صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: تظاهرات قم

تاریخ سند: 20 دی 1356


موضوع: تظاهرات قم


متن سند:

از: 21 ﻫ تاریخ: 20 /10 /2536 [1356]
به: 312 شماره: 8002 /21
موضوع: تظاهرات قم

روز یکشنبه 18 /10 /2536 که درس‌هاى حوزه علمیه قم به عنوان اعتراض نسبت به روزنامه اطلاعات راجع به توهین به خمینى تعطیل بود1 شیخ عبدالحسین اسدى قمى اظهار مى‌داشت که صبح در منزل سیدصادق روحانى بودم عده‌اى آمدند و گفتند شما اعلام کنید تا بازار را تعطیل کنند. روحانى گفت از دو کار یک کار باید کرد یا اینکه طلبه‌ها آرام آرام تا جلو بازار بروند و از آنجا تظاهرات را شروع کرده و داخل بازار شوند و به بازاریها بگویند بازار را تعطیل کنید یا اینکه چند نفرى بازارى نزد من بیایند و از من کسب تکلیف کنند تا من به آنها بگویم بازار را تعطیل کنند. طلبه ناشناسى ظهر روز 18 /10 /2536 در منزل شریعتمدارى اظهار مى‌داشت که صبح در منزل شیخ محمد یزدى هم جلسه‌اى بود و تعدادى از طلاب حضور داشتند. شیخ محمد یزدى ضمن تحریک آنان اظهار مى‌کرد نویسنده این مقاله چقدر احمق است که گفته روح‌اله خمینى اهل هند است اگر اهل هند بود پس چرا خودش نوشته روح‌اله خمینى. خمین مال ایران است یا مال هند؟
نظریه شنبه: از مجموع این اطلاعات معلوم مى‌شود صبح روز هجدهم در منزل سیدصادق روحانى2 و شیخ محمد یزدى جلسه محرمانه بوده که امروز باید چه کرد و دستورات از آنجاها صادر شده.
نظریه یکشنبه: در اینکه دو نفر فوق‌الذکر نقش عمده‌اى در انجام این تظاهرات از نظر تحریکى داشته‌اند شکى نیست. شراره
نظریه دوشنبه: شیخ محمد یزدى برابر رأى کمیسیون حفظ امنیت اجتماعى قم به علت اخلال و تحریک مردم به سه سال اقامت اجبارى در بندر لنگه محکوم و سید صادق روحانى از آیات درجه دوم قم مى‌باشد. پارسا
نظریه سه شنبه: با تائید مفاد گزارش خبر و نظرات داده شده سید صادق روحانى سعى بر بزرگ کردن خود داشته چنانچه دست به ترکیب وى زده شود موجب بهره‌بردارى مادى وى خواهد شد و نیز آیات همه به جهاتى ملزم مى‌شوند از مشارالیه حمایت کنند. علیهذا تصمیم برخورد تند با وى منوط به نظر آن اداره کل است. رهبر

توضیحات سند:

