تاریخ سند: 3 دی 1356
موضوع: اظهارات غیبی واعظ
متن سند:
از: 14/ﻫ تاریخ: 3 /10 /2536[1356] 13561003
به: 312 شماره: 34140 /14ﻫ
موضوع: اظهارات غیبی واعظ
ساعت 1930 مورخه 23 /9 /36 در تکیه حاج علیرضای شاهرود در حدود دویست نفر که اکثر آنها نوجوانان بین 7 تا 15 سال و کهنسالان نیز حضور داشتند، نامبرده شروع به سخنرانی کرد. موضوع پیرامون شیعه واقعی که به قول خودش روایتی که خوانده بود مانند طلای قرمز باشد و سپس به معرفی نشانهها و علاماتی که باید این شیعه داشته باشد اشاره کرد و چنین گفت. شیعه یکی از نشانههایش آن است که در اجتماع او [اگر]برخلاف موازین دینی اعمالی انجام شود نباید ساکت و آرام بنشیند و بگوید به من چه؛ بلکه لازمهاش تحرک و انقلاب است و سپس اشاره کرد که اگر در دستورات مملکتی یا شخص حاکم نقائصی ببیند، باید هم مردم را خبر کند و هم خودش انتقاد نماید و هیچ وقت نباید از اینکه او را زندان و یا تبعید نمایند، یا جلو صحبت او را بگیرند، بترسد و برای تائید بیشتر گفتارش اشارهای به زمان حجاج بن یوسف ثقفی1 نمود و گفت حجاج هم که یک حاکم ظالم و ستمکاری بود، متنفذین خود را میکشت و چه اگر انتقادکنندگان ساکت مینشستند، هیچوقت به دنیا ثابت نمیشد که او یک نفر ظالم است و بعد از حجاج، به چنگیزخان مغول اشاره نمود و گفت چنگیزخان مغول یکی از سربازان خود را که اندکی در هنگام کشتن فرزند خردسالی ترحم نشان داده بود کشت و گفت کسی که در کشتن افراد رحم داشته باشد، نباید از سربازان من باشد. بعد از گفتن این جملات، به زمان حاضر اشاره نمود و چنین وانمود کرد که در شهر شما هم افرادی که شیعه هستند، نباید نسبت به واقعیتها بیتفاوت باشند و نباید بگویند به من چه که سینما وجود دارد؛ به من چه مشروبفروشی وجود دارد؛ به من چه که دخترها بیحجاب هستند؛ به من چه که چه عقاید خرافی در بین مردم وجود دارد؛ بلکه باید انقلاب و تحرک داشته و از هیچ چیز ترس و هراس نداشته باشند. واعظ مذکور در خاتمه سخنانش رو به روحانیون که در زندان به سر میبرند دعا و به دشمنان آنها و افرادی که سبب زندان شدن آنها شدهاند، نفرین و در ساعت 2030 سخنان وی پایان گرفت.
نظریه شنبه . گفتار این واعظ جنبه انقلابی دارد و در این زمان که جامعه ما آمادگی آسیبپذیری پیدا نموده است و دستهای بیگانه هم به تحریک علیه سیاست مملکت مشغول به کار هستند، این واعظ و امثال این آقایان با چنین...2
در ساعت 1200 روز 4 /10 سال 36 به بخش 312 واصل گردید.
آقای کنونی . بهرهبرداری شود. 4 /10
توضیحات سند:
1. حجاج بن یوسف ثقفی، یکی از مشهورترین حکّام خوانخوار تاریخ است که به تبعیت پدرش، با خاندان مروان بن حکم، دوستی محکمی داشت و همراه پدرش، در سپاه مروان در لشکرکشی به مصر حضور یافت. سال تولد او را بین سالهای 39 تا 45 هجری قمری و محل تولد وی را روستای بنیصخر نوشتهاند.
پس از حضور در سپاه عبدالملک مروان، همراه او بود تا اینکه در سال 74 ق، برای سرکوبی عبداللهبن زبیر راهی حجاز شد. در این لشکرکشی بود که کعبه معظمه را سنگ باران کرد و پس از پیروزی، حاکم مکه، مدینه و... شد. او که در این دوران نهایت بدرفتاری و خشونت را با مردم مدینه داشت، پس از چندی، حاکم عراق شد. حجاج در دوران ریاست خود، چنان رفتار خشونتآمیزی با مردم نمود که در جنایت و دنائت، شهرهی تاریخ شد؛ تا جایی که تعداد کسانی را که به دست او کشته شده اند، بین 12 تا 130 هزار نفر نوشتهاند.
مرگ حجاج بن یوسف را به سال 95 ق عنوان و نوشتهاند که به جانشین خود، یزید بن ابی مسلم وصیت نمود تا بدنش را مخفیانه دفن کند و روی قبرش آب بریزد و آثار آن را محو کند تا مورد تعرض و نبش قبر قرار نگیرد.
2. این سند، دارای صفحه دیگری نیز بوده که در اسناد موجود نبود.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 2 صفحه 152