تاریخ سند: 14 آذر 1357
احتراماً مستحضر میدارد . روز دوشنبه 13/9/57 از ساعت 2 بعدازظهر جلسه سخنرانی در دانشکده ادبیات برگزار شد
متن سند:
تاریخ:14 /9 /1357
گزارش
احتراماً مستحضر میدارد . روز دوشنبه 13 /9 /57 از ساعت 2 بعدازظهر جلسه سخنرانی در دانشکده ادبیات برگزار شد. در این جلسه نخست جوان هفده یا هجده سالهای که به نظر دانشآموز میرسید چگونگی زندگی و طرز شهید شدن یکی از مجاهدین به نام سعید محسن1 را قرائت کرد که حدود 20 دقیقهای طول کشید.
دومین سخنران این جلسه یکی از استادان دانشگاه تهران به نام دکتر توسلی بود که تازه از تهران آمده بود. او از دانشجویان گله کرد که شما در این جنبش از جامعه عقبتر هستید آنها راه خودشان را میپیمایند و همچنین در مورد استادان نیز این مطلب را بیان کرد و سپس گفت که جامعه ما یک جامعه نامتجانس بوده و عقاید مختلف در آن وجود دارد.
اکثر مطالب او در مورد تجزیه و تحلیل جنبشی بود که در کشور به وجود آمده و سپس گفت که این جنبش چهار بعد دارد که عبارتند از بعد سیاسی و اجتماعی . اقتصادی و فرهنگی و آنگاه گفت که[برای]صحبت کردن در مورد هر بعد، ساعتها وقت لازم است و سپس به طور خلاصه در مورد هر کدام صحبت کرد مخصوصاً در مورد بعد فرهنگی تکیه بیشتری داشت مطالب زیادی ایراد کرد به استثمار و استعمار نو اشاره کرد و گفت در استثمار نو سعی میشود که انسان را از درون بپوسانند و شخصیت واقعی هر کسی را که تجلی ماهیت حقیقی او است از او بگیرند و آن چیزی را که خود میخواهند در شخص قالبریزی کنند و آنگاه اشاره کرد که در کشور ما با ازدواج نامیمون استعمار با استبداد وضع به این صورت درآمده است و گفت که مقامات میخواستند به این جنبش صورت صنفی بدهند ولی خوشبختانه نتوانستند و سپس به قطعنامه فرهنگیان خراسان اشاره کرد که همهاش خواستههای سیاسی بود و اصلاً خواسته صنفی نداشت و آنگاه نواری که از تهران با خود آورده بود در یک ضبط صوتی گذاشته و حاضرین گوش میکردند که در آن صدای اللهاکبر مردم و صدای تانکها به گوش میرسد.
در ضمن او به وضع جامعه در دوران صفویه نیز اشارهای کرد و سپس به دانشجویان گفته شد که فردا شب ساعت 9 به بامها رفته و اللهاکبر بگوئید و آنگاه گفته شد که چون فرهنگیان در دادگستری متحصن هستند به آنجا میرویم دانشجویان و با چند تن از استادان با شعار اللهاکبر و لاالهالاالله به دادگستری رفته و به جمعیت کثیری که در آنجا بود ملحق شدند.
با نهایت احترام
امینزاده 14 /9 /57
توضیحات سند:
1. سعید محسن، فرزند سلیمان در سال 1318 ﻫ ش در زنجان متولد شد. پدرش سر دفتر اسناد رسمى زنجان بود و در قضیه فرقه دمکرات مجبور به فرار شد. سعید محسن در رشته الکترونیک از دانشکده فنى فارغ التحصیل شده بود، در 1340 عضویت در جبهه ملى را پذیرفت و در 14 /9 /1340 به اتهام پخش اعلامیههاى جبهه ملى بازداشت و در 7 /10 /1340 به قرار اخذ کفیل آزاد شد. وی با رو آوردن به نهضت آزادى با دکتر عباس شیبانى ارتباط بر قرار کرد و در جلسات منزل او شرکت کرد و به همین دلیل در 30 /10 /1340 مجددا دستگیر شد، ولى حکم وى در تاریخ 29 /12 /40 به قرار التزام عدم خروج از حوزه قضائى تهران تبدیل و آزاد شد.
سعید محسن به همراه حنیف نژاد و ... در 1344 وارد کار سازمانى شد و در 6 /6 /1350 به همراه تعدادى از افراد سازمان دستگیر شد. پس از افشای چگونگى فعالیتهاى خود و تعدادى دیگر (حدود 100 نفر) و آنها را معرفى کرد. وی در تاریخ 9 /2 /51 به اعدام محکوم شد و حکم درباره او اجراء شد. (اسناد ساواک - پرونده انفرادى)
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، استان خراسان رضوی- 18 صفحه 368