1 . پس از رحلت آیت‌الله مصطفی خمینی، دگرباره یاد و خاطره امام در دلها زنده شد و بار دیگر مردم و حوزه‌های علمیه متوجه نجف‌اشرف شدند و در مجالس و محافل از علل و چرایی عدم وجود امام در ایران سخن به میان آمد. در روز هفدهم دی ماه سال 1356، همزمان با سالروز کشف حجاب توسط رضا‌ شاه و اعلام اصلاحات ارضی به وسیله محمدرضا شاه،‌ روزنامه اطلاعات مقاله توهین‌آمیزی را علیه امام،‌ روحانیت و مقدسات اسلامی منتشر کرد.
در روز شنبه هفدهم دی ماه 1356، روزنامه اطلاعات در قم پخش شد. در صفحه هفتم روزنامه،‌ مقاله‌ای با عنوان ((ایران و استعمار سرخ و سیاه)) با نام مستعار ((احمد رشیدی مطلق)) نظر خوانندگان را به سوی خود جلب کرد. نویسنده در آن مقاله، به طور صریح بی‌حجابی را فضیلت دانسته و حجاب کهنه‌پرستی و ارتجاع سیاه معرفی شده و به امام خمینی، بزرگ مرجع عالم تشیع، اهانت کرده بود و قیام پانزده خرداد 1342 توطئه استعمار سرخ و سیاه معرفی شده بود. روزنامه رستاخیز نیز در همان روز،‌ تظاهرات گروه قابل توجهی از زنان مشهد را در مخالفت با کشف حجاب ((تظاهری از یک اتحاد نامقدس)) ‌نامید. داغی که رحلت آقا مصطفی بر دلهای عاشقان امام نهاده بود،‌ به انبار باروتی می‌مانست که با جرقه‌ای هر چند کوچک، ‌انفجار مهیبی را باعث می‌شد و مقاله رشیدی مطلق در حکم این جرقه بود،‌ تا مجددا تظاهرات گسترده‌ای علیه رژیم تدارک دیده شود.
حوزه علمیه قم به دنبال درج مقاله در روزنامه اطلاعات، ‌حالت غیرعادی به خود گرفت و طلاب با رفتن به منازل مراجع، ‌اعتراض خود را به رژیم شاه اعلام داشتند و با پیوستن مردم قم به جمع طلاب،‌ این اعتراضات تبدیل به قیام نوزدهم دی ماه شد، که شرح حادثه در زیر می‌آید.
انتشار مقاله مذکور، موجی از خشم و نفرت را در دلهای دوستداران امام برانگیخت و مدرسین حوزه علمیه آن زمان (حضرات آیات و حجج اسلام،‌یوسف صانعی، سیدحسن طاهری خرم‌آبادی،‌محمد مومن،‌علی مشکینی، ناصر مکارم شیرازی، سیدحسن موسوی تبریزی،‌وحید خراسانی و محمد یزدی)‌را واداشت که در منزل آیت‌الله حسین نوری گرد هم آیند تا اقدامی هماهنگ علیه رژیم داشته باشند. پس از بررسی ابعاد گوناگون برخورد با رژیم، تصمیم گرفته شد که روز هجدهم دی،‌ درسهای حوزه علمیه قم تعطیل گردد و قرار بر این شود تا هر یک از اعضای جلسه،‌تعطیلی دروس را در آن روز معین به دیگر مدرسان حوزه و مراجع اطلاع دهند. شب یکشنبه و روز یکشنبه،‌ بعد از نماز صبح به وسیله تلفن و ملاقاتهای خصوصی، به مراجع و اساتید و بسیاری از طلاب اطلاع داده شد و این مسئله مورد گفت و گوی بیشتر طلاب قرار گرفت و تصمیم بر آن شد تا کلیه دروس حوزه علمیه در آن روز تعطیل گردد. طلاب تا ساعت 9 صبح هجدهم دی، تنها به نقل اخبار مربوط به مقاله روزنامه اطلاعات پرداختند و بعد از آن با تشکیل اجتماع بزرگی در بیرون مدرسه خان،‌ تظاهرات خود را همچون امواج آرام رودخانه به سوی منازل مراجع وقت آغاز کردند. آنگاه با تجمع در مقابل منازل هر یک از مراجع با دادن شعارهایی به حمایت از امام خمینی پرداختند. پلیس، ساواک و گروهی از افراد مسلح با سلاح گرم و سرد در مسیر ارم چهارمردان، به کمین نشستند تا مانع حرکت طلبه‌های تظاهر کننده که خالصانه در این راه قدم گذاشته بودند،‌شوند.
