صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع: فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین

تاریخ سند: 27 شهریور 1348


موضوع: فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین


متن سند:

[از:] 20 ﻫ‍‍ 8 [تاریخ:]27 /6 /1348
[به:] 321 [شماره:] 25857 /20 ﻫ‍ 8
موضوع: فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین

ساعت 17:00 روز گذشته (چهارشنبه 26 /6 /48) جلسه فوق‌العاده فراکسیون پارلمانی حزب ایران نوین در محل کلوپ تشکیل گردید.
در این جلسه دکتر کلالی دبیر کل جدید حزب خطاب به حاضرین اظهار نمود چنانچه نمایندگان از وضع حزب و دولت انتقاداتی دارند می‌توانند آزادانه بیان کنند.
در این هنگام عده زیادی از نمایندگان و منجمله دکتر دادفر،1 خواجه نوری، دکتر الموتی، دکتر مهذب، قاضی‌زاده و عباس میرزایی شروع به انتقاد از وضع حزب در گذشته کردند.
دکتر دادفر ضمن مطالب خود اظهار داشت تا به حال در حزب اصول دموکراسی و آزادی عقیده وجود نداشت و به جای انتخابات در حزب انتصابات صورت می‌گرفت و به طور مثال برای ریاست فلان کمیسیون مجلس شورای ملی و یا مشاغل حزبی از قول خسروانی دبیر کل سابق گفته می‌شد که فلان شخص باید انتخاب شود و حال ما در صورتی حرف‌های خود را خواهیم گفت که به ما از طرف حزب عضویت داده شود.
محسن خواجه نوری از وضع شهرداری انتقاد کرد و گفت مردم عموماً از شهرداری ناراضی هستند و حق هم دارند و دولت متوجه به نارضایتی مردم در این زمینه ندارد.
عباس میرزایی از مطالبی که روزنامه سحر درباره مجلس ترحیم سبزواری نماینده مجلس در مسجد سپهسالار نوشته بود انتقاد کرد و اظهار نمود چرا روزنامه‌ها به نمایندگان مجلس توهین می‌کنند و باید جلو آنها گرفته شود.
در خاتمه جلسه قرار شد در جلسات آینده دنباله انتقادات نمایندگان از وضع حزب و دستگاه‌های دولتی مطرح گردد.
نظریه منبع ـ پیشنهاد دکتر کلالی درباره طرح موارد نارضایتی و انتقاد نمایندگان بین اکثریت حاضرین در جلسه حسن اثر داشت و مورد توجه قرار گرفت.
نظریه 20ه‍ 8 ـ
1- صحت درباره تشکیل جلسه فوق‌الذکر و مذاکرات انجام شده مورد تأیید است.
2- اجازه دادن به نمایندگان مجلس در انتقاد اصولی از عملیات خلاف مسئولان امور عملی به مصلحت مملکت نمی‌باشد.
3- با انتصاب دکتر کلالی به دبیرکلی حزب تحرکی محسوس در کلیه امور حزب ایران نوین مشاهده می‌گردد و طرح چنین مسائلی در جلسات فراکسیون در صورتیکه نمایندگان دولت نیز شرکت داشته باشند کاری سودمند و مفید محسوب می‌گردد.
رونوشت برابر اصل است اصل در کلاسه 32631 بایگانی شد این نسخه در کلاسه پرونده 63366 بایگانی شود. دکتر مصطفی الموتی

توضیحات سند:

1. حبیب دادفر: فرزند محمود، در سال 1300 ﻫ ش در مراغه متولد شد. وی پس از گذراندن تحصیلات مقدماتى در تهران، در سال 1322 به دانشگاه تهران راه یافت و لیسانس حقوق گرفت، سپس جهت ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و از دانشگاه پاریس دکترى دریافت کرد.
دادفر در سال 1326 به استخدام دادگسترى درآمد و به عنوان کارمند على‌البدل در دادگاه تبریز به کار پرداخت. وى همچنین در سال 1327 بازپرس شعبه دو دادسراى تبریز، در سال 1328 دادیار و رئیس دفتر امور سرپرستى و بازپرس شعبه یک دادسراى تبریز، در سال 1329 دادستان خوى، در سال 1330 دادیار دادسراى استان آذربایجان و بازپرس دادسراى استان هشتم، در سال 1331 دادسراى تهران و بازپرس شعبه 29 دادسراى تهران و در سال 1334 دادیار دادسراى انتظامى قضات بود.
حبیب دادفر در شوراى ادارى انجمن تحصیلکردگان اروپا، هیئت رئیسه کانون وکلاى دادگسترى مرکز، شورایعالى اتحادیه بین‌المللى وکلاى دادگسترى جهانى، هیئت امناى دانشگاه آذربایجان و هیئت نظارت اندوخته اسکناس عضویت داشت.
وی هنگام تحصیل در دانشگاه به عضویت در حزب توده درآمد و در زمان تحصیل در فرانسه، مأمور احمد قوام‌السلطنه در میان دانشجویان ایرانى و جاسوس و کنترل کننده آنها بود.
دادفر نماینده مردم بناب و مراغه در دوره‌هاى 19، 20، 22، 23. 24 در مجلس شورای ملى بود و به ریاست کمیته پارلمانى وزیر کشور منصوب شد. وى متهم به استفاده نامشروع از موقعیت و کسب ثروت فراوان بود. حبیب دادفر از دوره نخست وزیری مصدق با حزب ایران به رهبری الهیار صالح و پس از آن با حزب ایران نوین و رستاخیز همکارى داشت، وی علاوه بر آن دبیرکل انجمن روابط فرهنگى ایران و ترکیه نیز بود. دادفر و همسر فرانسوى‌اش با نماینده اسرائیل در تهران رابطه داشت. وى از طرف شاه و دستگاه پهلوى بارها تشویق شده و نشان عالى سپاس آموزش و پرورش، نشان تاجگذارى، نشان همایون درجه 3، نشان علمى درجه 1 و 2، مدال یادبود جشن 2500 ساله شاهنشاهى را دریافت کرد. نامبرده در باشگاه ورزشى شاهنشاهى و تشکیلات فراماسونرى (باشگاه لاینز) عضویت داشت.

منبع:

کتاب مصطفی الموتی‌نیا به روایت اسناد ساواک صفحه 191

صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.