تاریخ سند: 10 آبان 1353
مراسم فوت مصطفی خمینی
متن سند:
از : 21 ه
به : 312 شماره: 368 /21 ه
روز پنجشنبه 5 /8 /2536 بعد از نماز مغرب و عشاء در زیرزمین مسجد امام قم به مناسبت
فوت مصطفی خمینی مراسم ختم گذاشته شده بود بعد از قرائت قرآن آقای شمس به منبر
رفت و (قرار بود زاهدی به منبر برود لکن به علت کسالت موفق نشد) خلاصه صحبت آقای
[سیدصادق] شمس این بود ـ خطاب به مراجع و طلاب علوم دینی گفت اگر آن موقع اختلافات
را کنار می گذاشتید و با هم متحد می شدید آقای خمینی از ایران خارج نمی شد شما مقصرید که
با او هم صدا نشدید باید با هم متحد شوید که شکاف بین شما ایجاد نشود تا دشمن استفاده
نماید سپس به مردم گفت شما باید با ما متحد شوید بپاخیزید و اسلام را یاری کنید خمینی از
اسلام و مسلمین دفاع می کرد او زندگی خود و خاندانش را وقف شما نمود او رهبر بزرگ عالم
تشیع و ایران و جهان است او زیر بار ظلم و ستم و نامردی نرفت او خواست جاودانه و مردانه
زندگی کند درود بر او (هر موقع که نام خمینی برده می شد جمعیت صلوات ختم می کردند).
ساعت 1000 صبح جمعه 6 /8 /36 در مسجد اعظم قم از طرف مدرسین مجلس ختم برقرار بود
بعد از قرائت قرآن شیخ صادق خلخالی به منبر رفت و به مردم تذکر داد رعایت نظم را بکنند و
تظاهر ننمایند فقط به حرفها توجه کنند سپس شیخ ابوالقاسم خزعلی به منبر رفت نکات مهم
اظهاراتش این بود که قانون اساسی چه می گوید و خمینی چه می گفت آیا گفته های او مخالف
قانون اساسی بود که از ایران خارج شد.
چرا او از ایران خارج شد چرا زیر بار ظلم و ستم نرفت چرا
مانند مردم بزدل نبود او آزاده بود او رهبر بزرگ شیعه است او می گفت قانون اساسی را که با خون
دل نوشته اید رعایت کنید چرا اصول دوم و چهارم و متمم آن رعایت نمی شود چرا 5 نفر از
علمای طراز اول در مجلس قانونگذاری نیستند چرا قوانین موضوعه با اسلام و قرآن تطبیق
نمی شود این چرایی بود که سبب شد او از ایران بیرون رفت جهان اسلام و تشیع او را به رهبری
می پذیرد و احترامش می گذارد مصطفی خمینی نمرده است حیات او حیات بود و مماتش برای
جهان تشیع حیات دیگری است آنها نهضتی به پا کردند که جهان اسلام و مسلمین را بیدار
نمودند (چندین مرتبه نام خمینی در مجلس برده شد که صدای صلوات مسجد اعظم را به لرزه
درآورد) غروب جمعه 6 /8 /36 مجلس ختم در مسجد1 اعظم از طرف آقای [شیخ مرتضی]
حائری برپا شده بود بعد از تلاوت آیاتی از قرآن مجید مرتضی برقعی واعظ به منبر رفت در این
موقع عده زیادی از طلاب و جوانان از جای خود بلند شدند و مسجد را ترک نمودند2 و بقیه
مردم به تبعیت از مسجد خارج شدند مرتضی پسندیده که وضع را چنین دید وسیله کلانتر3 و
عبدالمجید معادیخواه از مردم خواست که احترام مسجد را نگهدارند و خود وی بعد از برقعی
سخنرانی خواهد نمود مردم مجددا به مسجد برگشتند بعد از برقعی معادیخواه از وی خواست
که از منبر پایین بیاید ولی برقعی گفت من دستور دارم مجلس را ختم کنم و پایین نمی آیم در
این موقع معادیخواه روی پله منبر شروع به صحبت نمود خلاصه اظهاراتش چنین بود گفت
می دانم مردم چه انتظاری دارند باید از فوت چنین بزرگواری چنین انتظاری داشت حیات او
برای ملت ایران حیات بود و ممات او هم برای مردم حیات است و نهضتی در جهان تشیع بوجود
آورد تمام شیعیان جهان عزادارند آنها خواستند حقیقت اسلام را بیان نمایند و اجرا کنند
نخواستند زیربار ظلم و ستم بروند چون رهبر شیعیان بودند نمی توانستند قانونی غیر از قانون
الهی را
تحمل کنند ولی از تکرار فامیل خمینی خودداری می نمود بعد وضع کنونی را به حضرت ابراهیم
و نمرود تشبیه کرد و نتیجه گرفت که نمرودها بالاخره از بین می روند و دوام نمی آورند آن وقت
تاریخ می فهمد که حقیقت با کدام بوده است بعد خمینی و پسرش را به امام حسین و علی اکبر
تشبیه کرد و گفت اینها حقایق را می گویند باید وسایل فراهم شود که به وطن بازگردند و قوانین
اسلامی را به اجرا درآورند او رهبر حقیقی ماست این لباس روحانیت زره ای است بر تن ما که تا
آخرین نفس در راه حق و حقیقت بجنگیم و مطمئن هستیم که حقیقت همیشه جاودانی است.