نیروهای امنیتی‌ در ابتدا با یورش به صف تظاهرکنندگان ‌سعی در جلوگیری از رفتن نمودند، اما با مقاومت طلاب که با سنگ و آجر و چوب مقابله می‌کردند، مواجه شدند. در نهایت دژخیمان اعلام داشتند در صورتی که راهپیمایان شعار ندهند و آرام حرکت کنند،‌ می‌توانند به تظاهرات خود ادامه دهند. آنگاه طلاب در خیابان چهارمردان به منزل آیت‌الله گلپایگانی رفتند و ایشان طی سخنانی فرمود:
((اینها به آن آقا [امام خمینی] توهین نکردند، ‌اینها به ما توهین کردند. برای اینکه اینها با این کارشان نشان دادند و خواستند بگویند که آن آقا [امام خمینی] با ما مخالف است و مفهوم حرفشان این است که ما با اینها ]رژیم شاه] موافقیم، اینکه ما با اینها موافقیم، توهین به ماست. ما در گذشته با اینها مخالف بوده‌ایم و در آینده نیز مخالف خواهیم بود.))
سپس ایشان در منزل خود برای طلاب خشمگین سخنرانی کرد و به طلاب وعده داد که ما ساکت ننشسته‌ایم، زیرا در پشت پرده اقداماتی در این زمینه انجام می‌دهیم و از طلاب خواست تا تشنج و آشوب برپا نکنند.
برنامه تظاهرات و رفتن به منازل مراجع تا هنگام ظهر روز هجدهم دی ادامه یافت،‌تا اینکه تظاهرکنندگان برای ادای فریضه ظهر و عصر پراکنده شدند و قرار گذاشتند ساعت سه بعدازظهر، جهت حرکت به سوی منزل آیت‌الله نجفی مرعشی، جلوی مدرسه خان تجمع نمایند. در ساعت مقرر بار دیگر جمعیت متشکلی در جلوی مدرسه خان به وجود آمد و حرکت خود را به سوی منزل آقای نجفی مرعشی شروع کردند. آیت‌الله نجفی مرعشی هم به ایراد سخن پرداخت و برای رفع گرفتاریهای مسلمین و از جمله مسئله اهانت به مرجع تقلید جهان تشیع و ... دعا نمود. بدین ترتیب برنامه تظاهرات علیه رژیم و حرکت به سوی منازل مراجع ادامه پیدا کرد. در حالی که روز هجدهم دی ماه می‌رفت تا به غروب پایان پذیرد، نوجوانان دانش‌آموز دبیرستانهای قم، با بیشترین میزان غرور و شهامت، به صف روحانیون پیوستند. نماز جماعت مغرب و عشا در مسجد اعظم برگزار شد و بعد از نماز، طلاب و دانش‌آموزان و مردم همراه، مسجد را با شعارهایی که از جانشان برمی‌خاست تکان داده و فریاد زدند: ((مرگ بر این حکومت یزیدی))، ((مرگ بر این حکومت پهلوی))، ((دانش‌آموز روحانی پیوندتان مبارک))
مردم به تظاهرات خود آرامش بخشیده و در مسجد اعظم و در حرم حضرت معصومه ادامه دادند. فریادهای خالصانه آنان در سنگر مبارزه،‌با الهام از مکتب توحید، باعث تحریک عواطف و احساسات مردم موجود در حرم حضرت معصومه (س)‌ و به حرکت در آمدن آنان شد. در مقابل این صحنه پرشور و فضای روحانی، پلیس به وحشت افتاد و دستور داد که همه مردم را از حرم و صحن مطهر خارج کنند. نیروهای نظامی و انتظامی،‌همراه با ماشینهای آتش‌نشانی، برای پاشیدن آب به مردم و متفرق کردن آنان، در خیابان موزه و در برابر دو در ((مسجد اعظم))،‌ آماده ایستاده‌اند. کثرت جمعیت، قدرت کنترل را از دست پلیس خارج ساخت؛‌ چرا که این وحدت و همبستگی، پاسخی محکم بود به مخالفان. سرانجام پس از یک ساعت، شعارهای مردم قطع شد و جمعیت، آرام آرام از مسجد و حرم حضرت معصومه (س) بیرون آمدند. پلیس در ابتدای خروج مردم از حرم و مسجد، واکنشی نشان نداد اما آخرین نفرات مردم مورد ضرب و جرح نیروها قرار گرفته و در دو طرف پل آهنچی طلاب نیز با باتوم ‌مورد ضرب و جرح قرار گرفتند. بعد از خروج از مسجد اعظم و حرم، عده‌ای از جمعیت به سمت خیابان صفائیه و عده بیشتری به سوی چهار مردان حرکت کردند. آن شب در ظاهر مبارزه تمام شده بود،‌اما نه برای همیشه. آن روز آغازی بود برای مبارزان تا در خلوت تنهایی خویش، رشته افکارشان را حلاجی کنند.
