مشکلات حوزههای علمیه بر شمرده، توجه مسئولین حوزه را به آن جلب مینمایند:
«من چنانچه سابقاً نیز گفتهام، راجع به حوزۀ علمیه عقیدهام بر این است که باید به آن بیشتر از همه چیز توجه کرد، چرا که حوزه علمیه اگر درست بشود ایران درست میشود و اگر خدای ناخواسته در حوزه علمیه فسادی به وجود آید- ولو در دراز مدت در سرتاسر ایران آن فساد پیدا میشود و آنها که همیشه در فکر بودهاند که در حوزۀ علمیه نفوذ کنند به همین خاطر است. نفوذ آنها، نفوذ ظاهری نیست که معلوم باشد، فلان آقای نفوذی، چه بسا بیشتر از شما اظهار دیانت بکند، معذلک در موقع مناسب کارش را انجام دهد، اینها از مشکلات حوزه است.»
امام راحل(ره) در همین نشست، مسئولین حوزۀ علمیه را، به حساسیت نشان دادن به پیشینۀ سوء اخلاقی و فکری افراد نفوذی در حوزه و عدم توجه به توبۀ آنان فرا میخوانند و میفرمایند:
«گروههای مختلف به این حوزه نظر دارند؛ چون در دراز مدت میتوانند کارهایی که ما میکنیم به هم بزنند و این که شما در رابطه با سابقۀ افراد تحقیق میکنید، کار خوبی است، چرا که اگر کسی قبل از انقلاب یا بعد از آن کجروی داشته است و الان میگوید من توبه کردهام ممکن است این توبه کردن مصلحتی باشد، توجه داشته باشید که این افراد حوزه را فاسد نکنند و شما همیشه با حضرات مراجع و سایر بزرگان مشورت کنید و از آنها بخواهید و من هم به شما دعا میکنم.»2
توجه به خط مشی و شاخصهای فعالیت طیف مهدی هاشمی در حوزه که کمتوجهی به موضوع فقه و فقاهت و پر رنگ کردن مسایل سیاسی و نیز ایجاد بدبینی نسبت به ارکان سنتی حوزه همچون جامعه مدرسین از جمله آنهاست، نشان میدهد در تذکراتی که امام خمینی (ره) از این مقطع به بعد تا پایان عمر پربرکتشان در خصوص بایدها و نبایدهای حوزه داشتهاند، این شاخصها را به گونهای مورد توجه قرار داده و نقش هدایتی و اصلاحی خود را نسبت به حوزه ایفا نمودهاند. در این تذکرات که در قالب بیانیهها و سخنرانیها ایراد گردید، نامی از افراد و گروه خاصی برده نشده و لذا ادعا نمیشود که این مطالب صرفاً واکنش امام (ره) در قبال عملکرد باند مهدی هاشمی است؛ لکن با توجه به شواهد موجود اگر گفته شود عملکرد باند مهدی هاشمی در حوزه نیز به عنوان یک مصداق، منشأ این واکنشها گردیده سخن گزافی گفته نشده است. به دو نمونه از این دسته از اظهارات امام خمینی (ره) توجه میکنیم:
۱- در حمایت از جامعۀ مدرسین و توصیه به وحدت و همدلی طلاب و جامعه مدرسین میفرمایند:
«اگر طلاب و مدرسین حوزۀ علمیه با یکدیگر هماهنگ نباشند، نمیتوان پیشبینی نمود که موفقیت از آن کیست؟ و اگر بر فرض محال حاکمیت فکری از آن روحانی نماها و متحجرین گردد، روحانیت انقلاب جواب خدا و مردم را چه میدهد؟
ان شاء الله در بین جامعۀ مدرسین و طلاب انقلابی اختلاف نیست، اگر باشد بر سر چیست؟ بر سر اصول یا بر سر سلیقهها؟ آیا مدرسین محترم که مسئول محکم انقلاب در حوزههای علمیه بودهاند، نعوذبالله به اسلام و انقلاب و مردم پشت کردهاند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیرقانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت او را به مردم معرفی کردند؟ آیا مدرسین عزیز از جبهه و رزمندگان پشتیبانی ننمودند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شدند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت و آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، یا فرد دیگری را در حوزهها حاکم نمیکنند؟ و یا آنها که در طوفان پانزده سال مبارزه قبل از انقلاب و ده سال حوادث کمرشکن بعد از انقلاب نه غصه و نه غم جنگ وارده کشور را خوردهاند و نه از شهادت عزیزان متأثر شدهاند و با خیالی راحت و آسوده به درس و مباحثه سرگرم بودهاند میتوانند در آینده پشتوانه انقلاب اسلامی باشند؟
راستش شکست هر جناحی از علما و طلاب انقلابی و روحانیون مبارز و جامعۀ مدرسین، پیروزی چه جناحی و چه جریانی را تضمین میکند؟
جناحی که پیروز شود یقیناً روحانیت نیست و اگر آن جناح الزاما به روحانیت رو آورد، راستی به سراغ کدام قشر و تفکر از روحانیت میرود؟
خلاصه اختلاف به هر شکلی کوبنده است، وقتی نیروهای مؤمن به انقلاب حتی به اسلام فقه سنتی و فقه پویا به مرز جبهه بندی برسند آغاز باز شدن راه استفاده دشمنان خواهد بود. جبهه بندی، نهایتاً معارضه پیش میآورد. هر جناح برای حذف و طرد طرف مقابل خود واژه و شعاری انتخاب میکند. یکی متهم به طرفداری از سرمایهداری و دیگری متهم به التقاطی میشود که من برای حفظ و اعتدال جناحها همیشه تذکرات تلخ و شیرینی دادهام چرا که همه را فرزندان و عزیزان خود میدانم. البته هیچگاه نگران مباحثات تند طلبگی در فروع و اصول فقه نبودهام ولی نگران تقابل و تعارض جناحهامؤمن به انقلابم که مبادا منتهی به تقویت جناح رفاه طلب بیدرد و نق بزن گردد.
نتیجه میگیرم که اگر روحانیون طرفدار اسلام ناب و انقلاب دیر بجنبد ابر قدرتها و نوکرانشان مسایل را به نفع خود خاتمه میدهند. جامعۀ مدرسین باید طلاب عزیز انقلابی و زحمت کشیده و کتک خورده و به جبهه رفته را از خود بدانند. حتماً با آنان جلسه بگذارند و از طرحها و نظریات آنان استقبال نمایند و طلاب انقلابی هم مدرسین عزیز طرفدار را محترم بشمارند و با دیده احترام به آنان بنگرند و در مقابل طیف بیعرضه و فرصت طلب و نق بزن «ید واحده» باشند و خود را برای ایثار و شهادت در راه هدایت مردم آمادهتر کنند.»3
2- در پیگیری شیوۀ علمای سلف و پایبندی به فقه سنتی و اجتهاد جواهری میفرمایند:
« در بعد خدمات علمی حوزههای علمیه سخن بسیار است که ذکر آن در این مختصر نمیگنجد. بحمدالله حوزهها از نظر منابع و شیوههای بحث و اجتهاد غنی و دارای ابتکار است. تصور نمیکنم برای بررسی عمیق همه جانبۀ علم اسلامی طریقهای مناسبتر از شیوۀ علمای سلف یافت شود. تاریخ بیش از هزار سالۀ تحقیق و تتبع علمای راستین اسلام گواه بر ادعای ما در راه بارور ساختن نهال مقدس اسلام است.»4
و در بیان دیگری میفرمایند:
«این مسئله نباید فراموش شود که به هیچ وجه از ارکان محکم فقه و اصول رایج در حوزهها نباید تخطی شود. البته در عین این که از اجتهاد جواهری به صورتی محکم و استوار ترویج میشود، از محاسن روشهای جدید و علوم مورد احتیاج حوزههای اسلامی استفاده گردد.»5
توضیحات سند:
1- خاطرات سیاسی، چاپ اول، خرداد 1369، ص 202.
2- صحیفۀ نور، ج 20، ص 56-57
3- همان، ج 21، ص 96 - 97
4- همان ص 89.
5- همان ص 130.
منبع:
کتاب
بنبست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم صفحه 166