صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد

موضوع : شیخ احمد ضیافتی کافی

تاریخ سند: 4 شهریور 1350


موضوع : شیخ احمد ضیافتی کافی


متن سند:

به : 312 از : 20 ه 12 شماره : 11161 /20 ه 12 نامبرده بالا در ساعت 2030 روز 27 /5 /50 در مسجد امام محمد باقر واقع در چهارراه اسکندری به منبر رفت و ضمن صحبت درباره علائم و نشانه های مؤمن گفت به مقام بالا و عالی رسیدن کار مشکلی نیست ولی مقام عالی را نگهداشتن مشکل است بَلعم ابن باعور یکی از علمای زمان موسی است که به مقام استجابت دعا رسیده بود وقتی که حضرت موسی خواست مردم را به توحید دعوت کند عده ای نزد بلعم رفتند و از او خواستند که برود بالای کوه و حضرت موسی را نفرین کند بلعم سوار الاغش شد و به سمت کوه حرکت کرد در بیابان پیرمردی به بلعم برخورد کرد و به او گفت به موسی و قومش خیلی خوب نفرین بکن در آن اثناء الاغ بلعم این حرف را شنید و وقتی متوجه شد که بلعم می خواهد برود به پیغمبر خدا نفرین بکند از جایش قدم برنداشت زنده باد آن الاغ زنده بادا الاغی که سواری نمی دهد به کسی که مخالف دین و پیغمبر خدا قدم بر می دارد.
مرده باد آن کسانی که به ظالمان سواری می دهند مرگ بر آن دسته ای که به اسلام نماهای خونخوار سواری می دهند الاغ بلعم زیر شلاق مرد ولی در این راه سواری نداد سرانجام بلعم پیاده به کوه رفت لیکن هنگامی که خواست نفرین بکند زبانش از دهانش مثل زبان سگ بیرون آمد و چون دید از راه دعا نمی تواند کاری بکند نقشه دیگری کشید آقایان وقتی آخوند بی دین شد جامعه ای را بی دین می کند بلعم گفت بروید زن و دختران خودتان را آرایش بدهید و بفرستید میان سپاهیان موسی تا آنها مرتکب زنا بشوند و طاعون نازل شود آنها را بکشد.
مردم هم همین کار را کردند و چون سپاهیان مدتی از زن دور شده بودند به حکم غریزه جنسی مرتکب زنا شدند و در نتیجه طاعون آمد هفتاد هزار نفرشان را کشت همچنین بلعم دختر خودش را زینت داد و نزد موسی فرستاد چون موسی به او اعتناء نکرد رفت پیش سپهسالار لشگر موسی و او را مرتکب گناه کرد آقایان آخوند بی تقوی چنین کاری می کند آخوند دستگاهی شدن و آخوند اوقافی شدن یعنی به عذاب الهی گرفتار شدن حضرت صادق می فرماید اگر طلبه و محصل علوم دینی در دوران تحصیل تقوی نداشته باشد خداوند او را به سه درد مبتلا می کند یا او را آخوند ده می کند که با مردم بیسواد و نفهم و مغرور همنشین باشد و یا جوان مرگش می کند و یا آخوند دستگاهی می شود و دین و ایمانش را می فروشد و اعانت بر ظلم می کند.
نظریه شنبه.
شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه.
با توجه به اینکه نامبرده بالا ممنوع المنبر است ولی کماکان منبر می رود و بعضا مطالب اهانت آمیز و مخالف مصالح کشور اظهار می دارد.
آمال نظریه سه شنبه.
نظریه یکشنبه مورد تأیید است.
سپاهی نظریه چهارشنبه.
نظریه سه شنبه مورد تأیید است.
پاد فیش به نام شیخ احمد ـ ضیافتی کافی بررسی و ارائه شود.
7 /6 /50

توضیحات سند:

* تاریخ : 4 /6 /50 شماره : 11157 /20 ه 12 به : 312 از : 20 ه 12 موضوع : شیخ احمد ضیافتی کافی نامبرده بالا در ساعت 2045 روز 26 /5 /50 در مسجد امام باقر واقع در چهارراه اسکندری به منبر رفت و ضمن صحبت درباره علائم و نشانه های مؤمن اظهار داشت آقایان با یکدیگر اتحاد داشته باشید این بخاریهای ارج را که مال بهائیهاست نخرید همچنین لوازم ساخت جنرال استیل متعلق به یهودی ها می باشد از خرید این لوازم نیز خودداری بکنید همان طوری که بهائیها از یکدیگر طرفداری می کنند و از مغازه هم مسلکان خود جنس می خرند شما هم جانب همدیگر و روحانیت را داشته باشید صدی بیست عایدات بهائیها به صندوق تبلیغات بهائیت می رود بنابراین شما هم روحانیت را نگهدارید.
ناطق در پایان گفت این حرفهای من سیاسی نیست و به کسی هم مربوط نمی باشد و در ساعت 2200 به گفتار خود خاتمه داد.
نظریه شنبه.
شنبه نظری ندارد.
نظریه یکشنبه.
یکشنبه نظری ندارد.
آمال نظریه چهارشنبه.
نظری ندارد.
پاد * تاریخ : 6 /6 /50 شماره : 4867 /312 به : ریاست ساواک تهران از : اداره کل سوم 312 درباره : شیخ احمد ضیافتی کافی بازگشت به شماره 10965 /20 ه 12 ـ30 /5 /50 خواهشمند است دستور فرمایند کماکان اعمال و رفتار نامبرده بالا تحت مراقبت دقیق بوده و فعالیت مضره وی را به موقع اعلام نمایند.
مدیر کل اداره سوم ــ مقدم به منابع مربوطه دستورات لازم داده شده است.
فعلاً بایگانی شود.
7 /6 /50 * تاریخ : اداره کل سوم 312 به : ریاست ساواک تهران ـ 20 ه 12 درباره : شیخ احمد ضیافتی کافی عطف به 10971 /20 ه 12ـ 30 /5 /50 خواهشمند است دستور فرمائید نامبرده بالا را احضار و انگیزه و منظور مشارالیه را از بیان مطالب متن گزارش خبر شماره معطوفی روشن و نتیجه را به این اداره کل گزارش نمایند.
مدیر کل اداره سوم ـ مقدم از طرف 10 /6 /50 اقدام کننده ـ وثوقی رئیس بخش 312 ـ ازغندی معاون اداره یکم عملیات و بررسی ـ مبینی رئیس اداره یکم عملیات و بررسی ـ جوان

منبع:

کتاب حجت‌الاسلام حاج شیخ احمد کافی به روایت اسناد ساواک صفحه 307


صفحه قبل برو به صفحه
صفحه بعد
کلیه حقوق این پایگاه برای مرکز بررسی اسناد تاریخی محفوظ است. استفاده از مطالب سایت با ذکر منبع بلامانع است.