مردم و علما صبح روز هجدهم دی ماه به سمت منزل آیت‌الله گلپایگانی حرکت کردند. خیلی زود محوطه درونی و بیرونی منزل ایشان از جمعیت پر شد. آیت‌اللّه‌ گلپایگانی با چهره‌ای غمگین و افسرده وارد می‌شوند. پس از این که ایشان آیه استرجاع (انا لله و انا الیه راجعون) را می‌خواند بغض مردم می‌ترکد و صدای گریه از هر سو بلند می‌شود. آیت‌اللّه‌ گلپایگانی ادامه می دهند: «ما هم از وارد شدن این ضایعه بزرگ بر جامعه روحانیت و بر فقه و اجتهاد خبردار شدیم. این‌ها اشتباه می‌کنند ؛ این‌ها فکر نکنند ما دیگر سکوت کرده‌ایم و چیزی نخواهیم گفت و دست بر می‌داریم. این‌ها باید بدانند که اگر سر نیزه را حتی به زیر گلوی ما بگذارند، ما حرفمان را می‌زنیم».
سپس راهپیمایان در مقابل منزل مرحوم علاّمه طباطبایی (قدس سره) تجمع کردند. اما به علت کسالت علامه، آیت‌الله محمد یزدی، به نمایندگی از طرف ایشان راجع به شخصیت امام خمینی (قدس سره) و مبارزات آن بزرگوار و محکومیت رژیم پهلوی در اهانت به امام (قدس سره) و روحانیت، سخنانی ایراد کرد. تظاهر کنندگان آن گاه در مقابل منزل و مدرسه‌ی آیت‌الله مکارم شیرازی تجمع کردند و ایشان طی سخنانی فرمودند: «مسأله، مسأله‌ی هتاکی نسبت به آیت‌الله العظمی آقای خمینی نیست، این در واقع هتاکی به تمام مقدسات و به همه‌ی ماست ... طلاب نباید از همدیگر جدا شوند و باید وحدت داشته باشند. اگر بناست زنده بمانیم، همه باید زنده بمانیم و اگر بناست بمیریم، همه باید بمیریم، جدایی بین ما نخواهد بود.»
بعد از آن طلاب به منزل آیت‌الله وحید خراسانی رفتند. ایشان در اجتماع طلاب و تظاهرکنندگان درباره مسأله‌ی آزادی زن و جایگاه آن در اجتماع از نظر اسلام سخنرانی کردند. بازاریان قم با مشاهده حرکت حوزه‌ی علمیه به حمایت از آن تصمیم گرفتند که مغازه‌های خود را روز نوزدهم دی باز نکنند. آیت‌الله یزدی در مورد وقایع 17 دی 1356 چنین می‌گوید:
در روز هفدهم دی 56 که طبق معمول خود را برای روضه آماده می‌کردیم، هنگام عصر به ما اطلاع دادند که مقاله موهنی در روزنامه منتشر شده است. قرار شد اصل روزنامه را برای ما بیاورند؛ ولی در کمال تعجب در هیچ یک از نسخه‌هایی که در قم به فروش رفت، مقاله «استعمار سرخ و سیاه» مشاهده نشد. تا اینکه به آقای فلسفی تلفن کردیم و ایشان فرمود: «نسخه‌ای از روزنامه اطلاعات حاوی مطلب یاد شده مقابل من است و اگر بخواهید من حاضرم اصل مطلب را در پشت تلفن برایتان بخوانم.» و همین کار را هم کردند و قضیه مسلم شد و دانستیم که توزیع کنندگان روزنامه اطلاعات از ترس واکنش مردم قم این مطلب را از روزنامه‌هایی که به قم فرستاده بودند، حذف کرده بودند. به هر تقدیر پس از آنکه به این حرکت مطبوعاتی ناپسند نسبت به امامی که آن همه به او عشق می‌ورزیدیم، پی بردیم، برنامه روضه خوانی ما به هم خورد و مشغول ارتباط تلفنی با دوستان برای گرفتن تصمیم مقتضی شدیم.
(خاطرات آیت‌الله محمد یزدى، همان، ص250)
2. آیت‌الله سیدصادق روحانى فرزند سید محمود در سال 1300هـش در قم متولد شد. پس از گذراندن دروس مقدماتى و ادبیات، در سال 1315به شهر نجف مهاجرت کرد و در حوزه علمیه این شهر تحصیلات خود را پى گرفت. در سال 1327 به ایران بازگشت و به تدریس فقه و اصول پرداخت. ایشان در طول دوران مبارزه، همگام با دیگر علماى ایران با موضع‌گیری‌ها و انتشار اعلامیه‌ها، از نهضت اسلامى ایران پشتیبانى کرد.

منبع:

کتاب آیت‌الله حاج شیخ محمد یزدی صفحه 337

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.