تاریخ سند: 9 آذر 1357
ملاقات تیمسار ریاست ساواک با آقای دکتر «بوئی» معاون سرویس امریکا
متن سند:
بعد از تعارفات...
.
.
آقای بوئی : من برای درک واقعیت اوضاع ایران در تهران هستم و مایلم نظر
جنابعالی را در مورد اوضاع و گروههای مخالف و همچنین جبهه ملی و مذهبیون
سئوال کنم1.
آیا به نظر شما جبهه ملی با اعتدالیون مذهبی موافقت خواهند کرد
تا یک دولت ائتلافی آن طور که مورد نظر شاهنشاه است تشکیل دهند؟
تیمسار ریاست ساواک : در زمان حال با اعتدالیون غیر مذهبی مشکلی نداریم
حتی شخصا و به کرات با گردانندگان جبهه ملی تماسهائی داشتم.
شخص
شاهنشاه نیز تماسهائی با آنها دارند.
جبهه ملی معتقد به اجرای قانون اساسی ـ
نظم و امنیت ـ دموکراسی و مبارزه با کمونیزم میباشد و به هیچ وجه معتقد نیستند
که رژیم عوض شود.
ولی اعتدالیون مذهبی مرعوب قشریون مذهبی به رهبری
خمینی شده اند.
در حال حاضر ما نمیتوانیم روی اعتدالیون مذهبی حساب کنیم
چون هر قدمی که برمیدارند با توجه به اینکه مرعوب خمینی هستند خیر و
صلاح مملکت را در نظر نمیگیرند.
حال آنکه جبهه ملی احساس مسئولیت
میکند و خیر و صلاح کشور را در نظر دارد جبهه ملی متوجه منافع مشترک میان
ما و دوستان میباشد.
در حالیکه اعتدالیون مذهبی به منافع مشترک ما و دوستان
ما توجه ندارند.
موضوع
دیگر این است که اقدامات قشریون مذهبی هر روز منافع بیشتری را عاید
کمونیستها میکند و متأسفانه اعتدالیون مذهبی هم که مرعوب قشریون هستند در
مسیری هستند که متضمن منافع کمونیستها است.
اگر قرار است حکومت ملی در
این مملکت تشکیل شود مذهبیون به آن اعتقادی نخواهند داشت و در آن شرکت
نمیکنند چون مرعوب خمینی هستند و خمینی هم مخالف قانون اساسی است.
چهره کشور را در دو جمله تشریح میکنم هر روز که میگذرد قشریون مذهبی که
متأسفانه مذهبیون معتدل نیز به علت بی اطلاع بودن از مسائل سیاسی، اقتصادی
و ادارای مملکت با آنها همگام هستند بیشتر در جهت تفکرات غلط خمینی گام
برمیدارند و زمینه را برای کمونیستها آماده میسازند.
این تهدیدی برای ما و
دوستان ما است.
متأسفانه بی.
بی.
سی هم در این مسیر سرمایه گذاری کرده
است.
آقای بوئی : به نظر شما آیا میانه روهای جبهه ملی با برنامه های اصلاحی که در
چهارچوب قانون اساسی در نظر دارند اجراء کنند میتوانند بدون مذهبیون معتدل
و به تنهائی تشکیل دولت بدهند و آیا گروههای مذهبی در تشکیل حکومت با
جبهه ملی همکاری خواهند کرد؟
تیمسار ریاست ساواک : اگر سرچشمه این تبلیغات خصمانه یعنی خمینی را
ساکت کنیم و اعتدالیون مذهبی دیگر مرعوب او نباشند، مذهبیون با جبهه ملی
توافق خواهند کرد در چنین موقعی جبهه ملی احتمالاً به تنهائی هم خواهد
توانست یک حکومت دموکراسی که مورد نظر شاهنشاه و مردم است تشکیل
دهد و نظم را برقرار کند.
موضوع دیگر این است که اعتدالیون مذهبی و رهبران
مذهبی تماما موافق شاهنشاه هستند و خواهان استقرار نظم میباشند.
آنها با ما
ارتباط دوستانه دارند و همچنین با دولت ارتباط نزدیک برقرار کرده اند اما چون
خمینی و کمونیستها تعداد کمی از این رهبران مذهبی را مرعوب کرده اند ظاهرا
نمیتوانند از دولت حمایت نمایند.
موضوع این است که کمونیستها قشریون
طرفدار خمینی را سازمان داده اند و خودشان گرداننده نمایش هستند.
میخواهم
بگویم که قدرت واقعی در حال حاضر در دست مذهبیون نیست بلکه در دست
کمونیستها است که در پناه قشریون مذهبی و به نام خمینی وارد عمل شده اند.
آقای بوئی : چرا خمینی اینقدر نفوذ پیدا کرده در حالیکه میفرمائید سایر رهبران
مذهبی موافق او نیستند چطور سایر رهبران مذهبی را مرعوب کرده است؟
تیمسار ریاست ساواک : موضوع این است که خمینی شخصا با رژیم سلطنتی
مخالف است و در این هدف با کمونیستها وجه مشترک دارد.
