صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

تلگرافات وارده

تاریخ سند: 21 اردیبهشت 1357


تلگرافات وارده


متن سند:

سند شماره (309)
به: 312 13570221 تاریخ: 21 /2 /37
از: سارى تلگرافات وارده شماره: 891 /2 ه‍ 1
برابر اعلام منبع 1585 مورخه 20 /2[57] جارى شخصى ناشناس که خود را مقیم قم معرفى نموده با شیخ عبداللّه‌ نظرى تماس ضمن این که در سارى چه خبر است اظهار داشت از دیروز بعدازظهر تاکنون در قم مردم را به مسلسل و گلوله و تانک بسته‌اند و حدود هزار نفر جمعا کشته شده و مضافا دیروز عصر به منزل آیت‌اللّه‌ گلپایگانى و شریعتمدارى1 ریخته تمام اطرافیان ایشان را زدند و شیشه‌هاى منزلشان را خرد کردند و شب نیز نارنجک به منزلشان پرتاب نمودند و حال گلپایگانى خوب نیست و اکنون در بیمارستان است و جمعا دو نفر در منزل شریعتمدارى کشته شده‌اند و روزجارى (20 /2 /37) از ساعت 0730 الى 0800 تفنگها در شهر کشتار مى‌کنند و مردم نیز مقاومت مى‌نمایند و در خاتمه از شیخ نظرى مى‌خواهد که با منزل آقایان تماس بگیرد و شیخ مى‌گوید بسیار خوب استحضارا عرض ـ رخشا
ساعت 10 روز 22 /2 /37 مراتب به عرض آقاى دبیرى رسید.

توضیحات سند:

