تاریخ سند: 22 تیر 1342
2 برگ رونوشت اعلامیه
متن سند:
شماره: 12805 تاریخ:22 /4 /1342
از: مدیریت کل اداره سوم
به: ریاست ساواک تهران- ساواک قزوین
بدین وسیله 2 برگ رونوشت اعلامیه1 که از طرف(مسلمانان متحد) به مناسبت چهلم 15 خرداد2 ماه که یک برگ آن در مسجد شاه وسیله مامورین به دست آمده جهت استحضار به همراه تقدیم میگردد.
رئیس سازمان اطلاعات و امنیت قزوین- نادور
22 /4
6- 815
توضیحات سند:
1. ساواک در گزارشی اعلام کرد به مناسبت چهلمین روز شهدای 15 خرداد اعلامیهای از طرف علماء با امضای شورای مسلمانان متحد تهیه و پخش شدهاست که طبق تحقیقات به عمل آمده این اعلامیه با نظر آیتالله میلانی و شریعتمداری بوده است متن اعلامیه چنین است: «روز یکشنبه 22 صفر 23 تیر تعطیل عمومی اعلام میشود. به منظور پشتیبانی از هدفهای عالی روحانیت مخصوصا مرجع عالی قدر شیعه حضرت حجتالاسلام والمسلمین آیتالله فیالعالمین آقای حاج آقا روحالله خمینی ادامالله ظلهالعالی علی روسالمسلمین. برای اعتراض به دیکتاتوری شاه و کشتارهای بیرحمانه و اعمال ضدانسانی هیئت حاکمه برای تسلیت به بازماندگان شهدا و پدران و مادران داغدیده و فرزندان یتیم شده تعطیل عمومی اعلام میشود مناسب است کسی در این روز از منزل خارج نشود تا به دنیا بار دیگر ثابت گردد که اخلالگر و غارتگر و بلواچی و مرتجع فقط و فقط هیئت حاکمه است نه ملت شرافتمند ایران.»
2. ماه محرم هر سال یادآور قیام امام حسین بن علی (علیهالسلام) است. اعلامیه شهربانی کل کشور در محرم 1383، عباراتی داشت که نگرانی دولت را میرساند و از مردم مسلمان سوگواری مشروع میخواست یعنی سوگواری که توأم با دعا به تاج و تخت شاه باشد. اما رهبری بیدار نهضت تمام قوا را مجهز کرد تا محرم صورت واقعی خود را بازیابد و به همین لحاظ در پیامی که امام خمینی (ره) به وعاظ و گویندگان دینی و هیأتهای مذهبی داد، فرمودند: «... دستگاه جبار درصدد گرفتن التزام و تعهد از مبلغین و سران هیأت عزادار است که در مظالم دم نزنند و دستگاه جبار را به خودسری واگذارند. لازم است تذکر دهم که این التزامات علاوه بر آن که ارزش قانونی نداشته و مخالفت با آن هیچ اثری ندارد، التزام گیرندگان، مجرم و قابل تعقیب هستند. ... عجیب است دستگاه بیپروا ادعا دارد که قاطبه ملت با اوست و از پشتیبانی اکثریت قاطع برخوردار است، با این وصف در تمام شهرستانها، قراء و قصبات به دست و پا افتاده و با ارعاب و تهدید ملت، خفقان ایجاد میکند. اگر این ادعا صحیح است ملت را این چند روزه به حال خود واگذارند تا از پشتیبانی مردم متمتع شده، موافقت 6 میلیونی به همه ملل جهان ظاهر، والا اشاعه اکاذیب برای تشویش افکار عامه برخلاف مصالح اسلام و مملکت، جرم و قابل تعقیب است.
... حضرات مبلغین ... از توّهم چند روز حبس و زجر نترسند (وَ لا تَهنُو و لا تَخزَنوا و انتُمُ الاغلون اِن کُنتم مُومِنین). آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنیامیه نیست ... خطر اسرائیل و عمال آن را به مردم تذکر دهید ... سکوت در این ایام تأیید دستگاه جبار و کمک به دشمنان اسلام است ... از سخط خدای تعالی بهراسید اگر به واسطه سکوت شماها به اسلام لطمهای وارد آید، نزد خدای تعالی و ملت مسلمان مسئول هستید از اخافه و ارعاب سازمانها و دستگاه شهربانی هراسی به خود راه ندهید ...»
مقدمات حاکی از تظاهرات گسترده روز عاشورا بود. خطبا و وعاظ طی دهه محرم گفتنیها را بیان کرده بودند و روزنامههای دولتی هم به همراه رادیو سعی کرده بودند آرامش حفظ شود و کمتر مردم به آگاهیهایی دست یابند.
تمام تبلیغات در اطراف نتایج رفراندوم و انقلاب سفید شاه دور میزد و ثمرات آینده یکی بعد از دیگری شمرده میشد و به دهقان و کارگر و دیگر طبقات نوید و بشارت زندگی مرفهی را میداد و اگر اشارهای به دین و مذهب و روحانیت میشد من باب توجه به مسأله ارتجاع و خطر ارتجاع و موانعی بود که مدعی بودند انقلاب سفید را تهدید میکند. روز عاشورا دهها هزار نفر تودههای مردم که در جریان دقیق مبارزه امام بودند با در دست داشتن عکس آیتالله العظمی خمینی با شعار «خمینی خدا نگهدار تو، ملت طرفدار تو» به خیابانهای تهران ریختند. از قبل، محل اجتماع، مدرسه حاج ابوالفتح در نظر گرفته شده بود؛ اما این مدرسه از صبح زود در محاصره پلیس قرار گرفت و هنگامی که ازدحام جمعیت برای مراسم عزاداری و فریاد شعارهای ضد رژیم بالا گرفت کنترل از دست پلیس خارج، و مسجد و اطراف آن در اختیار مردم قرار گرفت و با شعار به نفع امام خمینی راهپیمایی آغاز شد.