حال آنکه اعتدالیون
مذهبی مخالف سلطنت نیستند بنابراین کمونیستها اعتدالیون را تقویت نمیکنند
بلکه حتی علیه آنها وارد عمل شده اند.
البته اعتدالیون مذهبی هم میتوانند از
نارضائی های مردم استفاده کنند ولی چون موافق رژیم هستند آن قدرتی که
خمینی و کمونیستها بدست آورده اند در اختیار ندارند و خواه ناخواه وقتی در
یک معادله مخالفین رژیم و کمونیستها در موضوع بهره برداری از نارضائی مردم
قرار دارند کفه ترازو به نفع آنها سنگینتر خواهد شد.
مخالفان توانسته اند در
پوشش مذهب نارضائی ها را بصورت وحشتناکی بزرگ کنند.
حال آنکه اگر
وضع عوض شود چیزی نیست که جانشین این سیستم شود.
قشریون مذهبی
سیستم حکومتی و ایدئولوژی سیاسی ندارند.
خارجیهانمیتوانند در مورد ایران
یک قضاوت صحیح داشته باشند.
چون به اوضاع این کشور در50 سال قبل و
حتی در 30 سال قبل واقف نیستند.
من در اینجا مدافع تبلیغاتی رژیم نیستم اما
باید بگویم که انصافا خیلی کارها شده است.
البته برداشتن گامهای سریع عمرانی
نابسامانیهائی هم تولید میکند ـ فساد بوجود می آورد و مشکلاتی دیگر و توجه
کنید که ظرف 15 سال تعداد دانشجویان ما از 30 هزار نفر به 300 هزار نفر
رسیده در حالیکه این تعداد دانشجو احتیاج به استاد ـ روش آموزشی صحیح و
غیره دارند و نبودن این تسهیلات خودش ایجاد نارضائی میکند.
بنابراین
اشکالات ما فقط معلول فساد گذشته نیست بلکه پیشرفت سریع هم در تشکیل
این اشکالات دخیل بوده است.
چندی پیش که در آمریکا بودم به دیدن پسرم
رفتم که در دانشگاه «رد آیلند» تحصیل میکرد.
روزی به دانشگاه او رفتم و دیدم
تظاهرات کوچکی در محوطه دانشگاه برپا شده.
از پسرم سئوال کردم.
جواب داد
اینها برای مشکلات تحصیلی خود تظاهرات میکنند.
خطاب به پسرم گفتم این
دانشگاه 200 سال سابقه و تجربه آموزشی دارد و هنوز نتوانسته ضوابطی ایجاد
کند که همه دانشجویان را راضی نماید در حالیکه ما در کشورمان توسعه
دانشگاهها را از صفر شروع کرده ایم و اکنون 300 هزار دانشجو داریم.
البته موضع فقط به دانشجویان محدود نمیشود.
ما قرنها خواب بوده ایم و حالا
بیدار شده ایم.
رسیدن به تمدن آسان نیست.
بدبختانه قضاوت خارجی نمیتواند
صحیح باشد چون خارجیها به گذشته این ملت و روحیه افراد این ملت واقف
نیستند.
چندی پیش هیئتی از طرف کمیته حقوق بشر برای بازدید از زندانیان به ایران آمده بود ما سعی
کردیم به این هیئت تفهیم کنیم که در این مملکت 50 سال قبل مردم برای زندگی کردن همدیگر را میکشتند
و به این کار غرور و افتخار میکردند که یکی را کشته اند و مال او را برای خود برداشته اند 50 سال قبل در
این کشور گردن میزدند.
دست میبردند و توی بدن انسان شمع کار میگذاشتند.
رفتار هیئتهای حاکمه با
زندانیان در گذشته اینطور بوده اگر خیال میکنید ظرف 20 یا 30 سال میتوان این خصوصیات را عوض
کرد اشتباه کرده اید.
فلان زندانبان در زندان وقتی عکس العمل شدید نشان میدهد مجری یک امر سنتی است.
البته باید این
رفتار عوض شود و منطبق با اصول تمدن گردد اما عوض کردن خصوصیات اخلاقی یک ملت به زمان
احتیاج دارد و اگر بخواهند سریع به این کار دست بزنند ایجاد نارضائی میکند.
همان نارضائی که امثال
خمینی از آن بهره برداری میکنند 50 سال قبل زنان ما برده بودند درست مثل آفریقائی ها ـ حکومت ایران
آزادی زن را برقرار کرد یعنی بردگی را لغو کرد اما مذهبیون مخالف آن هستند و یکی از مشکلات ما در
حال حاضر همین است مردم هنوز حرف رهبران مذهبی را گوش میکنند و حرفهای آنها تلقین پذیر است.
رهبر مذهبی میگوید با این تحولات اجتماعی باید مبارزه کرد او میخواهد به زمان بردگی برگردد.