1. در بخشى از این مکالماتى که در مورخ 20 /2 /37 انجام موارد ذیل مطرح شد:
ه‍ ـ شیخ نظرى ن = ناشناس ه ـ خوب نماز تعطیل است. ن نماز نخیر ه تعطیل نکردند ن نخیر ه نمى‌خواهند بکنند فعلاً خبرى نیست ن ـ شما تهران هستید ه ـ نه مازندران سارى ن ـ بله مى‌خواستم بیایم بعد ببینم چه خبر است ن عرض کنم که فعلاً که وضع خیلى خوب نیست تا خدا چه بخواهد ه خلاصه باید دست و پا کنید دیگر. ن ـ آخر کارى از دست ما بر نمى‌آید ه ـ به هر حال رفقا آقایان محترمین ه ـ انشاءالله دعا بفرمائید از حق نمى‌شه گذشت ن ـ بله فعلاً قم احتیاج زیادى به دعا دارد ه ـ بله ولى فراموش نفرمائید باید رفت‌وآمد مثلاً ناخوانا حالا که رفت و آمد غدغن است. ه ـ غدغن است؟ ن بله پس آقاى گلپایگانى حالش به هم خورد ـ بله (ناخوانا) خدا انشاءالله به آبروى امام زمان اختلاف را حل کند.
در مکالمه دیگرى که امروز 20 /2 /57 شخص ناشناسى با آیت‌اللّه‌ شیخ عبداللّه‌ نظرى داشت موارد ذیل هم مطرح شد:
ه‍ ـ باید همت کنید آقا الان دیگر وقت وقت همت است
ن ـ من با کسى صحبت نکردم
ه‍ ـ به هر حال بخاطر حضرت فاطمه زهرا براى این که نفوس وجان و حیثیت و همه چیز در خطر است دیگر این مأمورین توجه ندارند دستى در کار است توجه فرمودید ن بله
ه‍ به هر حال بنده الان قبل از ظهر مى‌خواستم حرکت کنم بیایم تهران پس به خاطر مجلس امشب متوسل شدم شاید حضرت فاطمه سلام‌اله علیها توجه‌اى بفرمایند به هر حال سلام خاص بنده را خدمت حاج آقا برسانید دست ایشان را از طرف بنده ببوسید خواهش مى‌کنم آنچه در قدرت دارید براى رضاى خدا خواهش مى‌کنم دیگه خیلى خیلى تا خودم خدمت برسم.
هم‌چنین امروز 20 /2 /57 شخص ناشناس دیگرى با آیت‌اللّه‌ شیخ عبداللّه‌ نظرى تماس گرفت و موارد ذیل بین این دو ردوبدل شد:
ن ـ بنده از قم تلفن مى‌زنم ه جنابعالى ن بنده یکى از اطاقها هستم حالا بعد خدمتتان عرض مى‌کنم
ه‍ ـ آها ن ـ آنجا چه خبر خبرى نیست ه ـ خیر چطور مثلاً ن: قم از دیروز بعدازظهر تا حالا مردم به مسلسل و تانک و گلوله بستند و هزاران نفر تا حالا کشته شدند ه عجب؟ ن ـ بله و دیروز عصر ریختند منزل آیت‌اللّه‌ گلپایگانى تمام اطرافیان ایشان را زدند و شیشه‌هاى ایشان را خرد کرده‌اند و زندگى را به هم ریختند و شب هم نارنجک انداختند و ایشان الان بیمارستان هستند
ه‍ ـ خوب عجب؟ ن‌ـ امروز صبح هم حمله کردند به منزل آقاى آیت‌اللّه‌ شریعتمدارى آنجا هم همین طور و قدر مسلم دو نفر را کشته‌اند بیشتر هم مى‌گویند ولى قدر مسلم دو نفر منزل آقاى شریعتمدارى کشته شد و تا همین الان هم این تانک‌ها در تردد هستند امروز از ساعت 5 /7 ـ 8 شروع کردند به کشتار تا الان گوشه و کنار قم خلاصه مردم را کشتند خیلى کشتند
ه‍ ـ عجب بله خبر حادثه از تبریز منتشر شده مردم همه ناراحت و مشوش هستند ولى از کیفیت خبر ندارند.
ن ـ بله مردم مقاومت مى‌کنند آنها مى‌کشتند و فوق هزار نفر است. ه‍ ـ لااله الااله چند بار حالا وظیفه چى هست چیکار باید کرد.
ن دیگر ما باید از شما کسب اجازه بکنیم. ه چیکار بکنند مردم بیایند به طرف قم.
ن نمیدونم شما با منزل آقا (ناخوانا) تماس بگیرید ما فقط وظیفه بود اطلاع بدهیم.
هم‌چنین امروز 20 /2 /57 در مکالمه‌اى که آیت‌اللّه‌ شیخ عبداللّه‌ نظرى با حاج محمدجعفر غفارى از بازاریان سارى داشت موارد ذیل مطرح شد:
«شیخ به نامبرده شماره 2 تلفن زده پس از سلام و علیک به وى اعلام داشت به علت کشتارى که در قم شده من عازم تهران و قم هستم، چون شهریه مشهد تأخیر کرده یک ماهش را ندادم و این ماه را هم نداده‌ام لذا شما به عنوان قرض مقدارى بده تا من برگردم و ترتیبش را بدهم، بعد حاج محمدجعفر سئوال نمود که به چه وسیله‌اى بفرستم، شیخ در جواب گفت مگر آدرس آقا را ندارى، حاجى گفت نه، شیخ گفت از شکوهى بگیر من الان بهش تلفن مى‌زنم که بیاد و از شما بگیرد. بعد غفارى اعلام نمود که حاج آقا یک ترتیبى بدهید که ماه به ماه ما این را بفرستیم و دیگر به شما زحمت نباشد که نامبرده گفت فکر خوبیست و حالا شما این یک ماهه را بدهید تا بعدا درست مى‌کنیم و شخص مربوطه اعلام نمود اطاعت مى‌کنم.
سپس امروز 20 /2 /57 آیت‌اللّه‌ شیخ عبداللّه‌ نظرى با آقاى حاجى شکوهى از بازاریان سارى تماس گرفت و گفت:
که من الآن به حاج محمدجعفر تلفن زدم و راجع به پول صحبت کردم ایشان چون آدرس و محل را نمى‌دانستند شما بهشان بدهید و حاجى گفت که تلفن بهش مى‌زنم.»
و در پایان آیت‌اللّه‌ شیخ عبداللّه‌ نظرى با آقاى شکوهى امروز 20 /2 /57 تماس گرفت و گفت:
حاجى عباس غفارى به من گفت امشب باش اینجا و خلاصه هستم. آقا خیلى ناراحتم در قم کشتار عجیبى شده خیلى ناراحتم، مصیبت بزرگى است سپس شکوهى ادامه داد که فرمایشات شما را به حاجى ناظم و حاج‌اکبر تهرانى گفتم.»

منبع:

کتاب انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، روزشمار استان مازندران(ساری)، جلد 1 صفحه 242

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.