تاریخ سند: 21 شهریور 1357
متن مصاحبه على امینى نخستوزیر اسبق با فرستاده ویژه روزنامه لوموند ـ چاپ پاریس
متن سند:
سرى
متن مصاحبه على امینى نخستوزیر اسبق با فرستاده ویژه روزنامه لوموند ـ چاپ پاریس
خبرگزارى پارس به نقل از روزنامه لوموند شماره مورخ 12 سپتامبر (21 /6 /57) متن مصاحبه على امینى با فرستاده ویژه این روزنامه (جین گویراس) را به شرح زیر گزارش کرده است:
على امینى نخستوزیر سابق، به نظر مىرسد که قبل از استقرار قانون حکومت نظامى شانس فراوانى براى جانشینى شریف امامى داشته باشد و بعضى مىگفتند، وى تنها کسى است که از یک راهحل نظامى جلوگیرى خواهد کرد، ولى معذالک شاه این راهحل را ترجیح داد.
وى تأیید کرد که تا چند روز پیش تماسى با محافل مخالفین و دربار داشته است. تا راهحلى که براى همه قابل قبول باشد، براى بحران ایران بیابد، اما از انتخاب شاه کاملاً غافلگیر شده است، وى اظهار مىدارد:
من همیشه از رژیم حمایت کردهام و قصد داشتم پلى بین مخالفین و اعلیحضرت برقرار کنم. من معتقدم که باید واقعاً و بدون هیچ نقشه پنهانى، آزادى داد و خود را با تدابیر نیمهکاره، راضى نکرد. من مخالف اعطاى آزادى مرحله به مرحله و فرمول مشهور یک گام به جلو و دو گام به عقب هستم. من سعى کردم گروههاى مخالفان را در یک برنامه مشترکى که با قانون اساسى منطبق باشد، گرد آورم، ولى متوجه شدم که رهبران مخالفان با اعلیحضرت شدیداً مخالفت مىورزند.
این درست است که شاه در موقعیتهاى متعدد با اظهار این مطلب که حزب توده را به جبهه ملى ترجیح مىدهد، تلاش مرا تسهیل نکرد.
س ـ آیا مىپذیرفتید یک دولت ائتلافى ملى تشکیل دهید؟
ج ـ اگر اعلیحضرت این کار را به من محول مىکردند، قبل از قبول آن، نظر آقایان خمینى، سنجابى و دیگران را استفسار مىکردم و به ویژه از شاه مىخواستم که نظر و قصد خود را تصریح کند، زیرا مىباید قبلاً مىدانستم که او مىخواهد سلطنت کند، یا حکومت و فقط در صورتى که مىپذیرفت سلطنت کند، من یک دولت ائتلافى ملى تشکیل داده و انتخابات آزاد را برگزار مىکردم. ولى یک مسئله باید کاملاً به دنبال هیچ ابهامى روشن مىشد و آن این که من کشور را اداره مىکردم.
س ـ به نظر شما دلیلى که شاه را وادار به تحمیل حکومت نظامى به کشور کرد چه بود؟
ج ـ به شاه بد توصیه شده است. حکومت نظامى یک راه حل فاجعهآمیز است. این اشتباهى است که هیچ مشکلى را حل نمىکند.
کشور با مشکلات فراوان اقتصادى و اجتماعى روبرو است که یک دولت نظامى قادر به حل آنها نیست. بحران اقتصادى بىسابقه است. کشاورزى منهدم شده و ما همه چیز را وارد مىکنیم، به جز بعضى استثنائات. صنعت ما جز کارخانجات مونتاژ چیزى دیگرى نیست. ژنرال اویسى هیچ درمان معجزهآسایى در جیب ندارد.
س ـ چگونه مىتوان قدرت حاکمیت دولت را بعد از تظاهرات هفتهى گذشته مجدداً مستقر کرد؟
ج ـ من فکر مىکنم اعلیحضرت در مقابل وسعت تظاهرات، دچار بیم ناگهانى و بىاساس شده باشد. شاه از این نگران شده است که ارتش با مردم همبستگى نشان دهد، ولى همانطور که گفتم او مىتوانست ضمن مشورت با اشخاص عاقل راهحل بهترى پیدا کند. مىبایست عللى که مردم را به شرکت در تظاهرات برانگیخته بود، بررسى مىشد. ترس و عدم اطلاع موجب اشتباه فاحش است و اعلیحضرت تنها و بدون اطلاع مانده است. راهپیمایى بزرگ روز پنجشنبه نشان داد که نارضایتى عظیمى علیه شاه وجود دارد.
