صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

ادعای دوم

ادعای دوم


متن سند:

ادعای دوم
ادعای دوم ادعای قابل قبولی نیست، لااقل قابل مناقشه است و باید مورد مداقه و تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
از کجا آقای منتظری به این نتیجه رسیده است که اعترافات مهدی هاشمی و دوستانش مثلاً در باب مدارس علمیه تحت پوشش آقای منتظری، بی‌اساس و بی‌اعتبار است؟ اگر اعتراف هر زندانی در هر شرایطی بی‌اعتبار بود نتیجه‌گیری آقای منتظری امر بیّنی بود. چون در زندان بودن آن‌ها تردیدی نیست ولی فرض بر این است که اعترافات غیر واقعی که در شرایط خفقان و شکنجه اخذ شده، بی‌اعتبار است. در این فرض این سؤال به صورت جدی مطرح است که چگونه آقای منتظری به این نتیجه رسیده است که این اعترافات از نوع اعترافات فاقد اعتبار است؟
در اینجا می‌توان دو مطلب را مبنای این نتیجه‌گیری (فاقد اعتبار بودن اعترافات مهدی هاشمی) ذکر کرد:
یکم: نگاه خاص آقای منتظری به زندان و محاکم قضایی و دست‌اندرکاران آن در نظام جمهوری اسلامی که نگاهی تیره و بدبینانه است. بر پایه این نگاه زندانی شدن معادل با قرار گرفتن در فضای رعب و وحشت و شکنجه است و همسنگ ورود به فضایی آکنده از خدعه و نیرنگ و فریب. یک بار دیگر به اظهارات آقای منتظری در این خصوص برگردیم:
«ج: هر کس پایش به زندان و شکنجه کشیده شده باشد، می‌داند که در بازجویی‌ها چه خبر است و بازجوها با چه شیوه‌ها و فشارهای روحی و روانی تلاش می‌کنند متهم را به اقرار و اعتراف بکشانند...»
دوم: واقعیت‌های بیرونی (بیرون از زندان) که در نگاه آقای منتظری با اعترافات مهدی هاشمی تطبیق نمی‌کند و خود قرینه بارزی است بر این که اعترافات بر پایه ارعاب و تطمیع بوده است. به تعبیر دیگر در نگاه آقای منتظری، مهدی هاشمی هیچ‌گونه حضوری در مدیریت، برنامه‌ریزی، تدریس مدارس تحت پوشش خود نداشته و حتی طلاب این مدارس قیافه او را ندیده‌اند. بنابر این اگر در زندان اعتراف کرد که من در این مدارس نقش ایفا می‌کردم معلوم می‌شود اعترافی غیر واقعی و کذب است. یک بار دیگر به نقل قول آقای منتظری از مسئول مدارس رسول اکرم (ص) و امام باقر (ع) بر می‌گردیم:
«... مدارس چند سال پیش از آمدن تو [مهدی هاشمی] به قم تأسیس شده بود، تو آیا یک استاد بودی، یک برنامه درسی یا یک کاری برای مدارس کرده‌ای؟ حتى طلبه‌ها قیافه تو را نمی‌شناسند که خودت را همه‌کاره مدارس معرفی کرده‌ای؟!....»
با کنار هم قرار گرفتن این دو مطلب و با مفروض انگاشتن آن‌ها نتیجه‌گیری آقای منتظری تا حدودی موجه می‌شود. به نظر می‌رسد کلید واژه اصلی موضوع نیز در همین دو مطلب (نوع نگاه به زندان و زندانی و واقعیت‌های بیرونی مربوط به مدارس مورد اشاره) نهفته است و باید ابعاد آن دو را به درستی بررسی و روشن نمود. در این صورت راحت‌تر می‌توان به واقعیت‌های موجود در این خصوص پی‌برد و به قضاوتی عادلانه دست یافت.

منبع:

کتاب بن‌بست -جلد چهارم / مهدی هاشمی رویکرد سیاسی به حوزه علمیه قم صفحه 197
صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.