مذهبیون ما را با کشیشهای مسیحی مقایسه نکنید.
چون کشیشهای مسیحی مبنای بسیاری از تحولات
علمی و فلسفی در اروپا بوده اند.
حتی این 10 ـ 12 نفری که در این کشور مقام روحانی والائی دارند
بضاعت علمی ندارند و به این ترتیب نمیتوانند در کنار جبهه ملی مملکت را اداره کنند.
به نظر من اگر
مملکت را به دست یک دیوانه بدهند بهتر است تا در اختیار عناصر مذهبی بگذارند.
در اینجا باید بگویم
نفوذ خمینی به خاطر عمامه و لباس روحانی و یا تقوی و پرهیزکاری و با ملت دوستی او نیست بلکه
مشکلات است که از خمینی یک آدم با نفوذ ساخته است.
آقای بوئی : آیا اعلیحضرت میتوانند با شرکت جبهه ملی دولتی تشکیل دهند و آیا جبهه ملی برای مقابله با
اوضاع و مذهبیون مخالف که ضد برنامه های اصلاحی هستند قدرتی دارد؟
تیمسار ریاست ساواک : قبلاً عرض کردم.
اگر به صورتی بشود که صدای خمینی را خاموش کرد یعنی
مخالفت او را علیه رژیم از میان برد و بی.
بی.
سی هم دیگر تحریک نکند به
اعتقاد به اینکه اعلیحضرت متوجه هستند که باید سلطنت کنند و نه حکومت و ملیون نیز 25 سال برای
اجرای قانون اساسی مبارزه کرده اند و معتقدند که اعلیحضرت باید سلطنت بفرمایند نه حکومت جبهه ملی
میتواند با کمک سیاستمداران مستقل یا منفرد که جبهه ملی را قبول دارند و جبهه ملی هم آنها را قبول دارد
حکومتی تشکیل دهد اما در شرایط فعلی جبهه ملی به تنهائی بخصوص با توجه به سم پاشی های خمینی
نمیتواند حکومتی تشکیل دهد.
کمااینکه دکتر سنجابی که به قانون اساسی ــ رژیم سلطنت و شخص
اعلیحضرت اعتقاد دارد میگوید موقعی میشود حکومت ملی برقرار کرد که خمینی ساکت شود.
بنده از
سنجابی پرسیدم چرا دیر به ایران آمدی؟
پاسخ داد من میدانستم که اعلیحضرت میخواهند برای تشکیل حکومت از ما
استفاده بفرمایند اما وقتی دیدم که خمینی میگوید باید پادشاه از یک در برود و
من (خمینی) از در دیگر وارد شوم و حکومت اسلامی تشکیل دهم دیدم فایده ای
ندارد و هر گونه اقدامی در این اوضاع و احوال سرکوفتن بر سنگ است.
توضیحات سند:
بدنبال گسترش ناآرامیها و
اعتراضات در شهرهای مختلف،
شاه تلاش می کرد با آمیزه ای از
سرکوب و سازش به رشد بحران
پاسخ دهد.
بسیاری از رهبران
رده های بالای مخالفان را
بازداشت کردند و اعتصابها و
تظاهرات را با شدت سرکوب
می کردند، شاه حتی از دولت
عراق خواست امام خمینی را
تبعید کند تا شاید بعد مسافت از
کارایی ایشان بکاهد.
در مرحله
بعدی شاه اقدام به آزادی
زندانیان سیاسی، عفو مخالفان
تبعیدی و انحلال حزب رستاخیز
کرد.
در این میان دولتمردان
رژیم اقدام به رایزنی با مقامات
سیاسی خارجی برای حفظ
حکومت کردند از جمله
مذاکرات رئیس ساواک با
مقامات امریکایی بود.
در اینجا
امریکاییان اعتقاد داشتند رژیم
شاه برای حفظ سلطنت باید از
حلقه واسط ملیون استفاده کند.
در این میان شاه شروع به
نزدیکی با چهره های مصدقی و
غیر مصدقی مخالف از قبیل علی
امینی درباره امکان تشکیل
یک حکومت ائتلافی که در آن
مقام سلطنت حفظ شود کرد.
زیرا
در این زمان رهبران جبهه ملی،
سنجابی، بازرگان و میناچی به
پاریس سفر کردند تا امام خمینی
را ترغیب کنند همکاری با شاه
برای استقرار حکومتی به
رهبری جناح مخالف در
چارچوب قانون اساسی را
تجویز کند.
اما امام خمینی این
طرح را صریحا رد کرد و به
دنبال آن رهبران جبهه ملی نیز با
امضای اعلامیه مشترکی هرگونه
سازش با رژیم را رد کردند
برای اطلاعات بیشتر به سیاست
خارجی امریکا و شاه
نوشته گازیوروسکی ترجمه
فریدون فاطمی : تهران نشر
مرکز 1371 رجوع شود.
منبع:
کتاب
جبهه ملی به روایت اسناد ساواک صفحه 288