تاریخ سند: 18 شهریور 1357
موضوع: اعلامیه
متن سند:
از: 14ﻫ د تاریخ: 18 /6 /1357
به: 14ﻫ شماره: 1906 /14 ﻫ د
موضوع: اعلامیه
اخیراً اعلامیهای از طرف حزب زحمتکشان ملت ایران منتشر که در آن شدیداً به دولت جناب آقای شریفامامی1 نخستوزیر اعتراض و اظهار نموده اولین کازینو در رامسر از آن بنیادی است که جنابعالی مدیر آن هستید و اکثر کازینوهای دیگر هم که تا به حال هزارها خانواده را نابود کرده، متعلق به همان بنیاد است.2
نظریه شنبه. یک نسخه اعلامیه مزبور (2 برگ) به پیوست تقدیم میگردد.3
نظریه یکشنبه. نظریه شنبه تأیید میگردد. یوسف
نظریه 14ﻫ د. عین اعلامیه به پیوست تقدیم میگردد.
نظریه سهشنبه. بدینوسیله عین اعلامیه مذکور به پیوست تقدیم میگردد. توحید
نظریه 14ﻫ. در مرخصی است.
اعلامیه معدوم گردید.
توضیحات سند:
_
1. جعفر شریفامامى فرزند حاج محمدحسین نظامالاسلام(معروف به آقاشریف)، در سال 1291 ش در تهران متولد شد. پدر او، از روحانیون تهران در دوران متأخر قاجاریه بود که از ناصرالدین شاه لقب «معتمدالشریعه» و از مظفرالدین شاه، لقب «نظام الاسلام» دریافت داشت و پیشکار سیدمحمد امامی، امام جمعه تهران بود.
جعفر شریفامامى، پس از تحصیلات ابتدایی و مقدماتی، به مدت 8 سال در مدرسه ایران و آلمان تحصیل کرد و سپس در وزارت راه مشغول کار شد.
در سال 1312ش، به توصیهی امام جمعه تهران، برای ادامه تحصیل به آلمان فرستاده شد و پس از چند سالی که در قسمت راهآهن مشغول کارآموزی و فعالیت در کارخانجات مرتبط بود، با استفاده از بورس دولتی به سوئد فرستاد شد و مدت دو سال هم در آن کشور به تحصیل و کار پرداخت.
شریفامامی، پیش از آغاز جنگ دوم جهانی به کشور بازگشت و در راهآهن مشغول به کار گردید که تا ردهی معاونت آن پیش رفت.
پس از اشغال ایران، و دستگیری افراد ژرمانوفیل، شریفامامی نیز یکی از افرادی بود که به همین اتهام! دستگیر شد و نزدیک به یک سال در اراک زندانی گردید و پس از آزادی از زندان، که بیشتر به نوعی خیمه شب بازی شباهت داشت، به وسیلهی شوهر خواهر خود (احمد آرامش) که به احمد قوام نزدیک بود، به فعالیت بازگشت.
برخی از دیگر مشاغل او به این شرح است: «سال 1324ش مدیرعامل بنگاه آبیارى. سال 1329ش وزیر راه در دولت رزمآرا. عضو شورای عالی سازمان برنامه در دولت مصدق. مدیر عامل سازمان برنامه در دولت فضلالله زاهدی. سال 1333 سناتور. وزیر صنایع و معادن در دولت منوچهر اقبال. سال 1339ش، نخستوزیرى»
دولت مستعجل شریفامامى، ثمرهی یک دوره تنشهای جدّى در روابط ایران و آمریکا بود. تشدید فعالیت جناحهای وابسته به «حزب دمکرات» آمریکا در ایران، به اعتصاب معلمین و شهادت دکتر ابوالحسن خانعلى و سرانجام سقوط دولت شریف امامى، در اردیبهشت 1340 انجامید. امیراسداله علم، در سال 1341ش، او را به جای خود، به نیابت بنیاد پهلوی رساند و در سال 1342 نیز، رئیس مجلس سنا شد و تا آستانه انقلاب اسلامى ایران، به مدت 15 سال، در این سمت بود.
جعفر شریفامامی در کنار ریاست مجلس سنا،مشاغلی دیگری را نیز داشت، که از آن جمله است: «ریاست هیئت مدیره بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران. ریاست اتاق صنایع و معادن و بازرگانی. ریاست کانون مهندسین. عضویت در هیئت امناء هفت دانشگاه.
جعفر شریفامامى همچنین در مرداد 1346ش به ریاست مجلس مؤسسان سوم رسید، که وظیفه داشت نیابت سلطنت فرح پهلوى را تسجیل کند.
