دعا، رسمی بیش نیست
متن سند:
دعا، رسمی بیش نیست:
«... و نوع دیگر از این سوءاستفاده هم هست که انسان به صورت یک عادت یک رسم دعا میکند؛ در حالی که این رسم و عادت صددرصد از محتوای واقعی خالی است. یعنی نه گوینده دعا و نه شنونده هیچکس و هیچکدام آن شرایط و آن زمینه اصلی را ندارند. معمولاً در مجالس رسمی رسم است دعا کنند. معمولاً در جلسات ختم رسم شده دعا کنند. این یک رسمی بیش نیست در پارهای از موارد در یک زیارتگاه عمومی با اینکه خودش از حال خودش با اطلاع است که چه آدم منحرف و پست و چه آدم عقبی است واقعاً؛ اما دعایش این رازش این نیازش این نیایشش این کلماتی که اینها بخاطر پیچیدن عقل ده نفر یا بیست نفرند که شخص منافعش بستگی دارد به گیج شدن عقل آنها یعنی یک برنامهای استحمارى استحمار از ماده حمار است، حمار یعنی خر به فارسی استحمار یعنی خر کردناین یک لغتی است معلوم و یک شیوهای است مرسوم. یعنی یک انسانی در یک محیطی بخواهد عقل جامعه را بپوشاند، بخواهد احساسات مردم را گم کند، بخواهد آن جهتی که آن جامعه باید داشته باشد فکرش و عقیدهاش آن جهت را تغییر بدهد در یک جهت دیگر این را میگویند استحمار؛ یا به عبارت فارسی یعنی خر کردن مردم، این استحمار و این خر کردن این یک جهت انحرافی است و اشتباهی است و گناهی است که هم در دعا کردن بعضی از افراد و هم در گفتن مطالب دینی و هم در دم از دیانت زدن و توحید و هم در اقدامات مذهبیکردن وجود دارد؛ یعنی نظرش واقعیت نیست. خلوص نیست. متن کار نیست نظرش این است که با گفتن این کلام با این دعا با این عمل او با انجام این عمل، من و شما را استحمار کند که اگر ما استحمار شدیم منافع او به ما بستگی دارد در صورتی که ما استحمار بشویم اگر ما استحمار بشویم و فکرمان عوض شد و احساساتمان خراب شد و در رکود و جهالت ماندیم برای چندین قرن منافع آنها تأمین بشود.»
منبع:
کتاب
بنبست - جلد اول / مهدی هاشمی ریشههای انحراف صفحه 156