تظاهرکنندگان پس از عبور از سه راه امین حضور و سرچشمه به میدان بهارستان رسیدند و عکس امام را در این میدان نصب کردند و سپس به خیابان فردوسی رفتند و با نطق و خطابه، انقلاب سفید شاه را محکوم ساختند و آنگاه به سوی دانشگاه تهران رفتند و فریاد خمینی بتشکن خدا نگهدار تو اوج یافت.
در بازگشت وقتی جمعیت به مقابل کاخ مرمر رسید بدون تصمیم قبلی ناگاه جمعیت فریاد برآورد «مرگ بر این دیکتاتور»
در واقع هدف از تظاهرات در همین جمله خلاصه شده بود و مردم سقوط شاه را طلب میکرد راهپیمایی و تظاهرات آن روز در ساعت 3 پس از بازگشت به بازار پایان گرفت و تظاهرات فردای آن روز از مسجد شاه اعلام شد.
شب یازدهم هم تظاهراتی از جانب دانشجویان دانشگاه تهران در حمایت از رهبری آیتالله خمینی با شعار خمینی پیروز است صورت گرفت این تظاهرات از مسجد هدایت خیابان اسلامبول تا میدان شاه ادامه یافت و جمعیت تظاهرکننده به مجلس عزاداری مدرسه حاج ابوالفتح پیوست. امام (ره) با ایراد سخنرانی آتشین و کوبنده در عصر عاشورای سال 42، در حقیقت رسماً و علناً روبهروی شاه قرار گرفت و پاسخ نطق شاه را در 4 بهمن 1341، که در صحن مطهر قم ایراد کرد، به صورت دندانشکن و محکم داد. این سخنان بلافاصله توسط ساواک و شهربانی به تهران گزارش شد. به دستور شاه ساواک مأموریت یافت ایشان را توقیف کند. ساعت 3 بامداد روز 15 خرداد مأمورین امنیتی به منزل امام هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند و فوراً به تهران حرکت دادند. خبر دستگیری مرجع تقلید مردم به سرعت در قم و سپس در تهران و سایر شهرها انتشار یافت. مردم قم به خیابانها ریختند و با تقبیح عمل دولت در دستگیری امام به راهپیمایی اعتراضآمیز پرداختند. پلیس برای تفرقه مردم ابتدا به تیراندازی هوایی پرداخت، اما مردم خشمگین به پلیس حمله کردند و در همان دقایق نخست، معاون شهربانی را به قتل رساندند؛ یک کامیون ارتش را آتش زدند. تیراندازی به طرف مردم شروع شد و عدهای از مردم بیدفاع کشته شدند. گلولهباران مردم تا عصر ادامه داشت و بالاخره با وارد شدن ارتش در قصبه و مستقر کردن تانکها در شهر و به پرواز درآوردن هواپیماها و شکستن دیوار صوتی توسط آنها برای ارعاب مردم و تاریکی هوا به طور موقت قضیه فیصله داده شد. سیل خروشان کشاورزان غیور و کفنپوش ورامین، دهقانان کَن، و مردم جماران به سوی تهران سرازیر شدند، و انبوه جمعیت غم از بازاریان، بارفروشان، دانشگاهیان، و اقشار مختلف مردم با غریو رعدآسای «یا مرگ یا خمینی» و «مرگ بر شاه» تهران را به لرزه درآورد. شاه که در برابر قیام قهرآلود ملت، تاج و تخت خود و سلطه آمریکا را در حال زوال و سقوط میدید، با رگبار مسلسل به جنگ ملت آمد؛ و توسط نیروهای جهنمی و خونآشام خود تظاهرکنندگان را با وضع فجیعی که قلم از توصیف آن عاجز است، قتل عام کرد؛ و تهران را در 15 خرداد ضربهای بود که رژیم را درماندهتر کرد؛ مهاجرت مراجع قم و مشهد و علمای سرشناس شهرستانها به تهران موجب شد که رژیم تن به سیاست آرامسازی و تشنجزدایی بدهد و با آزاد نمودن رهبر نهضت اسلامی ایران خشمها را فرونشاند.
11 مرداد 1342، رسانههای گروهی، آزادی امام را به اطلاع مردم رسانیدند؛ اما این آزادی نمایشی در مدت کوتاهی تبدیل به حصر گردید؛ رژیم از ترس سیل خروشان جمعیت که برای دیدار امام میشتافتند، نخست وی را از زندان پادگان عشرتآباد به داودیه و از آنجا به قیطریه انتقال داد؛ بدین ترتیب امام در یک منزل شخصی که افتخاراً در اختیار ایشان گذاشته شده بود، تحتنظر و مراقبت شدید مأموران قرار گرفت.گرچه مردم با اطلاع از وضع امام آرامش خاطری یافتند، اما اقامت مراجع قم و مشهد و علمای شهرستانها در تهران تا مدتی ادامه یافت.سرانجام، رژیم هر کدام از آنان را به گونهای مجبور به مراجعت کرد. علیرغم این شرایط، فریبکاری رژِیم نتوانست از تداوم نهضت و ضربات ناشی از آن جلوگیری کند. (روزها و رویدادها، مرکز فرهنگی و تربیتی نور ولایت، صفحه 148 تا 155، چاپ دوم سال 1379)
منبع:
کتاب
پایگاههای انقلاب اسلامی، مساجد استان قزوین به روایت اسناد ساواک صفحه 23