نظریه شنبه : مردم تعجب می نمودند که چطور قبلاً جرأت گفتن نام خمینی را نداشتند و ذوق
زده شده بودند یکی از طلاب به نام نجفی زاده اهل بجنورد می گفت دولت کارتر به 664 پیشنهاد
نموده که زندانیان سیاسی را آزاد نماید 66 نیز فعلاً در مقابل افکار جهانیان آزادی عمل داده
است.
نظریه دوشنبه : ضمن تأیید مفاد خبر شایعاتی در حوزه علمیه قم مبنی بر اعمال فشار از دولت
آمریکا به دولت ایران در مورد اعطای آزادی سیاسی به مردم وجود دارد ضمنا عدم جلوگیری از
برگزاری مجالس ختم پسر خمینی اثرات مطلوبی در اذهان مخالفین گذاشته و مسلما ضمن
اینکه این امر موجب شناسایی بیشتر طرفداران خمینی و فعالین خواهد شد در کاهش
فعالیت های این عده نیز مؤثر خواهد افتاد زیرا آنها اطمینان پیدا خواهند کرد که دستگاه در
مورد نام خمینی حساسیتی ندارد بلکه هدف تأمین امنیت و جلوگیری از فعالیت افراد مخرب
می باشد.
پارسا
نظریه سه شنبه : صحت خبر و نظریه دوشنبه مورد تأیید بود با ادامه مجالس ختم در قم ـ تهران و چند شهرستان دیگر موجب گردیده
که مردم شایعاتی مبنی بر نرمش از طرف دستگاه نسبت به خمینی انتشار دهند و نیز در این زمینه مطالب گوناگون عنوان می گردد
ضمنا به استحضار می رساند که در مجالس ختم پسر خمینی چند نفر از وعاظ ممنوع المنبر منجمله عبدالمجید معادیخواه ـ شیخ
ابوالقاسم خزعلی ـ ربانی رانکوهی ـ شیخ صادق خلخالی در پای منبر و بالای منبر وعظ و خطابه کرده در تمام سخنان خود بنحو
چشمگیری از خمینی تعریف و تمجید کرده حتی واعظی به نام شیخ محمد تقی عبدوست در مسجد جعفری بازار دانشجویان
دانشگاهی را به پیوستن به روحانیون و مبارزه آنان با وضع فعلی تشویق کرده است، علیهذا مقرر فرمایند جهت ...
[ناخوانا ]این عده
نظریه اعلام فرمایند.
رهبر
توضیحات سند:
1ـ اصل: مجلس
2ـ گویا توقع و انتظار افراد معترض آن بود که «منبری یکی از یاران و شاگردان امام در نهضت و مبارزه باشد» تا آزادانه و
قاطعانه در خصوص ایام و حوادث و به ویژه نهضت امام خمینی و ضایعه مؤلمه عروج ملکوتی فرزند ایشان سخن بگوید.
3ـ حجت الاسلام والمسلمین سیداحمد کلانتر، فرزند سلطان در 1314 ش در تهران به دنیا آمد.
تحصیلات حوزوی را در
حوزه های علمیه قم و نجف انجام داد.
با شروع نهضت اسلامی به جنبش پیوست.
در 20 شهریور 1344 به اتهام نشر
اکاذیب و شایعات بی اساس دستگیر و با قید کفیل آزاد گردید.
4 ماه بعد به دلیل عدم توجه به دستور مأموران رژیم دوباره
دستگیر و به 3 ماه حبس محکوم شد.
در سال 1345 ش به اتهام فعالیت های مضره برای مدت 4 ماه به فردوس تبعید شد.
در 18 آذر 1348 به اتهام ایراد مطالب تحریک آمیز درباره آزادی زنان در ساوه دستگیر شد.
خرداد سال بعد باز به اتهام
تحریک مردم در مدرسه فیضیه قم برای سه سال به زابل تبعید گردید که به علت تداوم مبارزه از آنجا به سراوان منتقل شد.
در آنجا نیز به اتهام اهانت به شاه بازداشت و به 2 سال حبس تأدیبی محکوم و در تاریخ 10 مهرماه 1351 به زندان رفت و تا
29 شهریور 1353 زندانی بود.
در خرداد 1354 به اتهام شرکت در تظاهرات طلاب مدرسه فیضیه قم دستگیر ولی از اتهام
انتسابی تبرئه شد.
در سال 1357 در انارک نائین مجبور به اقامت شده بود که با اوجگیری انقلاب اسلامی به قم آمد و در
تظاهرات 14 آذر آن سال بر اثر برخورد گلوله از ناحیه پا مصدوم شد.
4ـ عدد 66 کد شاه است.
منبع:
کتاب
شهید آیتالله حاج سید مصطفی خمینی به روایت اسناد ساواک صفحه 433