با آغاز امواج انقلاب اسلامى ایران، محمدرضا پهلوى در یکى از واپسین تلاشهای خود، به فراماسونرى و استاد اعظم آن، جعفر شریفامامى متوسل شد و وى را در نقش دیرینش، به عنوان محور «تفاهم» و «آشتى» سیاستهای بیگانه مؤثر در ایران نخستوزیر کرد. شایان ذکر است که برخلاف تصور شاه، هر چند شریفامامى، طى دوران «شیخوخیت» خود، به عنوان سمبل «آشتى» و «تفاهم» کانونهای قدرت بیگانه، وجههاى اندوخته بود و لذا مىتوانست نمادى از «آشتى بینالمللى» به شمار رود، ولى او هیچ گاه نتوانست در سطح مردم، به عنوان یک چهره «وجیه الملّه» مطرح شود.
جعفر شریفامامى که ننگ کشتار جمعهی خونین در 17 شهریور در شهر تهران را به دامان داشت، در تاریخ 14 /8 /1357 از صدارت استعفا داد و جاى خود را به دولت نظامى ارتشبد غلامرضا ازهارى سپرد و خود به خارج از کشور گریخت.
او که با بهره گیری از موقعیت در دوران اشتغال در جایگاههای مختلف، ثروت زیادى برای خویش اندوخته و با احداث دامداری و شراکت در آپارتمان سازی با بهاءالدین کهبد، بر این ثروت افزوده بود و همچنین به گرفتن درصد در مقاطعه کاریها نیز شهرت داشت، بنا بر نقل حسین فردوست، هنگام خروج از ایران، تنها در یک قلم، 17 میلیون دلار به حساب خود در خارج از کشور واریز نموده بود.
شریفامامی، که از چهرههاى وابسته به سیاست غرب بود، از دوران جوانى به تشکیلات ماسونى پیوسته و در این تشکیلات، به درجه 33 و مقام استاد اعظمى رسید.
وی که پس از فرار از کشور، مدتی را در انگلیس زندگی کرده بود، در سال 1378ش، در آمریکا درگذشت.
اسناد ساواک. پرونده انفرادی
باقر عاقلی. شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران. ج 2. ص 872
2. جعفر شریفامامی، که یکی از رؤسای اصلی فراماسونری درایران با درجه 33 بود، پس از انتصاب به نخستوزیری، برای آرام نمودن تظاهرات، دست به اقداماتی زد که یکی از آنها، بستن قمارخانهها و کازینوها بود. در این موقع، امام خمینی(ره) در تاریخ ششم شهریورماه سال 1357ش، در پیامی به مردم، به مقابله با این عوامفریبی پرداخته و فرمودند: «... تاریخ پر شرف اسلام را در مجلسین تغییر دادهاند و امر شاه و وزیر در مقابل مجلسین ارزش قانونى ندارد و این امر پوچ، شاهد بزرگى است بر نیرنگ شیطانى شاه. امر بىارزش به بستن قمارخانهها، نیرنگ دیگرى است براى اغفال جناح روحانى. در محیطى قمارخانهها را به خاطر احترام به اسلام مىبندند که تمام مراکز فحشا به قوّت خود باقى و بر خلاف مقررات اسلامى و آیات قرآنى، ستمکارى و قتل و غارت امرى عادى براى دژخیمان شاه شده. در محیطى گفته مىشود آزادى دادیم که بهترین فرزندان عزیز اسلام و ایران در حبس و زیر شکنجه شاهانه و در تبعید به سر مىبرند. در محیطى دم از احترام علماى اسلام مىزنند که علماى اسلام در حبس غیر قانونى و در تبعیدگاهها- بدون مجوز- به سر مىبرند. اشخاصى دم از تعظیم شعائر مذهبى و احترام روحانیت و احکام اسلام مىزنند که در طول نیم قرن شریک جرم دستگاه بوده و قوانینى که بر خلاف احکام اسلام بوده تصویب نمودهاند. ملت ایران از این رژیم و تمام مهرههاى آن که خدمت صادقانه به جنایتکار اصلى نموده و مفتخر به آن هستند متنفر و آنها را لایق هیچ مقامى نمىدانند. آنان در محیطى احترام به روحانیون اسلام را اعلام نمودهاند که کثیرى از مساجد سرتاسر ایران را بسته و خطبا را از گفتار ممنوع کردهاند.
در محیطى «حکومت آشتى ملى» را اعلام مىکنند که توپها و تانکها و مسلسلها توسط ارتش و سایر مأموران در شهرستانها مشغول سرکوبى ملتى است که حقوق اولیه بشر و اجراى احکام اسلام را خواستار است. آشتى کنیم و خون عزیزان اسلام را هدر دهیم! آشتى کنیم و به رژیم ظالمانه و خیانتکار پهلوى سر فرود آریم! چگونه روحانیون با رفتن احکام مسلّمه اسلام و به غارت رفتن مخازن کشور و کشتارهاى بىرحمانه رژیم، به پاس آنکه گفتهاند «ما به روحانیون احترام مىگذاریم»، آشتى کنند و این ننگ ابدى را براى خود در تاریخ ثبت کنند؟!.. » صحیفه امام. ج 3. ص 499
3. ساواک سمنان این خبر را طی شماره 4348 /14ﻫ – 25 /6 /57 برای اداره کل سوم ارسال کرده است.
منبع:
کتاب
انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک / استان سمنان - کتاب 3 صفحه 292