بازجو[ئی] کننده . سروان کاملان
متن سند:
بازجو[ئی] کننده . سروان کاملان
تحقیق از پسر مقتول سرهنگ زمانی پور
س . خود را معرفی کنید.
ج . اسم مهرداد زمانیپور فرزند مرتضی 16 ساله اهل و ساکن مشهد خیابان شاه عباس نرسیده به چهارراه زرینه پلاک 394 منزل سرهنگ مقتول زمانی پور مسلمان تبعه ایران
س . موضوع به قتل رسیدن پدر مرحومتان را مشروحاً بیان کنید.
ج . من و خواهرم مهری 14 ساله را هر روز پدرم با اتومبیل پیکان کلانتری به مدرسه میبرد و امروز ساعت حدود هفت صبح سوار ماشین شدیم و رفتیم خیابان شاهرضانو جلو کوچه ترکها توقف کردیم که خواهرم پیاده شد و بلافاصله دو نفر جوان مسلح(قبل از مسلح، جوان اضافی است) که یکی حدود چهل ساله و دیگری حدود 32 ساله و یکی که مسنتر بود و هیکل درشت داشت و صورت گوشتی سبزه داشت و کلاه نقابدار(آفتابی) به سر داشت، مسلسل احتمالاً اوزی نظیر اسلحههائی که مأمورین جلو کلانتری در دست شان می گیرند به طرف پدرم تیراندازی کرد؛ اول چند تیر زد به شیشه جلو که پدرم جلو نشسته بود شکست، بعد با تیرهای پیدرپی به پهلوی راست به طرف زد و به طرف بالا و راننده درب را باز کرد و پائین پرید، همان مسلسل به دست رفت سمت چپ و مغز او را هم متلاشی کرد با اسلحه و نفر دیگر که اسلحه کمری کلت داشت، با حرکت اسلحه به من که عقب نشسته بودم دستور داد پیاده شوم و چون حرف نزدند، لهجه آنها را متوجه نشدم و من پیاده شدم و فرار کردم و به منزل پدربزرگم رفتم و خبر دادم و حالم به هم خورده بود و حالا حالم خوب شد که توانستم بازجوئی بدهم و بعد فهمیدم اسلحه پدرم و راننده آقای موافق را برداشتهاند و بردهاند.
س . آیا مشخصات دقیق آنها و نفر دوم را میدانید.
ج . نفر اولی همانطور که گفتم، نفر دوم هم قد خودم حدود یکصد و هفتاد سانتیمتر و لاغراندام و سبزه رو بود و مشخصات بیشتری به لحاظ ترسیدن از آنها ندارم و اگر آنها را ببینم میشناسم.
س . اظهارات دیگری دارید. اظهارات خود را گواهی نمایید.
ج . خیر . امضاء میکنم.
س . هویت خود را کاملاً بیان کنید.
ج . اسم سید احمد فرزند سید محمد شهرت جلالی 35 ساله شغل راننده آموزشگاه بهیاری نوربخش با سواد متأهل ساکن خیابان عدل پهلوی نرسیده به میلان 24 سمت راست وسیله شخصی تبعه ایران مسلمان
س . شما در مورد تیراندازی و به قتل رسیدن سرکار سرهنگ زمانی و سرپاسبان موافق هر چه دیدهاید شرح دهید.
ج . من در آموزشگاه مشغول تمیز نمودن اتومبیلم بودم که صدای تیر شنیدم، آنگاه آقای اسلامی درب آموزشگاه را بست؛ سپس از پشت پنجره درب نگاه میکردم که دیدم سرنشین اتومبیل شهربانی با راننده کنار اتومبیل افتاده است که دیگر من چیزی ندیدم و کسی را هم که مرتکب این جریان شده ندیدم.
س . اظهارات خود را به چه وسیله گواهی مینمائید.
ج . امضاء میکنم.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 15 صفحه 29