س ـ سعى دارند به ما بقبولانند که این کمونیستها بودند که این تظاهرات را رهبرى کردهاند، دلیل آن چیست؟
ج ـ من هیچ دلیلى نمىبینم. ظاهراً ساواک پر قدرت و اداره دوم ارتش کار خود را به خوبى انجام نمىدهند. تاکنون دلائل حادثهى غمانگیز آبادان روشن نشده است، چرا ما این همه پول براى اداره کردن سرویسهاى اطلاعاتى خرج مىکنیم که توانایى کسب اطلاع را ندارند؟
آیا حکومت نظامى مىتواند آرامش را در کشور برقرار کند؟
آیا هیچ کشورى را مىشناسید که در آن ارتش توانسته باشد این مشکل را حل کند؟ اینها عدهى زیادى از مردم را کشتهاند. تا آنجا که من مىدانم این تعداد با اینکه دولت از 68 کشته سخن مىگوید، بیش از دو هزار نفر بوده است و وضع در ایران از بعضى جنبههایش دارد به نیکاراگوئه شبیه مىشود. چگونه یک دولت نظامى مىتواند کشورى را که دستخوش انقلاب شده است کنترل کند؟
س ـ نفوذ و قدرت مذهبیون را در کشور چگونه توجیه مىکنید؟
ج ـ نارضایتى عمومى از طریق مذهب بیان مىشود، ولى غلط است اگر تصور کنیم که تمام ناراضیان با نقطهنظرهاى آنها موافقاند بخش عمدهاى از روشنفکران به ویژه غیر مذهبى هستند، ولى آیا چطور شده است که تمام این مردم به سوى مذهبیون روى آوردهاند؟ بسیار ساده است.
مذهبیون تنها پناهگاه تمام مخالفان شدهاند، زیرا تمام راههاى دیگر عملاً از سوى رژیم بسته شده است. از سوى دیگر وقتى مذهبیون از یک دولت اسلامى صحبت مىکنند، قصد آنها دولت تحت تسلط آنها، با یک ملا به عنوان نخستوزیر نیست. قبول دارم که کمى زیاده روى کرده و در شعارهاى خود اغراق کردهاند، ولى این مشکل دیگرى است.
س ـ آیا هنوز مىتوان سلطنت را نجات داد؟
ج ـ سلطنت حتى در زمان مصدق در چنین وضع بدى نبوده و گناه آن متوجه گروهى است به تعداد حداکثر 3 تا 4 هزار نفر که مدت 15 سال از رژیم استفاده کردهاند. ابتدا باید خود را از شر این اشخاص رها کنیم و اگر هیچ کار سریع و قطعى در این مورد انجام نگیرد، کمونیسم در این کشور پیروز خواهد شد.
شاه در خطر جدى قرار دارد ولى هنوز مىتوان با خلاص کردن وى از شر اطرافیانش او را نجات داد (برادران و خواهران و دیگر وابستگان).
این رژیم مستبد، ستمگر و سختگیر دیر یا زود منهدم خواهد شد، زیرا پایهها و اساس آن فساد است.
س ـ بعضى معتقدند که تنها سرنگونى رژیم سلطنتى مىتواند وضع را عادى کند؟
ج ـ من موافق نیستم. رژیم باید باقى بماند، ولى قدرت باید در اختیار دولت باشد، زیرا اگر رژیم منهدم شود هرج و مرج کامل به وجود خواهد آمد. معذالک شاه باید براى مدتى کنار برود.
چه موقعیت هایى که از دست رفت، او تمام خصوصیات لازم را براى اینکه شاه نمونه باشد، داشت. این اطرافیان او هستند که به خاطر منافع شخصى، همه چیز را به خطر انداخته فساد به درجهى غیرقابل تصور رسیده است.
باز تکرار مىکنم اگر یک روز کشور به دست کمونیستها بیفتد، گناه آن متوجهى همین افراد است.
س ـ آیا اگر شاه از شما بخواهد دولتى تشکیل دهید، به عنوان شرط تشکیل این دولت، لغو قانون حکومت نظامى را خواستار خواهید شد؟
ج ـ نه ولى به عراق رفته با خمینى که او را خوب مىشناسم شاید براى من قدر و اعتبارى قائل باشد، ملاقات مىکنم و به او مىگویم من حمایت شما را خواستار نیستم ولى به این اغتشاش و آشفتگى پایان دهید و به من مهلت کار کردن بدهید. زیادهروى نکنید، زیرا خطر این وجود دارد که همه چیز را از دست بدهید. اگر یک رژیم انقلابى در این کشور مستقر شود وضع شما چه خواهد شد؟
ارزیابى خبر:
مطالب بالا توسط خبرگزارى پارس گزارش شده است.
اقدامات انجام شده:
مراتب به نخستوزیرى اعلام گردیده است.
منبع:
کتاب
علی امینی به روایت اسناد ساواک - جلد دوم صفحه 445